سایت گیت نوشت: طنز در همه جای زندگی ما وجود دارد. به نظر می رسد ما سخت کوشش کرده ایم که شوخ طبع باشیم و پذیرای شوخ طبعی باشیم، حتی زمانی که همیشه در مورد خنده دار بودن توافق نداریم. و این همه جا بودن است که شوخ طبعی را جزء ضروری انسان بودن می کند.
متفکران بزرگ از سراسر جهان طنز را برای هزاران سال بررسی کرده اند. در دهههای اخیر، فلسفه طنز به عنوان یک زیرشاخه مشروع، با سازمانهای حرفهای، مطالعات آکادمیک، و مجموعهای از ادبیات گسترده شناخته شده است. حالا به نظر می رسد که مردم موضوع طنز را کاملا جدی گرفته اند.
دلیل این امر؟ زیرا درک اینکه طنز چگونه کار می کند درک بهتر ماهیت تجربه انسانی است. برخی از جنبه های طنز که شما بررسی خواهید کرد عبارتند از:
• معنای “شوخی” نامیده شدن چیزی چیست؟
• آیا شوخ طبعی با میل گوینده تعریف می شود یا پاسخ شنونده؟
• آیا قاببندی چیزی بهعنوان «فقط یک شوخی» از نظر اخلاقی فرد را از بین میبرد؟
• آیا ماهیت زیربنایی طنز برای فرهنگ های مختلف متفاوت است؟
• آیا باید مکان ها و موضوعاتی وجود داشته باشد که برای طنز ممنوع باشد؟
این سوالات فلسفه طنز را تشکیل می دهند. پروفسور استیون گیمبل از کالج گتیزبورگ در 24 سخنرانی بصیرتی، آموزنده، روشنگر، و (بله) طنز، شما را با تئوری ها و توضیحات فلسفی طنز آشنا می کند، از جناس های آشکار تا روایت های پیچیده و پیچش های حیله گرانه زبان.
کاوش در اشکال رایج طنز روزمره
همه فیلسوفان، از جمله فیلسوفانی که در مطالعه طنز مشارکت دارند، امتحانات خود را با یک سری سؤالات تعریفی و مفاهیم اصلی در مورد موضوع خود آغاز می کنند.
وقتی فکر می کنید که آیا طنز در بین فرهنگ ها جهانی است یا خیر، عینیت را در مقابل ذهنیت تعریف می کنید، و در رابطه پیچیده بین کمدی و تراژدی کاوش می کنید، به اشکال مختلفی از طنز نگاه خواهید کرد که ما هر روز در تلویزیون، در فیدهای رسانه های اجتماعی خود با آنها مواجه می شویم. در روزنامه، رادیو، و تقریباً در هر جایی که مردم در حال ارتباط هستند. این فرم ها عبارتند از:
• وارونه گویی: در حالی که برخی از طنزها صرفاً احمقانه هستند، بسیاری از آنها از وارونه گویی استفاده می کنند، که نتیجه این است که ببینیم چطور چیزها آنطور که فکر می کردید نیستند – که جالب توجه است که شما را ملزم می کند که درک درستی از اوضاع داشته باشید. در واقع، به گفته پروفسور گیمبل، کنایه از جایی است که فلسفه غرب شروع می شود.
• هجو: تقلیدها وجود دارد و جعلی وجود دارد، اما فقط هجو شکلی از تمسخر است که هدف آن تلاش برای بیان نکته ای در مورد فرهنگ انسانی است که فراتر از شوخی است. هجو با چهار ویژگی تعریف می شود: این یک اثر تخیلی است، به زندگی واقعی اشاره دارد، هدف آن طنز است، و طنز آن از اشاره به ایرادات زندگی واقعی ناشی می شود.
• جوک ها: بسیاری از فیلسوفانی که بر روی طنز کار می کنند، جوک ها را مطالعه می کنند، که کنش های گفتاری هستند که ساختار و مکانیسم های درونی آن نسبتاً آسان است. فیلسوف ویکتور راسکین، که 45 مکانیسم منطقی مورد استفاده برای تولید طنز را برمیشمارد، خاطرنشان میکند که همه شوخیهای کلامی از تغییر آنچه زبانشناسان «اسکریپتها» مینامند در وسط جوک ناشی میشوند.
باز کردن نظریه های جذاب درباره طنز
برای توضیح و درک بهتر طنز، فیلسوفان چندین نظریه طنز را ساخته اند: مجموعه ای از شرایط لازم و کافی که ادعا می شود مفهوم طنز را تعریف می کند.
به زبان ساده، پروفسور گیمبل هر یک از شش نظریه اصلی طنز، از نظریههای کلاسیک گرفته تا نظریههای معاصر را باز میکند – و حتی یکی از نظریههای خودش را فاش میکند.
رویکردهایی که در تئوری طنز وجود دارد:
• نظریه برتری: از نظر توماس هابز، شوخ طبعی تحقق شکوه ناگهانی است. یعنی برتری. شوخی کردن به معنای تمسخر است و تمسخر به معنای پایین آوردن کسی یا چیزی زیر سطح خودمان است. خندیدن به یک شوخی، همیشه خندیدن به کسی است.
• نظریه حقارت: در تقابل با نظریه برتری، نظریه حقارت پیشنهاد میکند که جوکها منعکسکننده پذیرش هدف شوخی هستند، به جای تحقیر یا طرد. شوخی کاری است که با کسانی انجام می شود که با آن ها احساس راحتی می کنید و شوخی می تواند نوعی پذیرش، همدلی و همبستگی باشد – خندیدن با کسی.
• نظریه بازی: نظریهپردازان بازی استدلال میکنند که شواهد انسانشناختی و روانشناختی به گزارشی از شوخ طبعی اشاره میکند که آن را به گونهای از پدیده کلی بازی تبدیل میکند. اگر کسی شوخی میکند، میگوید فقط «در حال بازی کردن» است. نظریه پردازان بازی معتقدند که این را باید کاملاً تحت اللفظی در نظر گرفت.
• تئوری امداد: برای این نظریه پردازان، شوخ طبعی نتیجه جمع آوری انرژی توسط ذهن برای حل چیزی است که به عنوان یک معما می بیند، اما پس از آن متوجه می شود که این یک شوخی است و نیازی به آن همه انرژی ندارد. سپس بدن آن انرژی اضافی را به عنوان خنده انفجاری آزاد می کند، و شوخ طبعی آرامشی است که ما از آن احساس می کنیم.
• نظریه ناسازگاری: بر اساس این دیدگاه، مفهوم اصلی در ایجاد طنز یک ناسازگاری است، دو چیز که با یکدیگر در تضاد هستند، که با هم جور در نمی آیند. نظریه پردازانی که به این چارچوب نسبت می دهند، بر این باورند که این دلیل موفقیت بسیاری از شوخی های کلامی است، که در آن ما با انتظارات خاصی روبرو هستیم که در نهایت ناگهان تضعیف می شود.
• تئوری هوشمندی: نظریه شوخ طبعی خود پروفسور گیمبل از جایی متفاوت از دیگران شروع می شود. او ادعا میکند که هیچ ارتباط ضروری بین طنز و خنده وجود ندارد و جوک میتواند به اندازه هر نوع گفته دیگری برای اهداف مورد استفاده قرار گیرد، از جمله برای گفتن (یا منحرف کردن) حقیقت.
پروفسور گیمبل همچنین چندین سخنرانی را به بررسی سوالات اخلاقی مرتبط با طنز اختصاص داده است. علاوه بر این که شما را در مورد اخلاقیات جوک های قومی و کثیف درگیر کند، در نظر خواهید گرفت که آیا چیزی به نام جوک ذاتاً غیراخلاقی وجود دارد یا خیر، آیا کمدین های حرفه ای معیارهای اخلاقی متفاوتی در هنگام ساختن جوک ها دارند یا خیر، و آیا حس شوخ طبعی یک شوخی است یا لازمه یک زندگی خوب.
قدردانی از مضحک بودن طنز
پروفسور گیمبل یک مدرس چیره دست است که مهارت های سخنرانی و دامنه دانش، او را به حق به عنوان یکی از مدرسان محبوب Great Courses ما تحسین کرده است. او قبلاً منطق صوری و پیامدهای علم را بر دنیای مدرن ما – و حتی خود واقعیت – بررسی کرده است. طنز ممکن است همراهی عجیب برای این جستارهای چالش برانگیز فلسفی به نظر برسد، اما برای پروفسور گیمبل یک علاقه شخصی است و او همان رویکرد دقیق فلسفی را با نتایج روشنگرانه در مورد آن به کار می گیرد.
وقتی او در مورد بسیاری از جنبه های جذاب طنز بازیگوش و کنجکاو نیست، با قدرت خود در ایجاد سؤالات و موضوعات به ظاهر پیچیده و بلند، شما را شگفت زده می کند. برای کشف فلسفه طنز نیازی به مدرک فلسفه ندارید. تنها چیزی که نیاز دارید یک ذهن باز است. یک یا دو استخوان خنده دار نیز کمک می کند.
پروفسور گیمبل می گوید: «به جای کشتن شوخ طبعی، تجزیه و تحلیل آن به ما امکان می دهد واقعاً از مضحک بودن مضحک بودن قدردانی کنیم. “و امیدوارم که آن را خنده دار بیابید.”
انتهای پیام
نظر شما