شناسهٔ خبر: 65237229 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه شرق | لینک خبر

نگاهی به آخرین جلسه رسیدگی به پرونده اتوبوس خبرنگاران؛

چشم‌انتظاری برای دادخواهی دو خبرنگار

صدای کلید کیبورد رئیس دادگاه، سکوت اتاق را می‌شکند. در این سکوت ممتد، صدای ریزش باران حواس‌ها را از کیبورد پرت می‌کند. می‌توان ماشین‌هایی را که با سرعت از خیابان رد می‌شوند، شمرد. سرش را از مانیتور بزرگ مقابلش جدا می‌کند و می‌پرسد سانحه چه تاریخی اتفاق افتاد؟

صاحب‌خبر -

زینب رحیمی: صدای کلید کیبورد رئیس دادگاه، سکوت اتاق را می‌شکند. در این سکوت ممتد، صدای ریزش باران حواس‌ها را از کیبورد پرت می‌کند. می‌توان ماشین‌هایی را که با سرعت از خیابان رد می‌شوند، شمرد. سرش را از مانیتور بزرگ مقابلش جدا می‌کند و می‌پرسد سانحه چه تاریخی اتفاق افتاد؟ این سؤال از نظرم مأیوس‌کننده می‌آید. تعجب می‌کنم چرا باید حالا در آخرین جلسه رسیدگی به پرونده اتوبوس خبرنگاران تازه درباره تاریخ واقعه سؤال شود؟ از من دلیل شکایتم را می‌پرسد. این سؤال هم برایم ناامیدکننده است. سعی می‌کنم خودم را قانع کنم که شاید روال عادی دادرسی این‌طور است.

بیش از دو سال و نیم است که همه شاکیان پرونده اتوبوس خبرنگاران سعی دارند خود را قانع کنند که تأخیر در دادرسی این پرونده روال عادی دادرسی است. پرونده‌ای که دو کشته دارد. دو خبرنگار مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی در دوم تیر ماه 1400 در سانحه واژگونی اتوبوس خبرنگاران در پیرانشهر استان آذربایجان غربی جانشان را از دست دادند. خانواده آنها و خبرنگاران بازمانده که همچنان با مشکلات جسمی و روانی دست و پنجه نرم می‌کنند، یک‌صدا خواستار شناسایی مقصران مرگ مهشاد و ریحانه‌اند.

ساعت 9 صبح روز پنجشنبه 26 بهمن ماه 1402 سومین و آخرین جلسه رسیدگی به پرونده اتوبوس خبرنگاران در شعبه 118 دادگاه کیفری 2 ارومیه در حال برگزاری است. در این جلسه که بیش از دو ساعت به طول انجامید، از شکات پرونده ابوالفضل کریمی پدر مهشاد کریمی، علی سلطان‌محمدی همسر مهشاد حضور داشتند. پدر و مادر ریحانه یاسینی از پرواز تهران به ارومیه جا ماندند و به جلسه دادرسی نرسیدند. از جمع خبرنگاران آسیب‌دیده و حاضر در سانحه واژگونی اتوبوس خبرنگاران هم علاوه بر من، حسن ظهوری از تهران و مرتضی صادقی از تبریز با تأخیر خود را به جلسه رساندند.

تاکنون علاوه بر راننده اتوبوس، دو نفر از مدیران دولتی در این پرونده متهم شناخته شده‌اند؛ مهران نظری مدیرکل وقت اداره محیط زیست استان آذربایجان غربی و مختار خانی رئیس اداره محیط زیست ارومیه. این دو نفر هم به همراه وکلایشان در جلسه شرکت کردند.

محمد داس‌مه وکیل خبرنگاران بازمانده از سانحه واژگونی اتوبوس هم به دلیل شرایط جوی از حضور در جلسه دادرسی بازماند اما سبحان نجفقلیان وکیل خانواده مهشاد و ریحانه در جلسه حاضر شد و ضمن بیان شفاهی پاره‌ای از دفاعیات، اظهاراتش را به صورت مکتوب به رئیس جلسه دادگاه ارائه کرد.

سومین جلسه رسیدگی به پرونده اتوبوس خبرنگاران تا ساعت 11 و ربع طول می‌کشد. جلسه‌ای که تک‌تک شاکیان و متشاکیان اظهاراتشان را روی کاغذهایی نوشته و در اختیار دادگاه قرار می‌دهند. جلسه همچنان در سکوت پیش می‌رود. شنیدم که می‌گویند روال کار این قاضی این‌طور است؛ تأکیدش روی اظهارات مکتوب است و بر اساس همین‌ها، رأی صادر می‌کند. حالا امیدوار می‌شوم که نوشته‌ها قرار است با دقت خوانده و بررسی شود.

همه یکی یکی و به نوبت دفاعیات خود را ثبت می‌کنند. همین هم روند جلسه را کند و کسالت‌بار می‌کند. تنها در 15 دقیقه پایانی جلسه حاضران فرصت پیدا می‌کنند که به بیان شفاهی نکات مدنظرشان بپردازند.

حرف‌های شاکیان تازگی ندارد. از ابتدای تشکیل پرونده، خبرنگاران و خانواده مهشاد و ریحانه همه خواستار شناسایی و مجازات مسببین و مقصرین این سانحه هستند. تاکنون آنچه از نظر ما مغفول مانده نقش مسئولین ستاد احیای دریاچه ارومیه در برگزاری تور مطبوعاتی ارومیه است. سفری که برای بازدید از تونل انتقال آب زاب به دریاچه ارومیه طراحی شده بود. در جلسه روز پنجشنبه بارها از مسعود تجریشی مدیرکل برنامه‌ریزی ستاد احیای دریاچه ارومیه و علی حاج‌مرادی معاون او نام برده شد. علی حاج‌مرادی در سفر خبرنگاران به ارومیه حضور داشت و برنامه‌ریز و هماهنگ‌کننده اصلی سفر بود.

از سوی دیگر بنا به اظهارات خبرنگاران و راننده اتوبوس، حاج‌مرادی در روز سانحه اصرار داشت که راننده با سرعت بیشتری براند و حتی او با گذاشتن پای خود روی پدال گاز، راننده را تحریک و مجبور کرده تا سرعت بیشتری بگیرد.

همچنین در آخرین جلسه رسیدگی به پرونده مرگ مهشاد کریمی و ریحانه یاسینی، خبرنگاران بار دیگر بر نقش اسماعیل حق‌پرست مدیرکل وقت روابط عمومی سازمان حفاظت محیط زیست در بروز این سانحه تأکید کردند. حق‌پرست در تیر ماه 1400 از تک‌تک خبرنگاران حاضر در آن سفر، دعوت به عمل آورده بود. با این وجود او در مسیر ارومیه به نقده و پیرانشهر به جای اتوبوس از یک دستگاه خودروی سمند استفاده کرد. یعنی حق‌پرست سرنشین اتوبوس خبرنگاران نبود. چون او خود را مستثنا از 20 خبرنگار و عکاس دانسته و از خودروی سواری که امنیت بیشتری داشت، استفاده می‌کرد. ضمن اینکه در لحظه واژگونی اتوبوس خبرنگاران در صحنه حضور نداشت چون زودتر از خبرنگاران خود را به نقده رسانده و راننده اتوبوس هم مجبور بود با سرعت بیشتری پیش برود تا به خودروی سواری که او سرنشینش بود، برسد.

در این جلسه دادرسی اشاره شد که جاده روستایی و فرعی بیگم‌قلعه به هیچ وجه مناسب تردد اتوبوس نبوده و حتی پلیس راه آذربایجان غربی هم پیش‌تر بر این موضوع تأکید کرده است.

دقت کنیم که اتوبوس خبرنگاران اتوبوسی قدیمی و فرسوده با ایرادات فنی فراوان بود که گزارش تفصیلی آن توسط کمیسیون عالی تصادفات دو سال پیش منتشر شده است. اما آنچه در این میان مغفول مانده، این است که این اتوبوس توسط کارخانه سیمان ارومیه به اداره محیط زیست ارومیه امانت داده شده بود.

در آخرین جلسه دادرسی پرونده اتوبوس خبرنگاران، برای چندمین بار خبرنگاران رابطه مبهم کارخانه سیمان ارومیه با اداره کل محیط زیست آذربایجان غربی و اداره محیط زیست ارومیه را زیر سؤال برده و خواستار توضیح و شفافیت در این مورد شدند. محیط زیست یک نهاد نظارتی است و با همین ابزار نظارت موظف است جلوی انتشار آلودگی توسط کارخانه‌ها و صنایع را بگیرد. اما در این مورد خاص شاهدیم که محیط زیست ارومیه اقدام به گرفتن اتوبوس رایگان از کارخانه سیمان ارومیه کرده است. این رابطه مالی و کاری همچنان پرابهام است.

حدود یک و نیم ساعت از شروع جلسه گذشته است. من که اول از همه اظهاراتم را نوشته و تحویل دادم، حالا وقت کافی دارم تا همه حاضران را یکی یکی برانداز کنم. راننده اتوبوس یک ردیف جلوتر از من نشسته. مقصود شیری راننده اتوبوس خبرنگاران که مردی 53ساله، لاغراندام و قدبلند است، اتهامش را می‌پذیرد؛ قتل غیرعمد در ماه حرام.

خودم را روی صندلی فلزی به سمت جلو سر می‌دهم. از راننده می‌پرسم شما بعد از واژگونی اتوبوس بازداشت شدید؟ جواب می‌دهد؛ 13 روز. انفصال از کار داشتید؟ بله یک سال از کارکردن محروم بودم. بدون اینکه بپرسم ادامه می‌دهد؛ مجبور شدم اتوبوس را بفروشم. مفت فروختم؛ 130 میلیون تومان. از او می‌پرسم؛ حالا چه کار می‌کنید؟ می‌گوید: رانندگی می‌کنم اما روی ماشین دیگران.

وقتی رئیس جلسه دادگاه خطاب به وکلای مختار خانی رئیس محیط زیست ارومیه می‌گوید آخرین دفاعتان را بنویسید. یکی از آنها بعد از نوشتن دو، سه صفحه متن دفاعیه، یکی، دو جمله بریده‌بریده ادا می‌کند. او از نادیده‌گرفتن سهم مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه در این سانحه شکایت دارد. از اینکه مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه خود را کنار کشیده‌اند و همه تقصیرات به گردن موکل آنها افتاده است.

بلافاصله وکیل مهران نظری هم لب به سخن باز می‌کند و با اعتراض می‌گوید این انصاف و عدالت نیست که در این پرونده تنها به ادارات محیط زیست اشاره شود و تقصیرات به گردن محیط زیست انداخته شود. اگر به غیر از راننده کسی مقصر است، نقش علی حاج‌مرادی که به راننده گفته گاز بده چه می‌شود؟ سهم پلیس راه که اجازه تردد به این اتوبوس داده چه می‌شود؟ سهم خطای مدیران ستاد احیای دریاچه ارومیه چه می‌شود؟ متأسفانه مقصرین اصلی کنار گذاشته شده‌اند.

رئیس دادگاه خونسرد با تن صدایی که نه بالاست و نه پایین در حد دو سه جمله حرف می‌زند؛ «من باید در قبال پروردگارم پاسخ‌گو باشم. آنچه برای من احراز شود، طبق آن رأی می‌دهم. به حواشی کاری ندارم. طبق محتویات پرونده رأی می‌دهم».

این جمله «به حواشی کاری ندارم» من رنگ و بویی از امید نمی‌شنوم. برخلاف من، سبحان نجفقلیان، وکیل خانواده مهشاد و ریحانه از روند جلسه دادرسی راضی است و تقریبا اطمینان دارد که رأی قاضی دادگاه همه‌جانبه خواهد بود. امید دارد که سهم مسئولین ستاد احیای دریاچه ارومیه هم در واژگونی اتوبوس خبرنگاران و مرگ دو خبرنگار لحاظ شود.

من آخرین نفری هستم که برگه اظهارات را امضا و اتاق دادرسی را ترک می‌کنم. صدای اصطکاک ماشین‌ها روی آسفالت خیس و باران‌زده خیابان اضطراب در جانم می‌ریزد. از خودم می‌پرسم ما اینجا چه کار می‌کنیم؟ این چه بلایی بود که تابستان داغ 1400 بر سرمان آمد؟ کاش ریحانه و مهشاد الان در خانه‌های گرمشان بودند و از پشت پنجره رفت و آمد ماشین‌ها در خیابان‌های باران‌زده را تماشا می‌کردند. آن وقت ما هم اینجا نبودیم.