شناسهٔ خبر: 65465498 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: طرفداری | لینک خبر

شعر تاریخی حج اصغر عزیز در وصف مارینوس اوزینیدوس کبیر

پهلوان وریا غفوری / سلطان کلوپ

صاحب‌خبر -

برایت من دلتنگم مارینوس کن ز من یادی

الا ای نوگل رعنا که مثل شاخ شمشادی
بیا زود مهیا کن بساط عدل و میزان را
پر از حرف عدالت کن در و دیوار این وادی
چو داور صحنه گل را ندید و بی رمق رد شد
علیه تو فسادی شد نمی دانم ؟شده عادی!
به سان شاخه ای‌ مظلوم سرت را با تبر چیدند
برای تو غم و بحران نمی دانم شده شادی!
بیا با واژگان صبر تو غوغایی بکن بر پا
که در دانشسرای صبر می دانم تو استادی
ببین با این همه صبرت دلم از درد می سوزد
زبان ظلم را له کن بهاران را تو خردادی
تو چون سقراط ایرانی خردمندی فدایت شم
بیا بشکن سکوت لحظه های تلخ بیدادی
بیا تا با نفسهایت هوای تازه ای گیرم
که در زندان حزن تو نباشد هیچ آزادی

صدای پای لبخند صنم وقتی رسد بر دل
روم از معرفت من هم کنم از او گهی یادی
تو پندی بر جوانان کن نهیبی زن به نامردان
چو کندوی کلامت هست شیرین تر ز قنادی

برای اخذ حقت بیش از این جای تعلل نیست
که اصغر شد مرید تو نه آن اصغر نام فرهادی!

نظر شما