شناسهٔ خبر: 63676540 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

افسانه‌ای درباره کیمیاگری و طالع‌بینی

صاحب‌خبر -

سایت موازی نوشت: «این مقاله ترجمه‌ای از فصل چهارم کتاب «سیب نیوتن و افسانه‌های دیگر درباره علم» نوشته لارنس ام پرنسیپ است. فصل سوم رادیو موازی بر اساس این کتاب ساخته شده است و می‌توانید افسانه‌های دیگر این کتاب را در صفحه پادکست موازی بشنوید. پیش از ورود به این فصل، لازم است نکته‌ای را برای اجتناب از برداشت اشتباه از متن متذکر شوم. این مقاله به دنبال توجیه طالع‌بینی و کیمیاگری به عنوان علمی که اکنون به آن اتکا کنیم نیست، بلکه به دنبال رفع این برداشت اشتباه است که این رشته‌ها ربطی به مشاهدات تجربی نداشته و دانشمندان سهمی در آن نداشتند و صرفاً برخاسته از خرافات هستند. نویسنده تلاش می‌کند نشان دهد که دانشمندان زیادی در این رشته‌ها فعالیت می‌کردند و برخی پیشرفت‌های علمی در ستاره‌شناسی به دلیل ساخت ابزارهای مورد نیاز طالع‌بینی بوده و پایه‌های شیمی مدرن در کیمیاگری نهفته است و به این صورت نشان می‌دهد که این رشته‌ها مشارکتی در تاریخ علم داشته‌اند.

افسانه: این که کیمیاگری و طالع‌بینی فعالیت‌های خرافی بودند که به علم و درک علمی کمک نکرد

مزخرفات طالع‌بینی… در دنیای غرب صدمات زیادی به بار آورده است و امروز هم افراد ضعیف النفس را مسموم می‌کند. جرج سارتون، تاریخ علم (1952)

کیمیاگران با خودفریبی شروع کردند و به جای اعتراف به شکست و حماقت خود، خیالات جدید را بر روی خیالات قدیمی انباشتند. آن‌ها احمق یا نادان یا اغلب ترکیبی از هر دو به نسبت‌های مختلف بودند. جورج سارتون، «بویل و بیل: شیمی‌دان شکاک و مورخ شکاک» (1950)

همانطور که نوشته‌های مورخ بانفوذ علم جورج سارتون (1884-1956) نشان می‌دهد، طالع‌بینی و کیمیاگری به طور گسترده‌ای به عنوان کارهایی احمقانه و غیرمنطقی در نظر گرفته می‌شوند. بسیاری از مردم آن‌ها را حماقت‌های «پیش‌علمی» می‌دانند که پیشرفت علوم مدرن نجوم و شیمی را به تأخیر انداخت. چنین عقایدی نادرست هستند، زیرا از درک نادرست محتوا و عملکرد کیمیاگری و طالع بینی در دوران شکوفایی خود قبل از قرن هجدهم ناشی می‌شوند. در واقع، هم طالع‌بینی و هم کیمیاگری به طور اساسی و مثبت به توسعه علم مدرن کمک کرده‌اند، هر چند ممکن است تا کنون نادرست بودن برخی از مفروضات اولیه آن‌ها اثبات شده باشد.

طالع‌بینی جدی را هرگز نباید با طالع بینی‌های رایج امروزی که مدعی گفتن بخت شما بر اساس نماد ماه تولد شما هستند، اشتباه گرفت. این شکل بی‌اهمیت از طالع‌بینی، بیش از هر چیز دیگری اغلب برای سرگرمی، ادعا می‌کند که سرنوشت یک فرد یا وقایع روزش را تنها بر اساس زمانی که در سال متولد شده است، پیش‌بینی می‌کند، یعنی جایی که خورشید در مسیر سالانه آن در منطقه‌ای از دایره البروج قرار داشته است. تنها وجه اشتراک (و اندک) این شکل از طالع‌بینی با طالع‌بینی پیشامدرن، این تصور است که اجرام آسمانی به نوعی بر زمین تأثیر می‌گذارند. اما طالع‌بینی جدی پیشامدرن موقعیت همه اجرام آسمانی (نه فقط خورشید) را در یک لحظه دقیق (نه یک ماه کامل) در نظر می‌گرفت تا ترکیب پیچیده‌ای از اثرات احتمالی را محاسبه کند. علاوه بر این، بیشتر طالع‌بینان مکانیسم‌های طبیعی (نه جادویی) را برای عملکرد تأثیرات آسمانی بر روی زمین و بدن انسان پیشنهاد کردند.

اگرچه مکانیسم دقیق و میزان عمل هنوز مورد بحث بود، اما هیچ شکی در مورد واقعیت اثرات آسمانی بر روی زمین وجود نداشت. پیشامدرن‌ها مشاهده کردند که چگونه اقیانوس با موقعیت ماه بالا و پایین می‌شود، و چگونه بدن زنان نیز از مراحل قمری تبعیت می‌کند – چرخه قاعدگی به طور متوسط بیست و هشت روز است، دقیقاً دوره‌ای که ماه به دور زمین می‌چرخد. هوای گرمتر زمانی اتفاق می‌افتد که خورشید به منطقه خاصی در آسمان می‌رسد و سرما پس از خروج از آن منطقه بازمی‌گردد. یک سوزن مغناطیسی شده همیشه به طور خود به خود به سمت ستاره شمالی می چرخد. چگونه این پدیده های طبیعی می توانند رخ دهند اگر این تأثیرات نامرئی آسمانی بر روی چیزهای زمینی تأثیر نگذارند؟ بنابراین، مشاهدات جهان طبیعی، پایه و اساس طالع‌بینی ماقبل مدرن است، نه خرافات.

طالع‌بینی تلاش می‌کرد تا دانش مفیدی به دست آورد و در مورد آب و هوا، رویدادهای طبیعی و انسانی و به ویژه سلامت انسان پیش‌بینی کند. در پزشکی تصور می‌شد که غالب تأثیرات آسمانی در لحظه تولد نوزاد یک مجموعه ویژگی منحصر به فرد به همراه مجموعه منحصر به فردی از خواص بدن («رنگ» نامیده شده) را در او «حک» می‌کند.

رنگ‌های مختلف منجر به نقاط قوت و ضعف متفاوت و مقاومت یا حساسیت بیشتر به بیماری‌ها و ویژگی‌های شخصیتی خاص می‌شود. به عنوان مثال، کودکی که به شدت توسط سیاره‌ای «سرد و خشک» مانند زحل تحت تاثیر قرار گرفته است، ممکن است به سمت مالیخولیا یا سستی (چیزی که ما آن را افسردگی می‌نامیم) تمایل داشته باشد. با چنین تشخیص‌هایی، افراد می‌توانند رژیم غذایی، سبک زندگی و رفتار خود را برای جلوگیری از مشکلاتی که مستعد آن هستند تطبیق دهند و نسبت به هم‌ترازی‌های آسمانی آتی که ممکن است واکنش‌های بدنی (و در نتیجه رفتاری) خاصی را تحریک کنند، هوشیار باشند. هدف، کنترل بیشتر بر زندگی و سلامت فرد از طریق شناخت کامل‌تر از ساختار فیزیکی و روانی و تأثیرات خارجی بر آن بود. پزشکان مدرن امیدوارند که همین کار را با تجزیه و تحلیل ژنتیکی انجام دهند.

برای طالع‌بینی پیشرفته این اعتقاد مهم بود که اجرام آسمانی «متمایل می‌کنند اما مجبور نمی‌کنند» و «فرد عاقل بر ستارگان تسلط خواهد داشت». این اصول به این معنی است که تأثیرات نجومی نه ما را کنترل می‌کند و نه باعث وقوع رویدادها می‌شود. درعوض، با دانستن تأثیرات نجومی و اعمال اراده آزاد، می‌توانیم از بیماری‌ها پیشگیری کنیم و همچنین از تصمیم‌گیری‌های نابخردانه در زمانی که تفکر روشن ممکن است توسط چنین تأثیراتی مختل شود، اجتناب کنیم.

برای به دست آوردن چنین دانشی، موقعیت همه اجرام آسمانی نسبت به افق باید با دقت زیاد در زمان‌های دقیق محاسبه می‌شد. این محاسبه به عنوان ریختن فال – به معنای واقعی کلمه، «مشاهده زمان» –شناخته می‌شد و به مهارت‌های ریاضی و فنی قابل توجهی نیاز داشت. بنابراین، طالع‌بینان جدی باید افرادی باهوش، ماهر و آگاه باشند. دنبال کردن طالع‌بینی منجر به توسعه ابزارهای ریاضی جدید برای آسان کردن محاسبات شد– برای مثال، در مثلثات کروی. در واقع، در دوره پیشامدرن، عنوان «ریاضی‌دان» اغلب به یک طالع‌بین اشاره می‌کرد. طالع‌بینی همچنین به مشاهدات آسمانی پیشرفته برای شناسایی چرخه‌های نجومی و دوره‌های دقیق آن‌ها و همچنین ایجاد مدل‌ها و جداول نجومی جدید نیاز داشت.

اگر موقعیت‌های دقیق سیاره‌ای را نمی‌توانستند در سال‌های گذشته یا در آینده به‌طور دقیق محاسبه کنند، در این صورت خطر بزرگی وجود داشت که چهره فرد یا تأثیرات غالب در یک زمان معین را نادرست خوانده شود و در نتیجه توصیه‌های نادرست ارائه شود. حرکات سیاره‌ای باید با دقت بسیار بالایی رصد و ترسیم می‌شد، و مدل‌های نجومی دائماً اصلاح می‌شدند تا مشاهدات را محاسبه کنند و حرکت‌های آینده را بهتر پیش‌بینی کنند. حتی متغیرهای ظریفی مانند اینکه نور چه میزان شکست در اثر عبور از اتمسفر زمین شکسته می‌شود باید در نظر گرفته شوند. از این رو، تقاضا برای داده‌های نجومی قابل اعتماد و دقیق اغلب باعث نوآوری، مشاهده و اکتشاف در نجوم شد.

بسیاری از بزرگ‌ترین نام‌های ستاره‌شناسی در طالع‌بینی (یا حتی از آن الهام گرفته‌اند) نیز بودند. کلودیوس بطلمیوس (حدود 90–حدود 168) به خاطر کتاب المجسطی خود، خلاصه‌ای از نجوم ریاضی یونان باستان، که دیدگاه بنیادی کیهان را برای هزار و پانصد سال ارائه می‌کرد، مشهور است. اما او همچنین کتاب تترابیبلوس را که یک بررسی و کاوش در مورد چگونگی استفاده از دانش نجومی برای طالع بینی بود، را نوشت. تیکو براهه (1546-1601)، بزرگ‌ترین و پرکارترین ستاره‌شناس با چشم غیر مسلح، در طالع‌بینی کار می‌کرد و مشاهدات نجومی را تا حد زیادی برای بهبود دقت جداول نجومی انجام داد. حتی گالیلئو گالیله (1564-1642) طالع‌بینی تولد را برای حامیان و همچنین برای خود و فرزندانش می‌ساخت. رابرت بویل (1627-1691) تلاش کرد تا تأثیرات آسمانی را – به گمان آن‌ها متشکل از ذرات مادی بودند – در مواد شیمیایی به تصویر بکشد، و در مورد عملکرد اجرام آسمانی بر سالم بودن هوا تأمل کرد.

عدم ارائه توصیه‌ها و پیش‌بینی‌های دقیق عموماً اعتبار اخترشناسان را تضعیف می‌کند، اما نه خود طالع‌بینی. موقعیت‌های آسمانی را می‌توان بدون ابهام محاسبه کرد، اما ارزیابی اثر تجمعی هفت سیاره که با تأثیرات متقابل از دوازده منطقه مجزا از آسمان تابش می‌کنند، دشوار و مبهم بود. اقتصاد مدرن مقایسه خوبی ارائه می‌دهد. اقتصاددانان، که اغلب برای پیش‌بینی روندهای اقتصادی آتی فراخوانده می‌شوند، به ندرت (حتی هیچ وقت) در پیش‌بینی‌های خود اتفاق نظر ندارند، تا حدی به این دلیل که مانند طالع‌بینی، علم اقتصاد با سیستم‌های تعاملی بسیار پیچیده سر و کار دارد. با این حال، چنین اختلاف نظرها و پیش‌بینی‌های ناموفق مکرر باعث نمی‌شود که اقتصاد را رها کنیم. در عوض، آن‌ها ما را به درک و دقت بهتر در آینده امیدوار می‌کنند.

کیمیاگری اغلب شهرتی مانند طالع‌بینی در بین عموم مردم دارد و اغلب به عنوان «جادو» یا جادوگری، یک خیال احمقانه یا صرفاً یک کلاهبرداری مورد تمسخر قرار می‌گیرد. اما این گونه قضاوت‌ها حقایق تاریخی را نادیده می‌گیرند. راجر بیکن، برادر فرانسیسکن انگلیسی (حدود 1212/1220 – حدود 1294) به وضوح کیمیاگری را این گونه تعریف می‌کند که شامل نظریه‌هایی است که «در مورد همه چیزهای بی‌‍جان و کل نسل چیزها از عناصر حدس می‌زنند» و شیوه‌هایی که «چگونه فلزات گران‌بها، رنگ‌ها و بسیاری چیزهای دیگر بهتر و به مقدار بیشتر از آنچه در طبیعت انجام می‌شود می‌آموزند.» (5) این تعریف و بسیاری موارد دیگر مانند آن، کیمیاگری را به‌عنوان یک کار بسیار شبیه به شیمی نشان می‌دهد. در واقع، کلمات «کیمیا» و «شیمی» تا سال 1700 قابل استفاده به جای یکدیگر بودند. در طول تاریخ خود (از قرن دوم تا هجدهم)، این یک تلاش عملی باقی ماند که خواص و دگرگونی‌های مواد مادی را مطالعه می‌کرد و هدف آن استفاده از چنین دانشی در جهت اهداف سازنده بود.

کیمیاگری اغلب با هدف ساختن طلا از فلزات ارزان‌تر، فرآیندی که به عنوان تغییر شکل شناخته می‌شود، مرتبط است. اگرچه شیمی مدرن اکنون امکان این دگرگونی را انکار می‌کند، اما کیمیاگران امید خود را بر مبنای پایه‌های نظری و مشاهداتی محکم در آن زمان قرار دادند. شیمی مدرن فلزات را به عنوان عناصر غیرقابل‌تبدیل می‌بیند، اما کیمیاگران فکر می‌کردند که فلزات ترکیباتی هستند که از ترکیب زیرزمینی دو (یا چند) ماده ساده‌تر ناشی می‌شوند. هفت فلز شناخته شده برای آن‌ها از ترکیب این مواد ساده‌تر در نسبت‌ها یا درجه‌های خلوص متفاوت تولید شده‌اند. به عنوان مثال، سرب و قلع بیش از حد، از اصل «مایع» (که اغلب جیوه نامیده می‌شود) داشتند، همانطور که نقطه ذوب پایین آن‌ها نشان می‌دهد.

مس و آهن بیش از حد از اصل «خشک» یا قابل اشتعال (که اغلب گوگرد نامیده می‌شود) داشتند، از این رو همجوشی و توانایی سوزاندن آن‌ها دشوار است. بنابراین، باید بتوان نسبت‌های نسبی این مواد را تنظیم کرد و بنابراین یک فلز را به فلز دیگر تبدیل کرد. به نظر می‌رسید که این دگرگونی به طور طبیعی، اما بسیار آهسته، در زمین اتفاق می‌افتد. کیمیاگران مشاهده کردند (به درستی) که سنگ‌های نقره عموماً حاوی مقداری طلا و سنگ‌های سرب حاوی مقداری نقره هستند، گویی فلزات به آرامی در حال خالص‌سازی هستند و در زیر زمین به فلزات بهتری تبدیل می‌شوند. کیمیاگران تلاش کردند تا ابزاری را برای انجام سریع‌تر و کارآمدتر بیابند. قوی‌ترین و مورد توجه‌ترین این مواد را سنگ فیلسوف یا اکسیر نامیدند.

اما تلاش برای تبدیل و سنگ، تنها یکی از بسیاری از پیگیری‌های کیمیاگری بود. پزشکان همچنین به دنبال تهیه داروهای بهتر، اغلب با استخراج شیمیایی، درمان، یا تصفیه مواد طبیعی مانند موارد موجود در گیاهان بودند. آنها رنگدانه‌های جدید، رنگ‌ها، لوازم آرایشی، نمک‌ها، شیشه، مشروبات الکلی تقطیر شده و آلیاژهای فلزی ساختند. آن‌ها به دنبال راه‌هایی برای تقلید از طبیعت و بهبود مواد طبیعی بودند. آن‌ها به روش‌های بهتری برای کار و ذوب سنگ معدن کمک کردند. با این کار، آن‌ها مواد جدیدی را کشف، تهیه و توصیف کردند و بسیاری از روش‌ها را برای دستکاری مواد شیمیایی که امروزه به طور معمول توسط شیمیدانان استفاده می‌شود – مانند تقطیر، تصعید، کریستالیزاسیون، و غیره – و همچنین تکنیک‌‎هایی برای سنجش و تجزیه و تحلیل را توسعه دادند.

کمک‌های کیمیاگران فقط در زمینه تولید مواد و روش‌های عملی نبود. کیمیاگران همچنین در مورد ماهیت پنهان ماده و ترکیب آن نظریه‌پردازی کردند و از چنین نظریه‌هایی برای توضیح و راهنمایی آزمایش‌های خود استفاده کردند. در اواخر قرون وسطی، برخی شروع به توسعه نظریه‌های ماده شبه ذره‌ای کرده بودند – یعنی این ایده که مواد مادی از ذرات کم و بیش دائمی اما نامرئی کوچک تشکیل شده‌اند. چنین ایده‌هایی سرانجام احیای اتمیسم را در قرن هفدهم تغذیه کرد و آزمایش‌های کیمیاگری بهترین شواهد موجود را برای چنین نظریه‌هایی ارائه کرد. برخی از محققان به کیمیاگری به عنوان منبع اصلی برای استفاده معمولی از آزمایش‌ها برای یادگیری در مورد جهان طبیعی – یکی از ویژگی‌های کلیدی علم مدرن و به کیمیاگری به عنوان اولین و قانع‌کننده‌ترین مدافع توانایی انسان برای تغییر جهان از طریق فناوری، اشاره کرده‌اند.

شکی نیست که دانش و تجربه جمع آوری شده توسط کیمیاگران پایه‌هایی را تشکیل داد که شیمی مدرن بر آن بنا شد. علاقه جدی و فعالیت پرشور شخصیت‌های مهم انقلاب علمی به کیمیاگری، اکنون به خوبی شناخته شده است. رابرت بویل که اغلب پدر شیمی مدرن نامیده می‌شود، چهل سال تلاش کرد تا سنگ فلسفی (اکسیر) را بسازد. او ادعا کرد که شاهد دگرگونی‌ها به دست دیگران بوده است و در سال 1689، پارلمان را متقاعد کرد که قانون قدیمی منع تغییر شکل را لغو کند.

او از نظریه‌ها و شیوه‌های کیمیاگری برای توسعه ایده‌های خود استفاده کرد و اولین آموزش جدی خود را با نام مستعار ارینوس فیلالتیس در عملیات آزمایشگاهی از یکی از مشهورترین کیمیاگران قرن هفدهم، جورج استارکی (1628-1665) که در هاروارد آموزش دیده بود، دریافت کرد. پیگیری طولانی مدت کیمیاگری آیزاک نیوتن (1643-1727) اکنون به خوبی شناخته شده است. او برای کشف اسرار کیمیاگری سال‌ها به کپی و مقایسه متون پرداخت و آزمایشگاهی داشت که در آن ساعت‌های بی‌شماری را صرف آزمایش‌های کیمیاگری کرد. در سال 1692، او فیلسوف جان لاک (1632-1704) را که به کیمیاگری نیز علاقه مند بود، واداشت تا در جستجوی دستور العمل‌های کیمیاگری، برای او بفرستد.

نکته‌ای که باید به خاطر داشت این است که اگرچه مدرن‌ها ممکن است طالع بینی و کیمیاگری را به خرافات یا «جادو» مرتبط کنند، پزشکان واقعی گذشته رشته‌های خود را کاملاً طبیعت‌گرایانه می‌دیدند. پیوندها با غیبت فقط در قرن هجدهم و با فراوانی بیشتر در قرن نوزدهم ایجاد شد. در حالی که همیشه طیفی از توانایی و هوش در هر گروهی از تمرین‌کنندگان وجود دارد، روشن است که طالع‌بینان جدی و کیمیاگران، کاشفان هوشیار طبیعت بودند، نه کمتر از دانشمندان مدرن خوب. شهرت بد این حوزه‌های تحقیقاتی تا حد زیادی در قرن هجدهم ناشی از کسانی بود که می‌خواستند اصالت و اهمیت خود را با نادیده گرفتن کار و دستاوردهای پیشینیان خود، تبلیغ سوء استفاده‌ها و اشتباهات بدترین افراد شاغل در این زمینه به جای اعتراف به دستاوردهای بهترین‌ها، افزایش دهند. با این وجود، تحقیقات تاریخی مدرن همچنان به نشان دادن شخصیت واقعی طالع‌بینی و کیمیا ادامه می‌دهد و آن‌ها را به طور قاطعانه به عنوان مشارکت‌کنندگان مهم در تاریخ علم مجدداً معرفی می‌کند.»

انتهای پیام

نظر شما