به گزارش جهان صنعت نیوز، چند روز پیش تصاویری از حرکت چند کامیون بر بستر دریاچه ارومیه و حمل خاک این دریاچه در شبکههای مجازی دستبهدست شد تا بار دیگر به شایعات مربوط به استحصال لیتیوم از شورابههای باقیمانده از دریاچه دامن بزند. با این حال مقامات، این شایعات را به کل رد و اعلام کردهاند که دریاچه ارومیه حاوی لیتیوم است، اما مقادیر آن به قدری اندک بوده که هیچکس در ایران نمیتواند این میزان را فرآوری کند. در این میان به گفته رحیم وهابزاده، رییس کمیسیون معدن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ارومیه، در حال حاضر تنها نمک دریاچه به دست دو شرکت فعال در بخش خصوصی برداشت میشود. از سوی دیگر مختار خانی، رییس اداره حفاظت محیطزیست ارومیه نیز اعلام کرده که اخیرا یک شرکت چینی درخواست دریافت مجوز برای برداشت شورابههای پارک ملی دریاچه ارومیه را داشت، اما اداره حفاظت محیطزیست اجازه برداشت شورابه از این منطقه را به چینیها نداد.
چند روز پیش تصاویری از حرکت چند کامیون بر بستر دریاچه ارومیه و حمل خاک این دریاچه در شبکههای مجازی دستبهدست شد، همین موضوع بار دیگر به شایعات مربوط به استحصال ماده مهم و راهبردی لیتیوم از شورابههای باقیمانده از دریاچه دامن زده است. با این حال مقامات مسوول کشوری و استانی و فعالان اقتصادی در بخش معدن استان آذربایجان غربی درستی این شایعات را به کل رد و اعلام کردهاند که دریاچه ارومیه حاوی لیتیوم است، اما مقادیر آن به قدری اندک بوده که هیچکس در ایران نمیتواند این میزان اندک را فرآوری کند.
این در حالی است که بیشترین و بزرگترین دخایر لیتیوم دنیا در بولیوی و افغانستان وجود دارد که حتی تعدادی از کارشناسان یکی از دلایل کودتای بولیوی و جنگ آمریکا در افغانستان بهویژه در دوران ترامپ را دسترسی به معادن غنی لیتیوم در این کشور میدانستند. بزرگترین معادن لیتیوم ایران هم در شرق کشور و در استان خراسان جنوبی در شهر نهبندان و اطراف بیرجند قرار دارند. بعد از آن دریاچه نمک قم، چهارمحال و بختیاری و اصفهان هم دارای این معدن هستند. لیتیوم اکنون در بازارهای جهانی به صورت فلز، به طور تقریبی ۱۶۰ دلار به ازای هر کیلوگرم به فروش میرسد، همچنین کنسانتره آن با کیفیتهای «درجه کیفیت ساخت باطری»، «کربنات لیتیوم» و «کنسانتره» به ترتیب در حدود ۲۰ هزار دلار، هفت دلار و پنج دلار در هر تن به فروش میرسد.
این موضوع مانند صید شاهماهی است که از برنامههای نامتوازن توسعه، به ویژه در زمینه احداث سدها و خشک شدن تالابها و به نفع سودجویان و مخالفان احیای دریاچهها رقم زده شد. این در حالی است که هنوز استحصال لیتیوم در دریاچه ارومیه تایید نشده است.
«رحیم وهابزاده» رییس کمیسیون معدن و صنایع معدنی اتاق بازرگانی ارومیه به نکته دیگری اشاره کرد. او به ایلنا گفت: «در حال حاضر تنها نمک آن به دست دو شرکت فعال در بخش خصوصی برداشت میشود که آن هم در ساخت محصولات شوینده به کار میرود.»
داستان برداشت نمک از دریاچه اورمیه به چند سال اخیر ختم نمیشود، از همان اواسط دهه نود با ورود چند شرکت غیربومی از استانهای شرقی ایران برداشت گسترده نمک از منطقه انزل ارومیه آغاز شد. از آن زمان تاکنون حمل روزانه صدها تن نمک از جادهها هم موجب از بین رفتن زیرساختهای جادهای شد و از طرفی هم ریزش این نمک به اطراف جادهها باغها و زمینهای کشاورزی را نابود کرد.
ساکنان بومی معتقدند محل برداشتهای گسترده نمک دقیقا محل بروز طوفانهای نمکی در زمان وزش بادهای تند است، اما به گفته مسوولان مربوطه مجوز برداشت نمک تنها در فصلهایتر و سرد سال و تنها به شرکتهای بزرگ داده شده است. مسوولان ادعا کردند که افراد محلی هم در فصل پاییز میتوانند از ذخایر نمک منطقه برداشت کنند، اما تنها به مساحت ۲۰ هکتار و به عمق حداکثر ۴۰ سانتیمتر. طبق بررسیها در حال حاضر یک شرکت در مراغه و شرکت دیگری در سلماس از نمک دریاچه ارومیه با مجوز اداره محیطزیست به عنوان ماده اولیه تولید برداشت میکنند.
در نهایت «مختار خانی» رییس اداره حفاظت محیطزیست ارومیه اعلام کرد: «اخیرا یک شرکت چینی از طرف سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) آمد و درخواست دریافت مجوز برای برداشت شورابههای پارک ملی دریاچه ارومیه را داشت، اما اداره حفاظت محیطزیست اجازه برداشت شورابه را از این منطقه به چینیها نداد. شرکت چینی هم به دنبال ذخایر «برم» موجود در شورابههای دریاچه بود نه لیتیوم.»
هنوز ابعاد پنهان تردد کامیونها شفاف نشده است، اما تبعات برداشت بیرویه نمک همچنان برای ساکنان منطقه و همگان عیان است. به عقیده کارشناسان حوزه محیطزیست مرگ دریاچه ارومیه به خودی خود تبعات جبرانناپذیری را برای ساکنان منطقه دارد، حال با برداشت بیرویه نمک از سطح آن میتوان فاجعه محیطزیستی رقم زد.
در دهه ۱۹۹۰ طوفانهای گرد و غبار ناشی از خشک شدن دریاچه آون کالیفرنیا باعث اپیدمی بیماری تب دره، آلرژی، آسم، عفونتهای سینوسی، برونشیت، عفونت گوش و گلو، سرطان ریه و بیماریهای قلبی و عروقی در آمریکا شد؛ بیماریهایی که هنوز هم سالانه چندین میلیون دلار هزینه درمانی را به سیستم سلامت آن کشور تحمیل میکنند.
این تجربه یک بار دیگر با خشکی دریاچه آرال تکرار شد و این بار مردم آسیای میانه در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ طوفانهای گرد و غباری را تجربه کردند که ناشی از تحلیل رفتن و سرانجام خشکی کامل دریاچه آرال بود. ساکنان ازبکستان و قزاقستان از همان زمان طوفانهای شن و ماسهای را شاهد بودند که باعث کمخونی، آسم، سل، ورم مفاصل، اختلالات غدد درونریز، بیماریهای چشمی، سرطان حلق و حنجره، سرطانهای گوارشی، هپاتیت و تب مالت حصبه میشد. در این میان ناقصالخلقهزایی و مرگومیر نوزادان، تولد کودکانی با عقبماندگیهای ذهنی یا بلوغ زودرس ماندگارترین میراثی بود که مرگ دریاچه آرال برای بازماندهها گذاشت. امروزه گزارشهای وزارت بهداشت این کشورها نشان میدهد که حدود ۷۰ درصد از زنان ساکن در این منطقه از بیماری کمخونی رنج میبرند.
باید اذعان کرد دریاچه ارومیه هم دست کمی از این دریاچهها ندارد و ادامه روند خشکی آن میتواند به طوفانهای غبار و نمک و فراگیر شدن بیماریهای مختلف منجر شود.
«محمد هاشمی» کارشناس محیطزیست و آب درخصوص پیامدهای ناگوار برداشت بیرویه نمک از دریاچه ارومیه به «جهانصنعت» گفت: طوفان نمکی تا وقتی که ذرات نمک به صورت میکرون و پودری درنیاید ایجاد نمیشود. در واقع از گذشتههای دور بستر نمکی خیلی قطوری کف دریاچه ارومیه تشکیل شده؛ لایههایی با عمق نیممتر و حتی بیشتر که بهتنهایی بهصورت طوفان نمکی بلند نمیشوند، اما با صدور مجوز برداشت نمک به عنوان ماده معدنی، صاحبان کارخانهها با استفاده از ابزار و سازهها شروع به کندن نمک از بستر رودخانه میکنند که در نتیجه لایههای نمکی پودر شده و با وزش باد در هوا معلق میشوند.
وی درباره خطر ریزگردهای نمکی هشدار داد و اظهار کرد: متاسفانه هرگونه دستدرازی به جان بیرمق و نمکین دریاچه ارومیه موجب افزایش ریزگردهای نمک در هوا میشود؛ موضوعی که در حال حاضر در حاشیه دریاچه، بخشهای شمال شرق و محل تالابهای اقماری خشکشده دریاچه ارومیه که میزان نمک کمتر است، به چشم میخورد و باعث خالی از سکنه شدن تعدادی از روستاها و ایجاد بیماری ریه بهویژه در میان کودکان شده است.
او ادامه داد: جدا از طوفانهای نمکیای که از سطح دریاچه برمیخیزد، معمولا هنگام انتقال نمکهای استحصالشده نیز مقداری نمک از سطح کامیونها روی جادهها ریخته و در هوا پخش میشود و علاوه بر خسارت وارد کردن به زمینهای زراعی، سلامتی مردم مناطق اطراف را هم به مخاطره میاندازد. این در حالی است که متاسفانه با وجود بروز مشکلات عدیده برای مردم مناطق اطراف دریاچه، به اعتراضهای جوامع محلی توجهی نشده است. ادارات کل محیطزیست و صمت آذربایجان غربی هم تاکنون برخورد قاطعی با عوامل این کار نداشتهاند.
∎