شناسهٔ خبر: 64281672 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

به بهانه خودکشی ۶ کارگر؛ شرکت پیمانکاری هر برخوردی با کارگران می‌کند

حقوقدان و پژوهشگر حقوق کار، گفت: در بحث مقررات کار چند موضوع ارزان‌سازی نیروی کار، موقتی‌سازی قراردادها، خصوصی‌سازی و مشکلات خصوصی‌سازی و تبعیض جنسیتی نمونه‌هایی از خشونت ساختاری است که از نبودن بنیان‌های دموکراتیک در اقتصاد کار سخن می‌گوید.

صاحب‌خبر -

یک حقوقدان و پژوهشگر حقوق کار می‌گوید: «طبقه کارگر با خشونت‌های ساختاری و فرهنگی دست و پنجه نرم می‌کند و این خشونت‌ها که معنا و مصداق‌های علمی و تجربی مشخص دارند وقتی درونیزه می‌شوند، خشونت فیزیکی عریان و نرمال محصول این وضعیت می‌شود.»

به گزارش خبرآنلاین، شش نفر از کارگران کارخانه‌ی پتروشیمی ایلام در یکسال و نیم گذشته خودکشی کرده‌اند. در جدیدترین مورد دو نفر از این اعضا جواد نوروزی و مصطفی عباسی به طور همزمان در داخل کارخانه خود را حلق‌آویز کرده‌اند، آن‌ها دو کارگر پیمانکاری پتروشیمی ایلام جزو کارگرانی بوده‌اند که در ۳۰ آذر سال جاری به صورت دسته‌جمعی با سایر کارگران اخراج شده بودند.

آن‌طور که ایلنا گزارش داده این دو کاگر در بخش ICU بیمارستان بستری هستند. در ادامه نوشته شده است که آن‌ها در داخل کارخانه خود را حلق‌آویز کردند تا اثبات کنند که علت مرگ خودخواسته‌شان به پتروشیمی ارتباط دارد و نه به مشکلات خانوادگی. البته این موضوع را برخی همکاران آن‌ها تایید می‌کنند و می‌گویند جواد و مصطفی احتمالا به این دلیل کارخانه را به عنوان محل خودکشی خود انتخاب کرده‌اند که مدیران پتروشیمی چوار مدعی نشوند علت خودکشی آن‌ها مسائل شخصی و خانوادگی بوده است.

در میان خودکشی کارگران نام کارخانه‌ی چوار ایلام بیشتر به چشم می‌خورد و رسانه‌ای‌تر شده است و این مسئله بی ارتباط با اینکه که استان ایلام طبق آمار رسمی پایین‌ترین درآمد سرانه خانوار را در سال ۱۴۰۱ داشته است و جز سه استان کشور با بیشترین جمعیت روستایی گرفتار فقر مطلق است، نیست.

نداشتن امنیت شغلی، تعدیل نیرو، دستمزد‌های ناچیز فشار روحی و روانی بر دوش کارگران می‌گذارد و عدم توجه مسئولان به مشکلات کارگری این نتیجه را به بار آورده است.

در همین‌باره، فرشاد اسماعیلی، حقوقدان و پژوهشگر حقوق کار، می‌گوید: «سیاست‌های کلان باعث ضربه زدن به این قشر می‌شود و سیاست‌هایی که در یک کارگاه بزرگ اعمال می‌شود ناشی از هر دو مورد خشونت ساختاری و خشونت فرهنگی است. در محیط‌هایی که زندگی رفاهی مردم در سطح پایینی قرار دارد و در محیط‌های کاری با جمعیت‌های زیاد کارگری تصمیمات کلی و جزیی تغییرات عمده‌ای را ایجاد می‌کند. با بن‌بست راهکار‌های جمعی و عقیم بودن راهکار‌های فردی اعتراض و مطالبه‌گری، خود ویرانگری به عنوان اعتراض، راهی ناگزیر می‌شود.»

متن کامل این گفتگو را در ادامه بخوانید:

ریشه‌های خودکشی کارگران به کجا بازمی‌گردد؟

طبقه کارگر با خشونت‌های ساختاری و فرهنگی دست و پنجه نرم می‌کند و این خشونت‌ها که معنا و مصداق‌های علمی و تجربی مشخص دارند، وقتی درونیزه می‌شوند، خشونت فیزیکی عریان و نرمال محصول این وضعیت می‌شود. وقتی اعتراض و مطالبات جمعی کارگران با بن‌بست مواجه می‌شود و راه‌های فردی احقاق هم به‌جایی نمی‌رسد، خشونت‌هایی اعتراضی از قبیل خودکشی بیرون می‌زند.

خشونت ساختاری به چه معناست؟

خشونت ساختاری ناشی از مناسبات قدرت و قانون در اقتصاد سیاسی کار در سطح سیاسی و محیط کار است. بدین‌معنا که مثلا در سطح کل کشور ما قانونا و عرفا احزاب کارگری که نقش سیاسی در پارلمان بازی کند نداریم و در سطح کلان وضعیت کار هم سندیکای کارگران که نقش صنفی بازی کنند و نمایندگی کارگری کند، نداریم. این فقدان بنیان‌ها مصداق خشونت ساختاری در وضعیت کار این طبقه است. خشونت فرهنگی هم بازو‌های توجیه‌کننده همان خشونت‌های ساختاری‌اند. یعنی نهاد‌ها و کارگزاران و اقتصاددانان و بازیگرانی که توجیه می‌کنند چرا نیاز به تشکل یا حزب نیست و یا چرا خصوصی‌سازی و برون‌سپاری جواب می‌دهد چرا تعدیل یا اخراج دسته جمعی موجه بوده‌است.

مشکلات و معضلات کارگران در محیط کاری چیست؟

در بحث مقررات کار چند موضوع ارزان‌سازی نیروی کار، موقتی‌سازی قراردادها، خصوصی‌سازی و مشکلات خصوصی‌سازی و تبعیض جنسیتی نمونه‌هایی از خشونت ساختاری است که از نبودن بنیان‌های دموکراتیک در اقتصاد کار سخن می‌گوید. در مناسبات قدرت وقتی که نهاد یا نماینده‌ای مستقل برای دفاع از منافع و مطالبه گری کارگران وجود ندارد و برایش توجیهات مختلف در گفتمان‌های متعدد حاکم می‌شود این خشونت‌سازی و خشونت فرهنگی علیه کارگران است.

خودکشی کارگران ویژه‌تر در استان ایلام تحت‌تاثیر چه مشکلاتی است؟

سیاست‌های کلان باعث ضربه زدن به این قشر می‌شود و سیاست‌هایی که در یک کارگاه بزرگ اعمال می‌شود ناشی از هر دو مورد خشونت ساختاری و خشونت فرهنگی است. در محیط‌هایی که زندگی رفاهی مردم در سطح پایینی قرار دارد و در محیط‌های کاری با جمعیت‌های زیاد کارگری تصمیمات کلی و جزیی تغییرات عمده‌ای را ایجاد می‌کند. بهره‌وری پایین را دلیل تعدیل و اخراج نیروی کارگر بیان می‌کنند که این توجیه یا موجه‌سازی است. با بن‌بست راهکار‌های جمعی و عقیم بودن راهکار‌های فردی اعتراض و مطالبه‌گری، خود ویرانگری به عنوان اعتراض، راهی ناگزیر می‌شود.

موارد مشابه خودکشی کارگران در دیگر استان‌ها نیز وجود داشته است؟

بله، این موارد تکرار هم شده است، ولی معمولا در استان‌هایی که وضعیت معیشت و رفاهی کل طبقه‌ی کارگران دچار مشکل است و در مکان‌هایی که کارخانه‌های بزرگ وجود دارد اتفاق می‌افتد برای مثال در استان‌های کردستان و مرکزی و خوزستان که محیط‌های کاری بزرگ را داریم.

از لحاظ حقوقی و کاری چه تفاوتی بین کارگران رسمی و پیمانکاری وجود دارد؟

طبق قانون کار و طبق ماده‌ی ۱۳ قانون کار وقتی بخشی از کار به یک شرکت پیمانکاری واگذار می‌شود تکلیف قانونی است که روی کار نظارت و تمام موارد بررسی شود این‌ها به خاطر سیاستی‌ست که ریشه در حقوق کار دارد. اما در واقع با شرکت‌های پیمانکاری امنیت شغلی کارگران زیر سوال رفته است و، چون استخدام مستقیم وجود ندارد باعث شده که شرکت پیمانکاری بخواهد هر برخوردی با کارگران داشته باشد.

در جوابیه‌ای که پتروشیمی ایلام منتشر کرده است. اشاره شده که کارگران کارخانه از اعضای پتروشیمی ایلام نبوده و جز کارگران پیمانکاری بوده‌اند. نظر شما در این‌باره چیست؟

اتفاقا توجیهی که این شرکت بیان کرده خودش بحران و علت کم‌وکاستی حقوق کارگران است. اینکه برون‌سپاری را بیان کرده که کارگران از شرکت مادر نبودند و از شرکت پیمانکاری بوده‌اند این خودش علت همین وضعیت و اتفاقاتی که افتاده، محسوب می‌شود، نه توجیه‌گر این وضعیت. بحران هم این است نه توجیه بحران. آنچه موجب این وضعیت شده همان پاسخ‌هایی است که شرکت به عنوان دلایل توجیهی سلب مسئولیت عنوان کرده است.

نظر شما