شناسهٔ خبر: 64864950 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

یادداشتی در هم‌میهن: بخشی از جریان اصول‌گرایی، برای اداره کشور دنبال شیوه کره شمالی است

پدیدۀ اعتراضات خیابانی، این شقاق و رویارویی را در بین دو طیف اصولگرایان از پرده برون افکنده و از این به بعد هم روزبه‌روز شدیدتر می‌شود.

صاحب‌خبر -
روزنامه هم میهن نوشت: در واکنش به اعتراضات و ناآرامی‌های جاری در کشور، دو صدای کاملاً متفاوت از اجزاء مختلف دستگاه قدرت به گوش می‌رسد.
 
در یک طرف ماجرا، سران قوای سه‌گانه ضمن بیان برخی سخنان هشدارآمیز، عمدتاً لحن ملایم و مسالمت‌جویانه‌ای در برابر معترضان در پیش گرفته‌اند و هر کدام به نحوی از لزوم تغییر در پاره‌ای سیاست‌ها و تحول در نحوۀ اجرای آنها در کنار استقبال از «اعتراض اصلاح‌خواهانه» سخن گفته‌اند.
 
این نوع واکنشِ مصالحه‌جویانه، در میان بعضی دیگر از مسئولان کشور نیز در حال تکرار است. در طرف دیگر ماجرا، شماری از نمایندگان مجلس و رسانه‌های منتسب به تندروترین بخش حکومت، طبق روال گذشتۀ خود با لحنی زشت و سخیف نسبت به عموم مردم معترض، خواهان قلع و قمع آنها و تشدید فزایندۀ قید و بندها و محدودیت‌های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در کشورند.
 
اگر تا قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 «دوگانگی جناحی» در سطح قوای حاکم، این دو طیف از اصولگرایان را با هم متحد کرده بود، اما امروزه با وضعیتِ «یگانگی قدرت» صف واحدِ آنها خواه ناخواه به هم خواهد خورد.
 
معمولاً افرادی که در معرضِ پست‌های اجرایی سطح بالا قرار می‌گیرند، به دلیلِ بار سنگینِ تمشیت امور زندگی مردم و فشارهای ناشی از آن، به‌تدریج رگه‌هایی از عمل‌گرایی و واقع‌بینی در آنان ظهور و بروز می‌کند؛ اما حامیان و متحدان پیشین آنها که دور از این فشارها به سر می‌برند، در مقابل هرگونه تحولی موضع می‌گیرند و در برابر آنان قد علم می‌کنند. اکنون پدیدۀ اعتراضات خیابانی، این شقاق و رویارویی را در بین دو طیف اصولگرایان از پرده برون افکنده و از این به بعد هم روزبه‌روز شدیدتر می‌شود.
 
به نظر هیچ راهِ عملی برای پیشگیری از این روند محتوم وجود ندارد، زیرا در فضای انتزاعی می‌توان به‌رغم اختلاف‌نظرهای بنیادی، با یکدیگر اظهار دوستی و اتحاد کرد؛ اما وقتی پای مسائل اجرایی در میان باشد، فقط یک برنامه یا رویکرد می‌تواند مبنای عمل قرار گیرد و برنامه‌ها و رویکردهای متفاوت به ناچار باید کنار گذاشته شود.
 
برنامه و رویکرد دو طیفِ اصولگرایان، دو جهت متفاوت پیدا کرده است. طیف مایل به عملگرایی، پی برده است که از طریق افزایش فشارها و نادیده گرفتن علایق عموم و تداوم خصومت با جهان خارج، نمی‌توان ثبات سیاسی و اجتماعی لازم را برای استمرار ادارۀ کشور پدید آورد و از همین رو، لاجرم باید تعدیل‌هایی را در پاره‌ای سیاست‌ها و رفتارها تحقق بخشید.
 
طیف مایل به بنیادگرایی اما تشدید قیدوبندها و استفاده از اهرم زور و سرکوب را تنها راه بقای خود تصور می‌کند و بدون هیچ مجامله‌ای خواهان الگوبرداری از نظامِ توتالیتر کرۀ شمالی در ایران است.
 
الگوبرداری از کرۀ شمالی نه رؤیا بلکه کابوسی است که به دلایل بی‌شمار در کشور ما تعبیر نخواهد شد. این تصورات فقط زادۀ ذهن‌های کاملاً منقطع از واقعیات بدیهی جامعۀ ایران است که کوچک‌ترین درکی از ضرورت‌های ثبات سیاسی در جوامع امروزی ندارند و تنها هنرشان دامن زدن به تشنج و ناآرامی در سطح جامعه است.
 
با این همه، این طیفِ تندرو، از تعقیب اهداف خود دست شسته و حتی می‌کوشد ناآرامی‌های جاری در کشور را دستاویزی برای اعمال فشار علیه طیف مایل به عمل‌گرایی و به دست گرفتن ابتکار عمل برای تحقق آرزوهای دور و دراز خود قرار دهد.
 
از همین رو، افزون بر شکاف و شقاق آشکاری که بین گفتمان دو طرف رخ داده است، بروز چالشی واقعی در پشت پرده نیز بین آنها قابل حدس و گمان است.
 
به واقع تعلیق نظام تصمیم‌گیری در یک سال گذشته تا اندازه‌ای نتیجۀ همین انشقاق است، اما بروز ناآرامی‌های جاری، دیگر فرصتی برای تعلیق تصمیم‌گیری باقی نگذاشته است.
 
از همین رو، یکی از این دو طیف ناچار است طیف دیگر را به حاشیه براند و برنامۀ خود را عملی کند. بر خلاف ظاهر اوضاع، این مهمترین چالش سیاسی پیش روی نظام تصمیم‌گیر کشور است و جهت عملی حرکت آیندۀ کشور را تعیین خواهد کرد.