همدلی| گروه سیاسی: در حالی که برخی مقامهای قضایی و مقننه _ که از جمله روحانیون نیز هستند_ در باره حادثه عکسبرداری با موبایل یک روحانی از یک بانو در قم و اعتراض وی به این اقدام فرد روحانی، این بانو را به دلیل کشف حجاب و نیز اعتراضش مجرم خواندهاند. برای مثال حجت الاسلام «موسی غضنفرآبادی» نماینده بم و رئیس کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی درباره علت بروز برخورد یک روحانی با یک زن در قم و حواشی پیرامون آن گفت: آن اتفاقی که در یک مرکز درمانی در قم پیش آمد، نتیجه تاخیر در تصویب و تایید و انتشار قانون حجاب و عفاف است. اگر قانون حجاب و عفاف به تصویب رسیده بود، الان آن خانمی که در فیلم منتشر شده از آن حادثه در مرکز درمانی سربرهنه بود طبق گزارش نیروی انتظامی جریمه میشد.غضنفرآبادی در توجیه فیلمبرداری یک روحانی از یک زن و بچه اش در قم گفت: درباره اینکه آن روحانی جوان در آن مرکز درمانی دست به چه کاری زده من چیزی نمیدانم. چون هر چقدر آن فیلم را دیدم و به صداها گوش کردم نتوانستم بفهمم او چه کرده است. من بارها این فیلم را نگاه کردم. برخلاف اینکه ادعا شده آن روحانی مخفیانه از خانمی عکس یا فیلم گرفته تصور میکنم او مشغول بازی کردن با گوشی موبایلاش بوده.رئیس کمیسیون قضایی مجلس یازدهم خاطر نشان کرد: اما آن خانم چون سربرهنه بوده طبق ماده 638 و هم طبق قانون عفاف و حجاب که مجلس شورای اسلامی به تصویب رسانده مجرم است. اما برخی از بزرگان حوزههای علمیه دیدگاهی متفاوت را ابراز کردهاند. این اساتید حوزه با رویکردی فقهی و شرعی به انتقاد از رفتار روحانی عکسبردار پرداخته و به شماتت در این باره پرداختهاند. آنان در این حال به تبیین مفهوم امر به معروف و نهی از منکر در فقه شیعی - اسلامی پرداخته و بروز اتفاقاتی مانند آنچه در روزهای پایانی سال در یک درمانگاه در قم رخ داده است را به باد نقد و انتقاد گرفتهاند.
رفتاری ناپسند و غیر قابل توجیه
آیتالله قاضی زاده، استاد حوزه به “جماران” گفته است: رفتار روحانی موبایل بدست در درماندگاه قم ناپسند و غیرقابل توجیه است. وی تصریح کرده است: عکسبرداری و فیلمبرداری یا تظاهر به آن «نهی از منکر» نیست، تهدید به «پروندهسازی» است. آن خانم ترجیح می داد کشیده بخورد تا اینکه از او عکس بگیرند!
آیت الله کاظم قاضی زاده، مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم تاکید کرد: هر عملی که موجب وهن آموزههای دینی و یا موجب تنفیر مردم از دین شود، مجوز شرعی ندارد. علت آن این است که ما در ابواب فقهی، «باب تزاحم» داریم. باب تزاحم یعنی مواردی که انجام یک واجب با ترک واجب بزرگتری یا وقوع منکر بزرگتری همراه شود، در چنین مواردی باید به اهمیت ملاکها توجه کرد و در ترجیح دو واجب و یا در امتناع از دو امر حرام، آن موردی که اهمیت بیشتری دارد، باید مورد توجه قرار گیرد.
مدرس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم گفت: نهی از منکر یعنی ما با زبان، شخص را از انجام منکر بازداریم. عکسبرداری به یک معنا تهدید به شخصی است که منکر را انجام میدهد، نه اینکه او را نهی از منکر کند. من این کار را منع از منکر می دانم و منع از منکر وظیفه نهادهای خاص و در مواردی است که حضور منکر در جامعه از امور بسیار مهم مثل جان، آبرو و اموال مردم باشد و در هر موردی نمیشود به سادگی ما با منع از رفتارهای گناهآلود جامعه را ملتهب کنیم.
نسبت به آنچه که تحت عنوان امر به معروف و نهی از منکر در روزهای اخیر اتفاق افتاد، باید بگویم که رفتار روحانی موبایل بدست ناپسند غیر قابل توجیه و متاسفأنه همراه با عدم آگاهی نسبت به نحوۀ مواجهه با منکرات صورت گرفته است. کاری که تحت عنوان عکسبرداری و فیلمبرداری یا تظاهر به عکسبرداری و فیلمبرداری صورت میگیرد، اصولاً اسم آن نهی از منکر نیست؛ بلکه فراتر از «نهی از منکر» و به نوعی «منع از منکر» به صورت تهدید به «افشاگری» و یا «پروندهسازی» است. وی در ادامه گفت: روشن است که اگر از این خانمی که به هر دلیل بدون حجاب در درمانگاه بوده، سوال کنند که آیا حاضر بودی که کشیدهای به صورت تو بزنند یا از تو عکس بگیرند؟ حتماً میگفت که «من کشیده را ترجیح میدهم، چون عکس برداری به معنای تهدید و عاملیت نیروی امنیتی و انتظامی محسوب میشود. و تبعات وسیع تری را برایم پدید می آورد.»
خیلی روشن است که این عاملیت از سوی هیچ فرد خاصی نمیتواند به عنوان یک امر مجاز شناخته شود.
حتی حاکمیت هم درباره اینکه چگونه با منکراتی مثل بیحجابی برخورد کند، باید تجدید نظر جدی انجام دهد و نحوه مواجهه با منکراتی مثل بدحجابی را به گونهای سامان دهد که موجب تنفر عمومی جامعه نسبت به دینداران و دینداری نشود.
البته رفتار عصبی طرف مقابل و احیانا به کار بردن الفاظ غیر قابل پخش صحیح نبود. گرچه قضاوت های دقیق تر نیازمند دیدن فیلم کامل و اظهارات طرفین است.
چرا حرکت طلبه قمی با موازین شرعی سازگار نیست؟
در حال آیتالله «سید محمد هاشمی اصفهانی» استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم در یادداشتی ابراز نظر کرده است: در مورد فیلمی که از آن خانم توسط آن طلبه گرفته شده است، قبل از اظهار نظر شرعی بگویم که بهنظر بنده بهترین نوع پوشش چادر و استتار تمام بدن بهجز وجه و کفین است. این مطلب را عرض کردم تا کسی فکر نکند، سخن ما در دفاع از بدحجابی است.
اما حرکت آقای طلبه فکر میکنم منطبق باهیچیک از موازین شرعی نیست؛ زیرا تنها عنوانی که میتواند منطبق با این حرکت باشد، عنوان «نهی از منکر» است که فقهاء از جمله صاحب جواهر در جلد ٢٢ صفحه ٦٢٤ «جواهر» برای وجوب نهی از منکر و امر بهمعروف چهار شرط ذکر کردهاند که مورد عکاسی طلبه فاقد اکثر آنها (لولا الکل) میباشد:
۱. شناخت معروف و منکر از سوی آمرین بهمعروف و ناهین از منکر و علت آن را «عدم غلط کاری آمرین بهمعروف و منکرین از منکر» ذکر کردهاند. این شرط را مرحومین حلی، علامه، شهیدین، فاضل مقداد و غیرهم تصریح کردهاند.
۲. در انکار منکر احتمال تأثیر وجود داشته باشد(و لو غلب علی ظنه او علم انه لایوثر لم یجب بلا خلاف اجده فیه بل فی ظاهر المنهی الاجماع علیه). جواهر ص۶۲۷ج۲۲
۳. فاعل منکر و تارک واجب اصرار بر ادامه و استمرار منکر داشته باشند، اما اگر آثار ترک منکر یا فعل واجب از آنان مشاهده و ظاهر بود نهی از منکر و امر به معروف ساقط میشود.
۴. بر نهی از منکر مفسدهای مترتب نباشد.
صاحب جواهر در این مورد اینگونه فرموده است: «فلو علم او ظن توجه الضرر الیه او الی ماله او الی عرضه او الی احد من المسلمین فیالحال او المآل سقط الوجوب بلا خلاف اجده فیه لنفی الضرر و الضرار و الحرج فیالدین وسهولة الملة و سماحتها و ارادةالله الیسر دون العسر» جواهر، ج٢٢ص٦٣٣-٦٣٤.
هرگونه ضرر مظنون و یا معلوم و خسارت و زیان مالی، عرضی به خود یا یکی از مسلمین در حال و آینده را موجب سقوط وجوب نهی از منکر دانسته است و به ادلّه نفی ضرر و ضرار و حرج در دین و سهولة آئین و سماحت آن و اینکه اراده خداوند بر یُسر، نه تنگی و عسر، تعلق گرفته؛ استدلال نموده است.
اگر هیچکدام از شرائط قبل بر فعل آقای طلبه انطباق نداشته باشد، قطعا شرط چهارم منطبق آنان است. از همه اینها گذشته، برای نهی از منکر مراتب سه گانه قلب، زبان و ید ذکر شده است که با امکان نهی از منکر با مرتبه اول، نوبت به مرتبه دوم نمیرسد. و همینطور امکان نهی از منکر با مرتبه دوم نهی با مرتبه سوم جایز نیست. مضافا اینکه خود مراتب هم شدت و ضعف دارند.
صاحب جواهر در این مورد چنین میافزاید: «وحینئذ فالمتجه الاقتصار فیهما علی اول مراتب الانکار بالقلب علی وجه یظهر للمامور والمنهی ذلک ثم المرتبة الاخری من الایسر فالایسر الی ان تنتهی مراتبه باقسام الهجر و تغیر الوجه ونحوهما فان لم یجد استعمل اللسان ایضا بمراتبه الایسر فالیسر فان لم یجد استعمل الید ایضا بمراتبها»: سزاوار است که در انکار به قلب به اولین مرتبه انکار با آن اکتفا شود؛ بهطوری که برای مأمور و منهی روشن شود، سپس به مرتبه بالاتر انکار قلبی بپردازد تا وقتی همه مراتب انکار با قلب(ازجدائی و تغییر چهره)تمام شود.اگر این مرتبه نتیجه نداد، نوبت به مرتبه زبانی میرسد. با رعایت مراتب تذکر زبانی، اگر تذکر زبانی هم نتیجه نداشت به مرتبه آخر یدی و عملی میرسد که فعل این طلبه از مصادیق یدی و عملی است که مسبوق به دو مرتبه قلبی و لسانی است. ایشان ابتدا میبایست انکار قلبی را با تغییر چهره نشان میداد و سپس زبانی و در نهایت یدی نهی از منکر میکرد.
همه اینها در وقتی است که شرائط چهارگانه نهی از منکرجمع باشد. در غیر اینصورت وجوب آن ساقط میشود.
باید با مردم مثل انسان برخورد کنیم
از سوی دیگر آیت الله «مسعودی خمینی» به جماران گفت: امام هیچ وقت برای زندگی خود یا زندگی دیگران عصبانی نمیشد؛ فقط زمانی عصبانی میشد که برخی یا حقوق مردم را نادیده میگرفتند یا با اسلام و قرآن در میافتادند و میخواستند این دو را از بین ببرند.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به جماران گفت: آموزههای اسلام و قرآن و به خصوص ارشادات ۱۴ معصوم، در امور اخلاقی و مباحث دیگر موجود و در دسترس است و ما افتخار میکنیم که چنین قرآن، روایات و ائمهای داریم. لذا اگر بخواهیم کاری کنیم باید ببینیم معصومین علیهمالسلام با دشمنان و افراد مخالف اسلام چگونه رفتار میکردند؟ آنان خدمت امام میآمدند، مینشستند و حرفهای نامربوط یا بیحساب میزدند، ولی امام با رافت، زبان خوش و استدلال گفتوگو میکرد. ما هیچ وقت نشنیدیم که اگر خلافی نزد ائمه علیهمالسلام انجام میشد، عصبانی شوند و عصبانی نمیشدند.
عصبانیت زمانی خوب است که مثل امام خمینی(ره) بخواهد یک دستگاه زائد، خلاف و بیربط را از بین ببرد.
وی گفت: وقتی افراد نزد ائمه علیهمالسلام میرفتند، هیچ وقت زبان امامان تند نبود و با زبان اخلاق، قرآن و اسلام با مخاطبان سخن میگفتند. امام خمینی هم هیچ وقت عصبانی نمیشد مگر زمانی که میخواست مقابل رضا شاه یا محمدرضا شاه صحبت کند. چون میدانست و متوجه بود که این دو نفر در ایران کشف حجاب را رواج دادند.
وی آنگاه با اشاره به رفتار روحانی عکسبردار گفت: این آقا باید میرفت، سرش را پایین میانداخت و میگفت: «خانم، خواهر، شما مسلمان هستی، من از شما تقاضا میکنم لطفاً در بیرون از منزل، سرت را بپوشان.» اگر اینگونه بگوید طرف مقابل هر که باشد، قبول میکند. ولی ما اگر رفتیم و گفتیم: «آی خانم! چه خبره؟ خجالت بکش و این کار را رها کن و عکس از او گرفتیم»، معلوم است که ناراحت میشود.
لذا من همیشه گفتهام که ما با زبان رأفت و مهربانی باید با مخاطب صحبت کنیم. امام خمینی هیچ وقت ناراحت نمیشد مگر در مقابل شاهان پهلوی و آمریکا؛ و عصبانی شدن در این موارد ایراد ندارد. وظیفه این آقای طلبه این نبود که عکس بگیرد. البته اگر عکس گرفته باشد؛ من نمیدانم گرفته یا نه. از همه بالاتر باید ببینیم اسلام و قرآن به ما چه میگوید. مردم ایران، مردمی مسلمان، قرآنی و با شرافت هستند. لذا باید با مردم با مهربانی رفتار کرد.وی تصریح کرد:اصلاً نباید عکس گرفت، باید با طرف مقابل با زبان رأفت صحبت کرد و به هیچ وجه من الوجوه، عکس نباید گرفته شود.
به طور کلی ما هیچ وظیفه نداریم که از افراد عکس بگیریم و به دیگران نشان دهیم. در هیچ زمینهای ما وظیفه نداریم عکس بگیریم؛ عکس گرفتن را قوه قضاییه باید بگوید. بنابراین از هیچ مرحلهای از مراحل گناه اصلاً و ابداً نباید عکس بگیریم. وی گفت: اسلام با خشونت مخالف است. ما «بسم الله الرحمن الرحیم» داریم. رحمان و رحیم یعنی معنای خشونت؟ این روحانی گفت: این را باید به مردم گفت که اگر طلبهای در جایی خلافی کرد، شما این یک مورد را به گردن همه طلبهها میگذارید؟! این بدترین بیانصافی است.
نظر شما