شناسهٔ خبر: 65850440 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان / مؤاخذه و عذاب الهی + صوت دعای روز چهاردهم ماه رمضان تفسیر:

صاحب‌خبر -

شفقنا – دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان را در زیر می خوانیم:

دعای روز چهاردهم ماه رمضان

اللّٰهُمَّ لَاتُؤاخِذْنِى فِيهِ بِالْعَثَراتِ، وَأَقِلْنِى فِيهِ مِنَ الْخَطايا وَالْهَفَواتِ، وَلَا تَجْعَلْنِى فِيهِ غَرَضاً لِلْبَلايا وَالْآفاتِ، بِعِزَّتِكَ يَا عِزَّ الْمُسْلِمِينَ.

خدایا، مرا در این ماه بر لغزش‌ها سرزنش مکن و از خطاها و افتادن در گناهان دور بدار و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان.

تفسیر:

در روز چهاردهم چنین دعا می کنیم:

خدایا! امروز مرا به لغزش هایم باز خواست مکن

از گناهکار در صحنه ی قیامت بازخواست می کنند و شعله های جهنم در انتظار اوست. بر حسب توصیف های هولناکی که قرآن از آن کرده است، کسی تاب و توان این مؤاخذه و عقوبت را ندارد. وقتی اصحاب پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم توصیف آتش جهنم را می شنیدند، فریاد می زدند: «آه از کمی توشه و دوری سفر». و برخی نیز می گفتند: «ای کاش! مادر ما را نزاییده بود و ذکر جهنم را نشنیده بودیم».

در فراز اوّل از دعای امروز، از مؤاخذه و عذاب الهی سخن گفته شد. شدت عذابی که «عمّار یاسر» درباره ی آن می گوید: «ای کاش! در بیابان ها مرغی بودم و حسابی و عقابی نداشتم.»

امیرالمؤمنین علیه السلام در دعای کمیل درباره ی آن می فرماید:

ای خدا! تو آگاهی از ناتوانی من در مقابل مصیبت های دنیا و عقوبت های آن

ولی با همه ی این اوصاف، باید به فضل و کرم خدای مهربان و بخشنده، امیدوار بود و با توبه و انابه، به درگاه او روی آورد و این ذکر را مترنم شد:

خدایا! با فضل و بخششت با ما عمل کن و با عدلت ما را بازخواست مکن

در فراز دوّم این دعا می خوانیم:

خدایا! عذر اشتباهات و خطاهایم را بپذیر

ما با خدای خود در عالم «ذر» پیمان بسته ایم که در مقابل خطاها و لغزش ها حساب پس دهیم و بازخواست شویم. هم اکنون که در اعمال خود می نگریم، ترس و وحشت ما را فرا می گیرد؛ زیرا بار گناهانمان، بسیار سنگین و به یقین توانایی تحمل این همه عذاب را نخواهیم داشت.

آری، چه کسی در این مقام مهربان تر و بخشنده تر از خداست؟ پس باید به پیشگاهش استغاثه و ناله بریم و اظهار ندامت و پشیمانی کنیم تا اعمال زشت ما را به خود ما باز گرداند و به دیده ی اغماض بنگرد.

آن چه از کلام معصومین علیهم السلام به دست می آید، این است که ریشه ی تمام خطاها عشق و علاقه به دنیاست. امام صادق علیه السلام در همین زمینه می فرمایند:

ریشه ی هر خطاکاری، دوستی دنیاست.

در روایتی دیگر می فرمایند:

هرکه بیشتر به دنیا آلوده است، هنگام جدایی از آن بیشتر حسرت می خورد

اینک به مضمون داستانی از امام صادق علیه السلام درباره ی ویژگی های دنیا توجه فرمایید:

حضرت عیسی علیه السلام از قریه ای می گذشت که اهالی آن و جانداران و پرندگان همه یک جا مرده بودند. فرمود: «این ها به خشم و عذاب خدا هلاک شده اند؛ زیرا اگر به مرگ خود از دنیا می رفتند، یکدیگر را به خاک سپرده بودند.» حواریّون گفتند: «از خدا بخواه اینان را برای ما زنده کند تا به ما بگویند که گناهشان چه بوده است؟» عیسی علیه السلام به دستور خداوند، شب هنگام بر بلندای تپه ای رفت و صدا زد: «وای بر شما! چه کرده اید که چنین گرفتار عذاب شده اید؟» یکی از ایشان پاسخ داد: «پرستش طاغوت، دوستی دنیا، عدم ترس از خدا و آرزوی دور و دراز و غفلت در سرگرمی و بازی»

عیسی علیه السلام فرمود: «دوستی شما به دنیا چگونه بود؟» جواب داد: «مانند دوستی کودک به مادرش هرگاه به ما رو می آورد، شاد و خوشحال می شدیم و هرگاه از ما روی می گرداند، گریان و غمناک می شدیم.» همین طور پرسش و پاسخ ادامه داشت تا سرانجام عیسی علیه السلام پرسید: «چرا در میان این جماعت جز تو کسی سخن نگفت؟» جواب داد: «زیرا همه ی آنان با لگام آتشین مهار شده اند و به دست فرشتگان عذاب گرفتارند _ من در میان آنان بسر می بردم، ولی از آنان نبودم، تا این که عذاب خدا نازل شد و مرا هم با ایشان دربر گرفت. پس من به تار مویی بر لبه ی دوزخ آویزانم و نمی دانم که آیا فرو خواهم افتاد و یا رهایی پیدا می کنم؟»

حضرت عیسی علیه السلام رو به حواریون کرد و فرمود: «ای دوستان خدا! خوردن نان خشکی با نمکی زِبر، و خوابیدن بر محل های دفن زباله بهتر است، در صورتی که دنیا و آخرت در سلامت و عافیت باشد.»

در قسمت دیگر از فراز دوم این دعا، از خداوند می خواهیم تا ما را از هرنوع تندروی که منجر به لغزش ها و اشتباهات می شود، باز دارد. آن چه مسلّم است، اسلام با هرگونه افراط و تفریط مخالف است و همیشه برای پیمودن راه صحیح حد وسط را معرفی می کند تا جایی که حتی نسبت به مسایل دینی و دین داری نیز خداوند متعال، نسبت به مسیحیان در قرآن کریم چنین می فرماید:

ای اهل کتاب! در دین خود غلو و زیاده روی نکنید و درباره ی خدا غیر از حق نگویید.

از آن جا که انسان به خود علاقه دارد، دوست دارد که رهبران و پیشوایان خویش را هم بیش از آن چه هستند، بزرگ نشان دهد تا بر عظمت خود افزوده باشد.

گاهی برخی به تصور این که «غلّو» درباره ی پیشوایان، نشانه ی ایمان و عشق و علاقه به آن هاست، دست بر چنین کاری می زدند، در حالی که «علّو» همواره ریشه ی اصلی مذهب یعنی خداپرستی و توحید را خراب می کند و به همین دلیل اسلام درباره ی این افراد سخت گیری شدید کرده و آنان را از بدترین کفار معرفی می کند. اگر مسیحیان قائل به تثلیث یعنی خدایان سه گانه شدند، به همین علت بوده و این خود ریشه ی انحرافات زیادی در مسیحیت و ادیان دیگر گردیده است.

امیرالمؤمنین علیه السلام در همین زمینه می فرمایند:

به زودی دو گروه درمورد ما منحرف می شوند: دوست زیاده رو که علاقه ی زیاد او را به با طل می کشاند و دشمن زیاده رو که دشمنی بیش از حد، او را به نادرست رهنمون می شود

تاریخ هیچ گاه خیانت خوارج نهروان را فراموش نمی کند، آنانی که بر اثر افراط خویش سرانجام به انحراف از دین کشیده شدند.

خوارج نهروان، به دلیل افراطی گری از دین خدا منحرف شدند. در جنگ صفّین در حالی که پیروزی مسلمانان فرا رسیده بود، وقتی معاویه قرآن ها را بر سر نیزه کرد به علامت این که ما تابع قرآن هستیم، شمشیرهای نابخردان و تندروها از کار افتاد هرقدر امیرالمؤمنین علیه السلام فریاد زد: «بزنید و این قرآن ها را بیندازید؛ زیرا دشمن در پشت آن کمین کرده است»، خوارج در پاسخ امام علیه السلام گفتند: «ما با قرآن نمی جنگیم».

در فراز آخر از دعای امروز می خوانیم:

خدایا! مرا هدف تیر بلاها و آفت ها قرار مده، به عزّتت، ای مایه ی عزّت مسلمانان!

«بلا» به معنی امتحان و آزمایش است، و دنیا محلّی است که با انواع بلاها احاطه شده است، تا جایی که امیرالمؤمنین علیه السلام درباره ی آن می فرماید:

دنیا خانه ای است که دیوارهای آن را بلاها پوشانیده است.

البته این بلا و امتحان درجات مختلف دارد و درباره ی افراد گوناگون نیز متفاوت است.

خداوند متعال، هرکسی را به تناسب ظرفیت خودش مورد ابتلا و امتحان قرار می دهد. برخی آزمون های مهم فقط یک بار به سراغ انسان می آید و همین نوع آزمون، سرنوشت انسان را تعیین می کند. به این ترتیب که یا باعث ترفیع درجه و مقام او می شود یا این که موجب سقوط و تنزّل معنوی او می گردد.

به همین مناسبت در روایت وارد شده است که:

بلا برای ظالم، ادب و برای مؤمنان، امتحان و آزمایش و برای انبیا، درجه و مقام و برای اولیا، کرامت و بزرگواری است

خداوند درباره ی حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:

ما ابراهیم را بارها مورد امتحان قرار دادیم و سرانجام او را برای مردم، امام و جانشین خود قرار دادیم.

یکی از آن امتحانات بزرگ و بی نظیر برای ابراهیم علیه السلام، ذبح اسماعیل بود که در خواب می بیند تنها فرزندش اسماعیل را که در سن پیری، خداوند به او عنایت کرده است، ذبح می کند. با یقین کامل دست او را می گیرد و به سوی قربانگاه می برد. در حالی که اسماعیل آراسته و نظیف همراه پدر قدم بر می دارد، ابراهیم به او می گوید: «تو را به فرمان خدا به قربانگاه می برم». اسماعیل بدون هیچگونه ترسی می گوید: «ای پدر! به آن چه مأموری، عمل کن».

در همین مورد در بعضی از روایات نقل شده است که اسماعیل در همان حال سه وصیت کرد:

اوّل آن که دست و پای مرا ببند تا من در آن حالت به شما اسائه ی ادب نکنم؛

دوم آن که صورت مرا روی خاک قرار بده؛ زیرا خدا دوست دارد در این حالت بنده اش را ملاقات کند؛

سوم آن که پس از مرگ من، با مادرم مدارا کن؛ زیرا داغ جوان بر مادر سنگین است.

امّا سرانجام خداوند در این بلای عظیم، فدیه ای برای اسماعیل می فرستد که به جای او قربانی شود. در روایت است که می فرمایند:

هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، او را با انواع بلاها احاطه می کند

آری، اگر بلاها و امتحانات الهی، موجب ترقی و تکامل انسان نشود و انسان از امتحان روسیاه بیرون بیاید، این بلاها تبدیل به تیرهایی می شوند که انسان را هدف قرار می دهند. در این دعا می خوانیم:

خدایا! ما را مورد تهاجم تیرها و آفات، قرار مده

نظر شما