انتخابات مجلس دوازدهم حدود 4 ماه دیگر در 12 اسفندماه برگزار خواهد شد تا خانه ملت جدیدترین مستاجرین خود را بشناسد.
این در حالی است که بر خلاف دستگاههای اجرایی و نظارتی و یک جریان سیاسی خاص؛ هوای جامعه و سایر جریانات سیاسی نسبت به انتخابات فعلا سرد است و مخصوصا بخشی از جامعه نسبت به مقوله انتخابات نگاهی ندارند. انگار نه انگار که قرار است در پایان سال مهمترین رویداد سیاسی کشور رقم بخورد. از طرفی عملکرد هیأتهای اجرایی در رد صلاحیتها باعث شده تا بسیاری از نگاههای مثبت و سازنده نسبت به برگزاری انتخاباتی با شکوه و رقابتی به سردی گراید.
گویی اینکه جریان خالصساز که پیش از این در حوزههای مختلفی نقشآفرینی کرده بود میخواهد نقطه عطف عملکرد خود را در انتخابات اسفند 1402 به نمایش بگذارد. در همین راستا چندی پیش نیز مقام معظم رهبری در دیدار با اعضای شورای نگهبان از لزوم فراهم آوردن شرایطی برای برگزاری انتخاباتی مشارکتی و باشکوه سخن گفتند.
برای انتخابات مشارکتی باید نشانههایی از تغییر در جامعه بروز و ظهور کند و مردم ببیند که حضورشان در انتخابات میتواند منشأ تغییر باشد. اما عملکرد اقتصادی دولت، نارضایتیهای موجود و حذف و خالصسازیها موید این نکته است که گویا قرار است انتخابات اسفند 98 تکرار شود.
در همین راستا برای بررسی عملکرد جریان خالصساز و تاثیرگذاری بر وجوه مختلف حاکمیت؛ عملکرد دولت و انتخابات پیشرو حواشی آن با محمد مهاجری، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا به گفتوگو نشستیم.
به گزارش آرمان ملی بخش هایی از گفت و گوی مهاجری را در ادامه میخوانید:
- خالصسازی در حال تبدیل شدن از یک پروژه به یک پروسه است اگر بدین معنا باشد که به تدریح در حال گسترش است موافقم و اتفاقا خالص سازان دارند بیشترین استفاده را از بستر دولت سیزدهم انجام میدهند.
- بهترین زمان هم برای اینکه شما بتوانید این خالص سازی را انجام دهید در زمان دولتی است که خیلی دارای اقتدار نباشد و آن زمان می توان این کار را انجام داد. متاسفانه بعید هم میدانم که این روند به زودی متوقف شود و خواهد پیش رفت.
- یعنی شاید در دورههای گذشته خالص سازی اینقدر گسترده نبود و با قدرت انجام نمیشد. آن افرادی هم که مرتکب خالصسازی میشدند اهداف کوتاه مدتی داشتند. اما الان به نظر میآید که این اهداف بلند مدت است و دنبال این هستند هر کسی که مزاحم تفکرشان هست را حال با رد صلاحیت و با برچسب زدن از گردونه خارج کنند.
- اگر واقعا حذف شخصیتی مثل شهید باکری و تبدیل شدن به قارون از طرف آقای محصولی به معنی شایسته سالاری است که این شایسته سالاری ارزانی آقای محصولی و مبارک وی باشد. اگر محدود و محصور کردن نظام سیاسی کشور در افراد تندرو جبهه پایداری شایسته سالاری است که خب مبارکشان باشد.
- به نظر میآید که آقای محصولی طلبکار هم شده و اگر دقت کرده باشید در اظهارات اخیر خود گفته که آقای رئیسی باید برخی وزرا را نیز عوض کند چرا که آنها انقلابی نیستند.
- اینها حتی از آقای رئیسی به زودی عبور خواهند کرد و من یقین دارم که جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری سال 1404 از آقای رئیسی عبور خواهد کرد و آقای رئیسی از قربانیان بزرگ جریان خالص ساز خواهد بود.
- اینکه خالصسازی در حال تبدیل شدن از یک پروژه به یک پروسه است اگر بدین معنا باشد که به تدریح در حال گسترش است موافقم و اتفاقا خالص سازان دارند بیشترین استفاده را از بستر دولت سیزدهم انجام میدهند.
- اینکه شما میبینید آقای قالیباف از نواصولگرایی حرف میزند خودش به یک نحوی عبور از اصولگرایی است. به هر حال جریان آقای قالیباف به دنبال یکسری اهدافی است؛ جبهه پایداری که شاید پایه اصلی جریان خالص ساز است چشم ندارد هیچ شخص یا جریانی غیر از خود را ببیند. این اختلافاتی را نیز که میگویید در جریان اصولگرا وجود دارد زاییده این انتخابات نیست.
- اگر راحتتر بگویم از سال 1384 که اصولگراها 3 کاندیدا در انتخابات داشتند از همان زمان نیز این اختلافات میان اصولگرایان بوده است. جریان اصولگرا هرگز جریان منسجم و متحدی نبوده و نیست. اگر اصلاح طلبان با قدرت در مقابل اصولگرایان حاضر شوند آن زمان به وحدت میرسند و این وحدت نیز فقط وحدت شکلی و ظاهری است.
- نه فقط در عرصه اقتصادی که به آن اشاره کردید بلکه به نظرم در عرصه فرهنگی هم رئیس جمهور نتوانست افرادی را انتخاب کند که از قدرت کافی برخوردار باشند. بنابر این اقای رئیسی از ابتدا با یک دولت نمره پایین وارد شد چراکه یا نتوانست یا نخواست از چهرههای توانمند حتی اصولگرا استفاده کند