بامداد جمعه، نوزدهم اسفندماه جاري وقتي «نگار كريميان» به همراه پدر، دو خواهر و داماد خانواده از مراسم خاكسپاري دايي خود در روستاي فرسش اليگودرز در حال بازگشت به محل زندگيشان؛ اصفهان بودند، ناگهان از سوي يكي از ماموران نيروي انتظامي هدف گلوله قرار ميگيرد. در این ميان تير ابتدا از كنار دست پدر خانواده ميگذرد و سپس به پهلوي اين دختر جوان برخورد ميكند. دست پدر خانواده مجروح ميشود و نگار نيز پس از انتقال به بيمارستان امام جعفرصادق تحت عمل جراحي قرار ميگيرد، اما بعد از عمل هنگامي كه به بخشايسييو بيمارستان منتقل ميشود به خاطر خونريزي داخلي جانش را از دست ميدهد. خبر جان باختن دختر جوان در شهرستان اليگودرز آن هم با شليك اشتباهي مامور نيروي انتظامي سوالات زیادی در ذهن خانواده داغدار اين دختر جوان و افكار عمومي ايجاد كرده است. فرمانده انتظامي شهرستان اليگودرز ۲۵ اسفندماه جاري در رابطه با اين اتفاق اعلام كرد: «شب حادثه يكدستگاه خودرو پژو 405 بدون توجه به علائم ايست و بازرسي و اخطارهاي مكرر ماموران براي ايست و بازرسي بهطور غيرمجاز عبور كرده كه ماموران به فرض اينكه اين خودرو شامل مواد مخدر است، جهت توقيف خودرو اقدام به تيراندازي هوايي و در تعاقب به سمت لاستيك خودرو كردند كه يكي از گلولهها پس از اصابت به بدنه خودرو به يكي از سرنشينان خودرو كه دختر جواني به نام نگار كريميان بود، برخورد و موجب جراحت او شد.» اين در حالي است كه دايي اين دختر جوان در اين مورد ميگويد: «مامور انتظامي اصلا ايست نداده است. شوهر خواهر من چهلسال است كه راننده اتوبوس است. اكثرا بيش از ۳۰ مسافر را به مقصد ميرساند. چطور ميشود ايست پليس را متوجه نشده باشد؟! مگر تازه گواهينامه گرفته بود كه اين حرفها را ميزنند. اليگودرز كه سيستان و بلوچستان نيست كه ماموران در كمين باشند و يك ماشين هم فرار كند. حرفهايي كه گفته شده صحت ندارد. ما تا پاي قصاص پيش خواهيم رفت.»
حالا دايي نگار كريميان در گفتوگو با «اعتماد» جزييات شب حادثه را بازگو كرده است.
مامور انتظامي از چه كسي دستور شليك گرفته بود؟
مهدي رضايي، دايي جان باخته در مورد اين حادثه به «اعتماد» ميگويد: «يكي از برادرانم چند وقت پيش به خاطر مشكل قلبي فوت ميكند. براي همين خواهرم، همسرش، سه دختر و داماد خانوادهشان براي مراسم عزاداري به روستاي فرسش ميآيند. ما اصالتا اهل روستاي فرسش اليگودرز هستيم. قرار شد بعد از مراسم خاكسپاري، خواهرم يعني مادر نگار تا مراسم هفتم برادرمان بماند و شوهرش، سه خواهرزادهام و همسر خواهرزادهام به اصفهان برگردند. چون خواهر كوچك نگار ميخواست به مدرسه برود. وقتي همگي سوار ماشين ميشوند، نگار صندلي جلو كنار پدرش مينشيند و دو خواهر ديگر او به همراه داماد خانواده صندلي عقب مينشينند. وسط جاده فرعي نزديك روستاي چمن سلطان يكي از ماموران انتظامي كه درجه استواري هم داشته به ماشين آنها كه پژو ۴۰۵ نقرهاي بود، شليك ميكند. تير از كنار دست شوهر خواهرم رد ميشود و به پهلوي چپ نگار اصابت و سپس به ستون ماشين برخورد ميكند. آنها از ماشين پياده و متوجه ميشوند تير به پهلوي نگار شليك شده است. وقتي مامور نيروي انتظامي ميبيند خانواده داخل ماشين بوده، سريع ميگويد اشتباه شده است. در حالي كه چه اشتباهي؟! مگر در آن جاده چند ماشين بود كه اشتباه شليك شده باشد؟ ميگويند شخصي به اشتباه به همان مامور خاطي گفته بود ماشيني كه در حال گذر است، مواد مخدر حمل ميكند. البته اين طوري به ما گفتند. خود من از قاضي كشيك پرسيدم اين مامور از چه كسي دستور شليك گرفته بود؟ قاضي كشيك هم گفت من دستور شليك نداده بودم. ما متوجه نميشويم مگر ميشود بدون دستور مافوق، شليك كرد!»
كارشناس اعلام كرد فاصله تير با ماشين نزديك بوده است
به گفته دايي نگار نيم ساعت بعد از اين حادثه خواهر نگار با او تماس گرفته و گفته كه تصادف كردند، اما اصل ماجرا را براي او تعريف نكرده و داخل بيمارستان متوجه شده چه اتفاقي افتاده است. رضايي ميگويد كه خواهر بزرگ نگار شب حادثه را برايش اينگونه تعريف كرده و گفته: «ما داشتيم در جاده فرعي ميرفتيم و ماشين مامور نيروي انتظامي هم داشت از مقابل ميآمد كه يك دفعه صدايي شنيديم. اول فكر كرديم چيزي به سمت ماشين پرت شده يا اينكه تصادف كرديم. پدرم ترمز كرد تا ببينيم چه اتفاقي افتاده است. همسرم در حالي كه عصباني بود از ماشين پياده شد و به مامور گفت كه چه كار كردي؟ در همين حين مامور نيروي انتظامي هم از ماشين پياده شد و گفت؛ اشتباه شده است. بعد هم پرسيد؛ همه سالم هستيد؟! همسرم كه متوجه تيراندازي نشده بود در جواب مامور از او پرسيد، چطور؟ مامور هم گفت شليك شده است. وقتي مامور متوجه شد تير به پهلوي نگار برخورد كرده، به ما گفت كه فقط دنبال من بياييد. تا جايي رفتيم كه نيروهاي هلال احمر ايستاده بودند. آنجا نگار را سوار آمبولانسهاي آنها كرديم و خود مامور هم جلوي آمبولانس رفت تا به بيمارستان امام جعفر صادق رسيديم.»
مهدي رضايي ميگويد: «پزشكان، نگار را سريع به اتاق عمل منتقل ميكنند، اما بعد از جراحي وقتي به بخش اي سي يو منتقل ميشود با وجود اينكه چند واحد خون به او تزريق شده بود از شدت خونريزي تمام ميكند. تير از سمت چپ وارد پهلوي نگار شده بود و از سمت راست پهلوي او خارج و به ستون ماشين برخورد كرده بود. كارشناسي كه براي بازديد از ماشين آمده بود، اعلام كرد؛ وقتي تير شليك شده، فاصله زيادي با ماشين نداشته و تقريبا از فاصله نزديك شليك شده . اين اولينبار نيست كه در اين جاده چنین اتفاقي ميافتد. چهار سال پيش هم ماموران نيروي انتظامي يك نفر به اسم شهرام رضايي را اينگونه كشتند و گفتند؛ تير اشتباه شليك شد. تير به قلب شهرام رضايي برخورد كرد و او هم درجا جان باخت. او زن و بچه داشت. يك پسر و دختر. پسرش بعد از اين اتفاق درس را رها كرد و رفت كارگري تا بتواند مخارج خانواده را تامين كند. بعد هم در توجيه تيري كه به اشتباه به اين مرد شليك شده بود، گفتند او اعتياد داشته و ديهاش را به خانواده پرداخت كردند. اينبار هم كه شليك اشتباهي دامن خانواده ما را گرفت و دختر جوانمان جانش را از دست داد.»
رضايي همچنين به سوالات ديگر «اعتماد» پاسخ ميدهد.
خواهرتان چند فرزند دارد و نگار فرزند چندم خانواده بود؟
سه فرزند دختر. نگار ۲۱ساله و فرزند دوم خانواده بود. خواهر بزرگترش ازدواج كرده و خواهر كوچكترش هم مدرسه ميرود.
نگار دانشجو بود يا كار ميكرد؟
نگار تمام كلاسهاي مربوط به آرايشگري را گذرانده بود، اما خودش ناخن كار بود.
ماموري كه به سمت ماشين شليك كرده بازداشت است؟
بله، بازداشت است. مامور درجه استواري داشته. هر كاري كردم كه اسم و فاميل او را به من بگويند، نگفتند. فقط گفتند زن و بچه دارد، اما من زنش را نديدم. به ما گفتند همان شب اول اسلحه او را گرفتيم و بازداشتش كرديم. اول گفتند مامور اشتباه شليك كرده در صورتي كه ماشين ديگري در جاده نبوده، اما بعد طور ديگري گفتند؛ گفتند گزارش شده بود ماشيني كه در جاده در حال تردد بوده، حامل مواد مخدر بوده است. اين مامور ميتوانست راه ماشين را ببندد نه اينكه در حين حركت شليك كند.