شناسهٔ خبر: 64394523 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

شبه رسانه‌ها و صنایع نفت و گاز؛ مطالبه‌گری یا باج‌گیری؟

رشد روزافزون و تنوع و تعدد رسانه‌ها، وضعیت متزلزل شغلی و درآمد ناچیز خبرنگاری، نادیده‌انگاری نشریات حرفه‌ای از سوی مسئولان و مدیران اداری، انتظار مدیران

صاحب‌خبر -

 عصرایران ؛ حجت عبدالهی پور -  رشد روزافزون و تنوع و تعدد رسانه‌ها، وضعیت متزلزل شغلی و درآمد ناچیز خبرنگاری، نادیده‌انگاری نشریات حرفه‌ای از سوی مسئولان و مدیران اداری، انتظار مدیران از تعریف و تمجید رسانه‌ها و نقدناپذیری آن‌ها در برابر نقدهای رسانه‌ای، ظهور قارچ‌گونه و یکه تازی شبه‌ رسانه‌ها و فیک‌نیوزها، ظهور خبرنگارنماها، محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها و تشدید خط قرمزها، خلأهای قوانین مطبوعاتی و... همه و همه مزید بر علت شده تا امروز بیشتر رسانه‌های بومی به‌ویژه نشریات مکتوب با مشکلات و معضلات جدی رویارو و حیات‌شان با تهدید مواجه شود.

بدون‌تردید این وضعیت بیش از هر چیزی اقتصاد این رسانه‌ها را نشانه گرفته و بدین‌گونه آن‌ها از نقش و رسالت اصلی خود که همانا اطلاع‌رسانی، آگاهی‌بخشی و بازنمایی چالش‌ها و مشکلات و داشته و نداشته‌های جامعۀ پیرامون‌شان است، بازمانده‌اند، زیرا مدیران این رسانه‌ها برای ماندگاری خود -که یا مکتوب هستند یا برخط- و پرداخت حقوق و بیمه خبرنگاران و نیروهای انسانی و اجاره‌بها و هزینه برق و آب و گاز دفتر نشریه یا سایت‌شان به‌ناچار چشم به آگهی‌های مطبوعاتی و رپرتاژهای خبری دوخته تا بدین‌طریق راهی برای تسهیل مصائب و مشکلاتی که از فقر قوانین و سیاست‌های الکن رسانه‌ای گریبانگیر آن‌ها شده، بیابند.

البته اگر این رویه تا اندازۀ قانونی و عرفی مطبوعات دنبال شود، امر مذمومی نیست ولی آن‌جایی که کار به تهدید و زیاده‌خواهی می‌رسد، شأن رسانه و کار خبرنگاری تحت شعاع گرفته و این شغل را به پارادوکسی شگفت می‌کشاند! در این‌جا، برخی از سایت‌ها و نشریات خاطی در سه رکن مهم رسانه که شامل «اخلاق محوری»، «سرمایۀ اجتماعی» و «مسئولیت اجتماعی» می‌شود، به چالش کشیده می‌شوند.

به عبارت بهتر، این شبه رسانه‌ها که تنها فعالیت و هستی آن‌ها منحصر به دریافت آگهی و تعرفه‌ها و رپرتاژهای کلان و من‌درآوردی و چندصدمیلیونی از ارگان‌های دولتی و خصوصی به‌ویژه صنایع به‌ویژه صنایع نفت و گاز شده، در عرصۀ محتواسازی با افت چشم‌گیری مواجه می‌شوند که این امر زمینۀ زیرسؤال رفتن منشور اخلاقی رسانه، از بین رفتن ارزش‌های فردی و مدیریتی و آموزه‌های اخلاقی و شفافیت و صداقت آن می‌شود. طبیعی است با رنگ‌باختن اخلاق یک رسانه، به خودی خود به اعتمادسازی، مخاطب‌محوری و مقبولیت و رضایت‌مندی عمومی آن خدشه وارد می‌شود؛ چراکه این رسانه با رفتن به سمت سهم‌خواهی از توجه به مسائل مخاطبان به‌دلیل بهره‌برداری شخصی، جامعه‌شناسی مخاطب و دغدغه‌مندی مردمی فاصله می‌گیرد.

به‌طور کلی این شبه رسانه‌ها به‌تدریج از یک رسانۀ مطالبه‌گر و مردمی به یک رسانۀ باج‌گیر و سهم‌خواه تبدیل می‌شوند که متأسفانه امروز با تعدادی از آن‌ها مواجه شده‌ایم و این ادعا را می‌توان با تیترها و چرخش‌های 180 درجه‌ای و یک‌روزه آن‌ها اثبات کرد. تیترهایی که در نفی یا ستایش یک مدیر یا یک اداره یا یک پتروشیمی در شبکه‌های مجازی خودنمایی می‌کنند یا مطالب زردی که دربارۀ زندگی شخصی برخی از مدیران و مسئولانی منتشر می‌شود که تا پیش از این مورد ستایش این رسانه‌ها بوده است، همه پرده از منفعت‌طلبی این رسانه‌ها برمی‌دارد و این نکته را یادآوری می‌کند که تا وقتی «با رسانۀ من همراه هستید و جیب مرا پر می‌کنید یا مقابل بی‌قانونی‌های من سکوت اختیار می‌کند، در سایت یا نشریه من مورد حمایت قرار می‌گیرید، در غیر این‌صورت افکار عمومی را به هر طریقی که شده علیه شما می‌شورانم!»

متأسفانه شیوع این رویۀ غلط در عرصه خبرنگاری استان بوشهر ابتدا در شبکه‌های اجتماعی باب شد، ولی در ادامه این رویه با ملحق شدن شبه‌رسانه‌ها و افراد جاه‌طلب و فاقد دانش خبرنگاری به آن تا بدان‌جا رونق‌گرفته که هم‌اکنون مشروعیت «رسانه بومی» در این استان زیر سؤال رفته و موجب شده مدیران و روابط عمومی صنایع نفت و گاز مستقر در جنوب استان با دیدۀ تردید به حمایت و همکاری با رسانه‌های بومی این منطقه نگاه کنند!

با وجود این، طبق شواهد موجود، صنایع نفت و گاز مستقر در استان تا این لحظه اغلب میزبانان و حامیان همراهی برای رسانه‌های بومی بوده‌اند اما آیا این شبه رسانه‌ها هم با این صنایع بر مبنای عدالت، دغدغه و مسئولیت و صداقت روبه‌رو شده است؟! البته در این میان، به نوع روابط و همکاری برخی از این صنایع با رسانه‌های خوشنام و حرفه‌ای استان نقدهایی جدی وجود دارد، ولی این بدان معنا نیست که شرکت‌ها و پتروشیمی‌های مذکور نسبت به رسانه‌های بومی استان کاملاً بی‌‌توجه باشند! زیرا آن‌ها به اشکال گوناگون در تلاش هستند تا به سهم خود در حوزۀ مسئولیت‌های اجتماعی که در قبال رسانه‌های خلاق بومی دارند، نقش‌آفرینی کنند.

اما این حمایت نباید این شبهه را برای رسانه‌های آگهی‌طلب و بی‌محتوا به‌وجود بیاورد که اقتصاد رسانه خود را بدین شکل جان بدهند چراکه آن‌ها به‌جای مطالبه‌گری درگیر سهم‌خواهی شده‌اند و آنقدر نمک‌گیر دستگاه‌های دولتی و صنعت شده‌اند که توان نقد جدی و سازنده از آن‌ها سلب شده و از تمرکز بر استراتژی رسانه و تولیدمحتوای مردمی و باکیفیت بازمی‌مانند و آنقدر دست‌شان خالی می‌ماند که برای پرکردن سایت یا نشریه خود رو به انتشار خبرهای کپی و زرد و کامنت‌های دیگران در شبکه‌های اجتماعی در فضای مجازی می‌آورند.

البته تولید چنین محتواهایی از سوی این رسانه‌ها تنها ذائقه آن دسته مخاطبانی را اقناع خواهد کرد که در سطح مانده و سواد رسانه‌ای چندانی ندارند که بخواهند مسئله مطرح‌شده را عمیقاً مورد تجزیه و تحلیل قرار بدهند! تا به واقعیت برسند. در نتیجۀ این تولیدات آبکی، از مخاطبان هوشمند این سایت‌ها و نشریات که در حقیقت سرمایه‌های اجتماعی یک رسانه شناخته می‌شوند، کاسته خواهد شد.

این در حالی است که از دید کارشناسان حوزۀ رسانه و علوم ارتباطات، یک رسانه برای رسیدن به اقتصادی پایدار، بایستی مقوله‌های مهمی چون «اخلاق محوری»، «سرمایه اجتماعی» و «مسئولیت اجتماعی» را حفظ کند، زیرا در چنین شرایطی است که به سالم‌سازی فعالیت‌های اقتصادی رسانه متبوع خود روی می‌آورد و با احترام به شعور، نیاز و ذائقه مخاطب، سرمایه اجتماعی خود را حفظ کرده و با برائت از رفتارهای غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای نظیر انتخاب تیترهای جنجالی برای تحت فشار قرار دادن مدیر یا مجموعه‌ای برای پذیرش خواستۀ فردی خود یا گروه یا حزب خاصی و همچمنین با انعکاس و تولید محتوای مطالبه‌گرانه و بدون حب و بغض و بر مبنای واقعیت و نقدهای سازنده، اخلاق را در اولویت فعالیت‌های خود قرار می‌دهد و به اعتلای جایگاه رسانه بومی کمک می‌کند.