در ابتدا پیکر استاد با حضور مردم و دوستداران هنر و ادب ایرانی، تا آرامگاه عطار نیشابوری بدرقه شد و پس از آن در مجاورت آرامگاه، پس از ۱۸ ماه دوری از وطن به خاک سپرده شد.
پیکر استاد با همراهی مردم، در آغاز مراسم دقایقی در آرامگاه عطار طواف داده شد. علاقه قلبی استاد ندوشن به نیشابور و مفاخر و فرهنگ این دیار، سالها پیش از فوت او بر همگان عیان شده بود آنچنان که این استاد بزرگ در دهه 70، نیشابور را جایگاه ابدی خودش معرفی و در سال ١٣٩٣ نیز در وصیتنامهاش ذکر کرده بود حتی اگر خارج از ایران از دنیا رفت، پیکر او را به ایران بازگردانند و در نیشابور به خاک بسپارند.
مراسم خاکسپاری این استاد بزرگ پس از قرائت قرآن، با سخنانی از اسماعیل آذر که اجرای این مراسم را برعهده داشت، آغاز شد. آذر درباره شخصیت مرحوم ندوشن گفت: استاد کتابی دارد به نام «ایران را از یاد نبریم». میخواهم در این لحظه بگویم ایران هم تو را از یاد نبرده است استاد و جمعیت حاضر در این مراسم گواه این مدعاست. مرحوم اسلامی ندوشن تمام عمرش را پای ادب و فرهنگ ایرانزمین گذاشت و میتوان او را سلطان نثر فارسی دانست، هرچند شعر او نیز مثل جویبارها جاری است. او دانشمندی فرزانه و بسیار اهل فضل بود.
امام جمعه نیشابور نیز ضمن خیرمقدم به حاضران گفت: در متون اسلامی و قرآن کریم، جایگاه دانشمندان بسیار رفیع شناخته شده است. ملت ما و نیشابور قهرمان ما براساس همین تعالیم به دانشمندان و علم و دانش اهمیت بسیار میدهند و همچون فرشتگانی که بالهای خود را زیر پای عالمان پهن میکنند، مردم نیشابور نیز زیر قدم دانشمندان پروبال خضوع و تواضع خود را پهن میکنند. حضور چشمگیر شما مردم نیشابور نشاندهنده این موضوع است.
حجتالاسلام والمسلمین سید قاسم یعقوبی ادامه داد: بابت فقدان این استاد بزرگ به خانواده ایشان تسلیت و بابت عزت، افتخار و جایگاه رفیع این مرد بزرگ به آنها تبریک میگویم که موجب افتخار و عزت ملت است. به مردم نیشابور هم تبریک میگویم. بدانید آنقدر فرهنگ شما عمیق و بزرگ است که استادی مثل استاد ندوشن وصیت میکند در این خاک آرام گیرد. رهبر معظم انقلاب نیز در دیداری فرموده بودند نیشابور تاریخ و فرهنگ فشرده ایران است. امیدوارم نیشابور همواره این رسالت خود را حفظ کند و پرچمدار فرهنگ و تاریخ ایران بماند.
دکتر اصغر دادبه، استاد فلسفه و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی نیز دیگر سخنرانی بود که در مراسم خاکسپاری مرحوم اسلامی ندوشن از جایگاه رفیع این استاد فرزانه سخن گفت.
دادبه بیان کرد: گرچه نمیتوان به راحتی و با کلمات بیان کرد که این مرد بزرگ که بود و چه کرد؛ اما میخواهم بیتی از حافظ بخوانم که زبان حال او درباره ایران بود:
جز آستان توأم در جهان پناهی نیست
سر مرا به جز این در، حوالهگاهی نیست
وی در ادامه گفت: برخیها میگویند اسلامی ندوشن که پیوسته از ایران سخن میگفت، چرا به خارج از ایران رفته بود؟ باید بگویم او گاهی به خارج از کشور سفر میکرد تا فرزندانش را ببیند یا در دانشگاهها سخنرانی کند و از ایران برای همه جهانیان سخن بگوید؛ اما بیماری در آخرین سفر او اجازه بازگشت نداد و طبق وصیتش حالا بازگشته است. او همیشه در ایران بوده و اینجا نفس کشیده است.
دادبه که همچون استاد ندوشن اهل یزد است و آن دیار را میشناسد، اظهار کرد: من حامل پیام همشهریان خودم به مردم خراسان و نیشابور هستم. ایران، دل جهان و یزد، دل ایران است و از سه سرچشمه، فرهنگ گرفته است؛ یکی از این سرچشمهها خراسان بزرگ است که پس از اسلام شعر و فرهنگ ما دوباره اینجا قد راست کرد و اگر آن حمله ناجوانمردانه مغول نبود، داستان نیشابور متفاوت بود. یزد من و یزد دکتر اسلامی ندوشن، فرهنگی باستانی دارد که یکی از تجلیات آن آسوده زندگی کردن ادیان و مذاهب مختلف در کنار هم بود. ما از کودکی به خاطر داریم سالها در کنار زرتشتیان و آشوریان زندگی میکردیم. یزد اصیل و اصلی همچنان پابرجاست. یزد با قنات مادی تمدن ساخت و دریغا که ما عامل این تمدن را نابود کردیم. با قناتهای معنوی نیز فرهنگ ساختیم که بزرگان علم و فلسفه و هنر هستند. در شهر اسلامی ندوشن قناتهای معنوی بسیار پدید آمد و استاد ندوشن یکی از آن قناتهاست. به گفته خودش در کودکی، سعدی میخواند و سعدی آغاز او است. در نوجوانی، فردوسی میخواند و همه عمر، آن را با خود همراه میبرد. او حتی اگر این اواخر خود و متعلقاتش را هم فراموش کرده بود، ایران را فراموش نکرد. در آخرین تصاویری که از او دیدیم، در یک جمله میگوید ایران هیچوقت تنها نیست و این بدان معناست که اندیشه ایران در روح و روان او جاری بود.
این استاد ادبیات و فلسفه گفت: نیشابور خلاصه فرهنگ خراسان؛ یعنی خلاصه فرهنگ ایران است. مغول چرا دو بار این شهر یک میلیونی را با خاک یکسان کرد؟ چون مقاومت در آن میجوشید و مردم با همه وجود کوشیدند از خاکشان دفاع کنند. استاد، این شهر را با این پیشینه تاریخی و فرهنگی برای آرامگاه ابدی خود انتخاب کرد. این شما و این هدیه یزد به نیشابور.
بهانهای محترم برای یادآوری هویت ایرانی به مردم
اهالی نیشابور و دیگر فرهنگدوستانی که از جایجای ایران در آرامگاه عطار گرد آمده بودند تا در بدرقه استاد به حقِ نثر و ادب فارسی شرکت کنند، به واسطه علاقه و دلبستگی حقیقی مرحوم به این آب و خاک و فرهنگ ایران، گویی جانی تازه به حس وطندوستیشان دمیده شده بود. شهری که خاستگاه هنر، ادب و عرفان ایرانی است، میزبان فرزند ایران بود؛ فرزندی که اگرچه در غربت جان سپرده بود؛ اما عشق و علاقه حقیقیاش او را پس از ۱۸ ماه به نیشابور بازگرداند؛ نیشابوری که به گفته مرحوم ندوشن، شهرِ بلاکشیده ایران بود.
گویی حس وطندوستی استاد اسلامی ندوشن از لابهلای کلماتش، به جان مردمی که به بدرقهاش آمده بودند، نشست و آنها را واداشت تا سرود ای ایران را ایستاده همخوانی کنند و ارادت قلبی خود را به این آب و خاک نشان دهند. مراسم تشییع پیکر این استاد بزرگ، بهانهای زیبا و محترم بود تا هویت و فرهنگ راستین ایران به مردم یادآوری شود.
موسپیدانی که با کتابهای استاد ندوشن بزرگ شده بودند
در میان جمعیت، مردی میانسال که از اهالی فرهنگ و ادبیات نیشابور بود، با صبر و حوصله از نحوه آشناییاش با استاد اسلامی ندوشن گفت: در دوران مدرسه به واسطه یکی از دبیرانم با کتابهای استاد اسلامی ندوشن آشنا شدم و نثر ایشان برایم بسیار دوست داشتنی بود. مردم نیشابور عاشق فرهنگ و ادب هستند و علاقهمندند تا اصالت خود را مثل گذشته حفظ کنند. آرام گرفتن پیکر استاد حقیقی نثر و ادب فارسی در نیشابور موجب مسرت و خوشحالی ما نیشابوریهاست؛ چراکه یادآور این اصالت و فرهنگ حقیقی است.
مرد میانسال کمی آن طرفتر، مردی مسنتر از خودش را با موهایی که رو به سفیدی بود، نشان داد و افزود: معلمی که مرا با استاد ندوشن آشنا کرد، او است.
از این دبیر هنر بازنشسته نیشابوری خواستیم چند کلمهای از شخصیت استاد ندوشن سخن بگوید. او با اشاره به اینکه تاکنون ۴۰ عنوان کتاب از استاد ندوشن مطالعه کرده، اظهار کرد: کتاب «آن روزها» و «صفیر سیمرغ» استاد برای من بسیار دلنشین بود. نثر او به گونهای است که ذوق نوشتن را در خواننده برمیانگیزد. ما در حوزه نثر نحیفتر از حوزه شعر هستیم؛ اما دکتر اسلامی ندوشن از معدود بزرگان حوزه نثر فارسی است.
وی ادامه داد: او به تاریخ و پیشینه نیشابور اشراف کامل داشت و به خوبی این شهر را میشناخت و از سرگذشت آن باخبر بود. او میدانست با وجود تمام بلاهایی که بر سر این شهر آمده، هنوز هم مهد تمدن و فرهنگ ایرانی است و به همین خاطر نیشابور را به عنوان آرامگاهش انتخاب کرد که برای همه ما مایه افتخار است.
خانم جوانی که دانشجوی عرفان بود نیز گفت: فرهنگ و تاریخ نیشابور برای من بسیار ارزشمند است و علاقه فراوانی دارم که این شهر با وجود مفاخر و بزرگانی که در دامان خود پرورانده، به رسالت و جایگاه اصلی خودش در فرهنگ و هنر بازگردد. به خاک سپرده شدن استاد بزرگی چون استاد اسلامی ندوشن این اصالت و جایگاه را به ما یادآوری کرد و موجب شد شاگردان ایشان در سراسر دنیا، این شهر را بشناسند و به اصالت آن پی ببرند.
در پایان مراسم و پس از وداع با پیکر استاد، بخشی از وصیتنامه وی به شرح زیر قرائت شد:
«خواست من آن است که چون روز محتوم فردا رسید، جنازه را از دانشگاه تهران گذرانده و به نیشابور انتقال دهند و از آنجا ببرند و در دامنه کوه بینالود به خاک بسپارند. خراسان پر تاریخترین ایالت ایران است و نیشابور بلاکشیدهترین شهر ایران. اگر فوت من در خارج از ایران صورت گرفت، جنازه به ایران انتقال داده شود.
آنچه از من به جا مانده، کتابهاست. امتیاز چاپ و تجدید چاپ آنها را به نهاد آرامگاه فردوسی واگذار میکنم. عواید حاصل از آنها به عنوان حقالتألیف، صرف گلکاری و زیباسازی محوطه آرامگاه و جاده مشهد به توس خواهد شد. امیدوارم این خواستها به خوبی اجرا شود.
از خانواده، همسر، دوستان و خوانندگانم خداحافظی میکنم.
روی گور من علاوه بر اسم، تاریخ تولد و مرگ، این بیت حافظ نوشته خواهد شد:
اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن
شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند».
مرحوم اسلامی ندوشن که به راستی فرزند ایران بود، سیمرغوار از قلب کانادا برخاست و دوباره به خاکی که به آن تعلق خاطر داشت، بازگشت و آرام گرفت تا با یادی از «آن روزها» و زندگی عزتمندانه این دانشمند فرزانه، نقطه پایان «صفیر سیمرغ» در خاک خراسان و نیشابور رقم بخورد.
خبرنگار: محدثه مودی
نظر شما