در این میان، وزرایی که دولتها به مجلس معرفی کردهاند، آنقدر ضعیف و نامتخصص بودهاند که یا عمرشان به یک سال نرسیده، استیضاح شدهاند یا آنقدر وعده دادهاند که سرانجام ماندگار شدهاند؛ حتی یک وزیر متخصص و دلسوز نداشتهایم که با شجاعت در مجلس اعلام کند او زیر بار هیچ درخواستی علیه منافع ملی نخواهد رفت؛ اگر هم ادعا کرده، فقط در پستوها و از جنس بازارگرمی بوده است.
در دولت فعلی، حامیان وزیر اسبق با انتشار یک شایعهٔ بیاساس در زمان رأی اعتماد، از مجلس رأی گرفتند؛ ولی یکسال هم طول نکشید که از سوی دولت برکنار شد. پس از او زاهدیوفا هم با فشار رسانهها نتوانست رأی اعتماد بگیرد و درنهایت «صولت مرتضوی»، مشاور اجرایی رئیسی معرفی شد و رأی گرفت؛ او که قبل از این، فقط شهرداری مشهد را تجربه کرده بود، ناگهان سکان وزارتخانهای بزرگ را در دست گرفت که توانایی ادارهاش را نداشت و دانش تخصصیاش در این حوزه ناکافی بود. نتیجهٔ این عدم تخصص، انتصاب وزیر سابق آموزشوپرورش (که با ۱۴۰ رأی برکنار شده بود) با مدرک علوم تربیتی و بدون کمترین دانش بیمهای، اقتصادی و سلامت به عضویت هیئتمدیرهٔ بزرگترین صندوق بیمهای کشور که با بحرانهای مهمی دستوپنجه نرم میکند، بود. این عضو برای جبران این ضعف تخصصیاش چندین مشاور ضعیف و ضعیفتر از خود منصوب کرده است و کمترین دستاوردی برای این صندوق ندارد. یا انتصاب دیگر عضو هیئتمدیره که خود عضو شورایعالی نظام پزشکی و ارائهدهندهٔ خدمت است، اما بدون رعایت اصل عدم تعارض منافع به عضویت هیئتمدیرهای منصوب میشود که خریدار خدمت است؛ یعنی حتی بدیهیترین اصول انتصاب هم رعایت نمیشود. یا جابهجا نشدن دیگر عضو هیئتمدیره که در پنج سال گذشته ناکارآمدترین عملکرد را در حوزهٔ درمان و هیئتمدیره داشته است و بیشترین اهتمامش برای استخدام خود در این نهاد عمومی بوده است. وقتی صندوقی، مغز متفکرش (یعنی هیئتمدیره) فاقد ابتکار و دانش تخصصی باشند، خروجی آن زیانبار و زیانده خواهد بود و تلاشی برای صیانت از منافع و منابع عمومی و سرمایهگذاری برای آیندهٔ آن وجود نخواهد داشت.
سلامت و پاکدستی بهتنهایی کافی نیست و از حیف شدن منابع جلوگیری نمیکند و چه بسا با انتصاب اطرافیان ناکارآمد منابع بیشتری حیف شود
دربارهٔ مدیرعامل هم نقدهای زیادی به عملکرد و کارنامهٔ او وارد است. اگر بخواهیم منصفانه و علمی قضاوت کنیم در مقایسه با سایر تازهواردهای دولت فعلی، کارنامهٔ بهتری از خود برجای گذاشته است و بنا به تأیید برخی افراد موثق، شخصیتی سالم و پاکدست و از همه مهمتر همراه با فروتنی دارد. بااینحال، فقدان مشاوران توانا و نداشتن تجربهٔ حرفهای در حوزهٔ صندوقها، ضعف در نگهداشت نیروی انسانی و همچنین تعارف و دیر اقدام کردن در برکناری منصوبان ناکارآمد پاشنهآشیل او محسوب میشود. اگر تصمیمی فوری برای برگشت کارآمدی به این صندوق گرفته نشود، این روندها به فرسودگی بیشتر صندوق، منابع انسانی و پیامدهای بیثباتکننده در آن منجر میشود. واقعیت این است که سلامت و پاکدستی بهتنهایی کافی نیست و از حیف شدن منابع جلوگیری نمیکند و چه بسا با انتصاب اطرافیان ناکارآمد منابع بیشتری حیف شود.
اکنون بزرگترین نگرانی و دغدغه این است که در پس رقابتهای سیاسی نهان، چه بر سر این صندوق و برنامههایش خواهد آمد. اگر کارنامهٔ موسوی را تا الان بررسی کنیم، یکی از دستاوردهایش عزل برخی مدیرانی بود که واقعاً از سال ۷۷ در این صندوق امپراطوری راه انداخته بودند، ولی در عوض در مجلس و در طول بررسی برنامهٔ هفتم و همچنین تعهدات الزامآوری که دولت و بهخصوص همفکران او در سازمان برنامهوبودجه برای این صندوق ایجاد کرده بودند، عملکرد قابلدفاعی نداشت. این مهم نشان میدهد شخص مدیرعامل و وزیر کاریزمای لازم برای مقابله با مواد ضدبیمهای برنامهٔ هفتم و دولتی شدن این صندوق را ندارند. یکی دیگر از حساسترین بخشهای این صندوق ادارهکل وصول حق بیمه است که مستند به آمار ارائهشده در همایش قم، برای اولینبار در تاریخ بیستسالهٔ این صندوق، وصول منتهی به شهریورش به سطح منفی رسیده است؛ نه در یک استان بلکه در تمام استانها. واقعیت این است که هر گونه ناکارآمدی در این معاونت، بهطور مستقیم وضعیت کلان این صندوق را تحتتأثیر قرار میدهد که اکنون بهشدت با آن مواجهیم.
وقتی صندوقی، مغز متفکرش (یعنی هیئتمدیره) فاقد ابتکار و دانش تخصصی باشند، خروجی آن زیانبار و زیانده خواهد بود و تلاشی برای صیانت از منافع و منابع عمومی و سرمایهگذاری برای آیندهٔ آن وجود نخواهد داشت
با شرایط حاکم بر وزارتخانه و هیئتمدیره که با ادبیات بیمهای و تخصصی این سازمان بیگانهاند، تغییری در وضع فعلی ایجاد نمیشود. اگر قرار باشد انتصاب بعدی وزیر در این مجموعه و حتی در سطح مدیرعامل، افرادی مانند اعضای تازهمنصوبشدهٔ هیئتمدیره باشد، پس این صندوق زخمخورده از ناکارآمدی ترجیح میدهد مدیر فعلی در مقایسه با نیروهای ناشناخته و گمنامی که وضع را بدتر از این خواهند کرد، حفظ شود. لذا به همهٔ منتقدان، حامیان، دولتیها و هر کسی که نگران آسیب به منابع ملی و انسانی این صندوق است، توصیه میشود که به انتصابهای بعدی وزیر که قطعاً از جنس هیئتمدیره خواهند بود، امید نداشته باشند. کارآمدترین برنامه برای عبور از بحران در شرایط فعلی این است که معاونان و مدیرانی که ناکارآمدیشان باعث حیف منابع میشود، برکنار شوند تا شاید این صندوق ملی حداقل یکبار روی ریل ثبات قرار گیرد.
∎