شناسهٔ خبر: 63916894 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: شفقنا | لینک خبر

حضرت آیت الله جوادی آملی: ما قبل از اينکه امامان بيرون مان را که اهل بيت(ع) هستند،بشناسيم بايد امام درون مان را بشناسيم

صاحب‌خبر -

شفقنا- حضرت آیت الله جوادی آملی بیان داشت: ما یک نوآوری داشته باشیم که مشکل ما را حل کند، همه بارها و کارها را به عهده زید و عمرو نگذاریم. اگر یک روش و سنت خوبی در کشورداری، در اداره مملکت، در حفظ ارزانی و اقتصاد داشته باشیم اینها نعمت خوبی است.

حضرت آیت الله جوادی آملی دردرس اخلاق امروز خود  در محل مسجد اعظم قم با بیان اینکه کتاب نهج البلاغه تالي تلو قرآن کریم است، اظهار داشتند: کلمات نوراني اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) مثل ساير ائمه(عليهم السلام) منسجم و علمي است. ولی سيد رضي(رضوان الله تعالي عليه) فرصت نکردند که همه کلمات را جمع بکنند و خطبه ها يا نامه ها يا کلمات نوراني يکجا ذکر بشود. لذا خطبه ها و نامه ها تقطيع شده و سباق و سیاق کلمات نیامده و این کتاب در حوزه ها به عنوان يک مرجع علمي شناخته نشده است، فهميدن نهج البلاغه بدون عامل سابق بدون عامل سياق این می شود که شخصیتی مانند محقق(رضوان الله تعالي عليه) از فقهاي نام آور شیعه در شرايع می گوید «و في مرسلة الرضي»، که این حرف خيلي از عظمت و شکوه اين کتاب کم مي کند؛ مرسله رضي کجا، نهج البلاغه علي کجا!؟ باید توجه داشت که بیشتر این خطبه ها و کلمات دارای سباق و سیاق هست که در کتاب «تمام نهج البلاغه» آمده است و این کتاب تمام نهج البلاغه از بهترين برکات است.

ایشان بیان داشتند: مطلب ديگر آن است که بيانات نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) درباره معارف، فراوان است، معرفت نفس، توحید شناسی و مسئله وحی و نبوت و امام شناسی از قسمت های مهم فرمایش امام است، اما ما قبل از اينکه امامان بيرون مان را بشناسيم که اهل بيت(عليهم السلام) هستند بايد امام درون مان را بشناسيم، ما هم قواي علمي و هم قواي عملي فراواني داريم. ما عقل نظري داريم براي انديشه و زير مجموعه عقل نظري، قوه واهمه و قوه خيال است که اينها کارشان فهميدن است، اين قوا در حوزه و دانشگاه فعال است که آدم عالم ميشود. اما عالم شدن، دانشمند شدن، فقيه شدن نيمي از راه است، بوسیله علم، خوب و بد و حلال و حرام را می دانیم، اما ما با عزم زندگي ميکنيم نه با جزم! آنکه حوزه بدن را اداره ميکند عزم است که به دنبال عزم، اراده و فعاليت و کوشش به دنبالش می آيد و اين مال مسجد و سخرخيزي و نماز جماعت و نماز جمعه و قرآن و دعا و ناله و گريه است. این آدم را مي سازد.

ایشان بیان داشتند: اين يک اصل کلي قرآن است که يک عده خواه در حوزه خواه در دانشگاه، مطلبی را يقين ميدانند که بد است اما از زير ميزی يا روي ميزی دست بردار نيستند. چرا؟ براي اينکه اينها امام ندارند. امام ما حوزه و دانشگاه نيست. امام ما استدلال و فلسفه و کلام و فقه و اينها نيست. امام ما عقل عملی است، عقلی که «مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَان وَ اکْتُسِبَ بِهِ الْجنان».

ایشان اظهار داشتند: علم را بايد عقال کنيد. اين علم سرکش است، حلال را حرام و حرام را حلال ميکند، وجود مبارک موساي کليم خطاب به فرعون فرمود: ﴿لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هؤُلاءِ إِلاّ رَبُّ السَّماوَاتِ وَ الأرْضِ بَصَائِرَ﴾؛ براي تو مسلّم شده، صد درصد يقين پيدا کردي که حق با من است، اما بيراهه ميروي. اين بيان نوراني موساي کليم به فرعون به صورت اصل کلي در قرآن کريم آمده است که يک عده اي يقين دارند که خدا گفته پيغمبر گفته، اما بيراهه ميروند. چرا؟ چون علم امام زندگي نيست. رهبري برنامه های انسان را عقل عملي به عهده دارد.

آیت الله جوادی آملی در شرح کلمه 123 نهج البلاغه بیان داشتند: برخی اين حديث را از وجود مبارک پيغمبر(صلي الله عليه و آله و سلم) می دانند و در بعضی نسخه های نهج البلاغه نیاورده اند، حضرت در این حدیث ميفرمايد که «طُوبَى لِمَنْ ذَلَّ فِي نَفْسِهِ» طوبي يعني حيات طيب و طاهر. کسي حيات طيب و طاهر دارد که در درون و ساختارش ذلول باشد نه ذليل. انسان عزيز است. عزت مؤمن مِلک مؤمن نيست. امانت الهي است، مؤمن حق ندارد آبروي خودش را بريزد و خودش را ذليل کند. بعد فرمود: «وَ طَابَ كَسْبُهُ» حلال کسب بکند، چون ذات اقدس الهي هيچ کسي را بدون روزي خلق نکرده است و اگر کسي طيب و طاهر بود مال طيب و طاهر هم تهيه خواهد کرد. کسب او هم طيب و طاهر ميشود. «وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ» هم سيرت نقل شده، هم سريره. باطنش هم صالح است، «وَ حَسُنَتْ خَلِيقَتُهُ» ساختار او هم زيباست.

ایشان بیان داشتند:‌ حضرت می فرماید «وَ وَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَ لَمْ ینْسَبْ إلَى الْبِدْعَةِ»؛ در هر کاری که می خواهیم انجام بدهیم، می توانیم دو اجتهاد داشته باشیم: یک اجتهاد فقه و اصولی که رایج است، یک اجتهاد نوآوری است در جایی که نبود، این بدعت نیست! این سنت است. یک کسی جامعه شناس، اقتصاددان، راهنما و یا مبتکر خوبی است؛ او می تواند کار خوب در مملکت بکند و نوآوری داشته باشد، «مَنْ سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً كَانَ لَهُ أَجْرُهَا …» این است. بعضی از کارها بود که بزرگان قبلی ما سنت گذاشتند، فرمود این کار را بکنید، چرا در اقتصاد مجتهد نیستید؟! اینکه ما یک نوآوری داشته باشیم که مشکل ما را حل کند، اگر یک روش و سنت خوبی در کشورداری، در اداره مملکت، در حفظ ارزانی و اقتصاد داشته باشیم، اینها نعمت خوبی است.

نظر شما