وضعیت میزان مقاومت تهران در برابر زلزله بحرانی است. این را میشود به طور ضمنی از صحبتهای علی نصیری، رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران با رسانهها برداشت کرد. او که در جایگاه رئیس مدیریت بحران شهر تهران قرار دارد، گفته است که ناهماهنگی بین دستگاههای مسئول در مدیریت بحران موج میزند: «نگرانی اصلی من (در خصوص وقوع زلزله) عدم هماهنگی میان دستگاههای مسئول و بخشینگریها است، اینکه دستگاههای مسئول همه میخواهند رئیس باشند.» او همچنین در بخش دیگری از صحبتهایش درباره آمادگی تهران در برابر زلزله گفته که «مطالعه جدیدی برای سنجش میزان آمادگی تهران در برابر زلزله انجام نشده که بشود دقیق گفت، ولیکن مسلماً این آمادگی بالا نیست.» با وجود این حرفها اما از ارائه آمار و اطلاعاتی که برآورد دقیقی از احتمال تلفات جانی زلزله تهران بدهد، خودداری کرده است و این آمار را محرمانه خوانده. رویکردی که با نگرانی بیشتر متخصصان و کارشناسان این حوزه بهویژه معماران و شهرسازان روبهرو شد. امیر منصوری، استاد دانشگاه تهران و رئیس پژوهشکده معماری و شهرسازی «نظر» یکی از کسانی بود که از اظهارات رئیس مدیریت بحران شهر تهران انتقاد کرد و در واکنش به گفتههای او در شبکه ایکس (توییتر سابق) نوشت: «چه کسی این اختیار را به شما داده تا بزرگترین خطری که شهروندان را تهدید میکند از آنها پنهان کنید؟ به جای اینکه فریاد بکشید و خفتگان را از خطر آگاه کنید، در کتمان واقعیت تلاش میکنید؟»
رئیس پژوهشکده معماری و شهرسازی نظر: آیا نباید درباره این بحران احتمالی روشنگری کرد؟ ما چه سیاستی را برابر یک بحران بسیار محتمل برای بخش بزرگی از شهروندان تهرانی در پیش گرفتهایم؟
سیاست خود را به نادانی زدن یا هشیار کردن
براساس اطلاعات رسمی که قبلاْ منتشر شده، تهران به دلیل اینکه بیش از نیمی از بافت مسکونیاش فاقد سازههای مقاوم در برابر زلزله است و نیمی از جمعیت آن در همین بافت ساکنند، در خطر بحرانهای ناشی از زلزله قرار دارد. امیر منصوری، رئیس پژوهشکده معماری و شهرسازی «نظر» و استاد دانشگاه تهران که منتقد رویکرد پنهانکارانهٔ مدیریت بحران شهر تهران است، در این باره به «پیام ما» میگوید: «آمار تلفات احتمالی زلزله تهران قبلا از طریق هلال احمر، مرکز تحقیقات راه و شهرسازی، پژوهشگاه زلزله جایکا، ستاد بحران وزارت کشور، شورا شهر تهران و بسیاری از متخصصان دیگر ارائه و تایید شده و همهٔ آنها از احتمال کشته شدن ۳ میلیون نفر در اثر زلزله احتمالی تهران گفتهاند.»
او با ارائهٔ این آمار میگوید: «چرا باید با وجود این خطر بزرگ، واقعیت را پنهان کرد تا اقدامی صورت نگیرد و امکانات احتمالی از مردم و مسئولان سلب شود؟ آیا نباید دربارهٔ این بحران احتمالی روشنگری کرد و آنچه واقعیت دارد را گفت تا آنهایی که غفلت کردند به فکر راهحل باشند؟ ما چه سیاستی را برابر یک بحران بسیار محتمل برای بخش بزرگی از شهروندان تهرانی در پیش گرفتهایم؟ سیاست خود را به غفلت و نادانی زدن یا سیاست هشیار کردن خود و دیگران؟» او میگوید که این سوالات البته پاسخ روشنی دارد و هر ثانیه دیرتر اطلاعرسانی کنیم، گناه بزرگتری مرتکب شدهایم: «جنس این هشدار، مثل آژیری است که در بمباران به صدا در میآورند تا مردم از حمله هوایی آگاه شوند. این موضوع از جنس مسائلی نیست که اخلاق اجتماعی را جریحهدار کند یا اینکه موانعی ایجاد کند که سد راه اصلاح و جلوگیری از بروز حادثه شود. بنابراین هر اقدامی که از جنس انکار باشد و به غفلت از مسئله معطوف شود، یک خطای نابخشودنی است.»
ده سال اقدامات بیاثر دولت و شهرداری در برابر زلزله تهران
در حالی که سالهاست که کارشناسان از معماران گرفته تا زلزلهشناسان، خطر اصلی زلزله تهران را سازههای فاقد مقاومت در بخش مسکونی دانستهاند اما هنوز نوسازی و ایمنسازی آنها چنان که باید اتفاق نیفتاده و آنطور که این استاد دانشگاه تهران میگوید خانههای موجود در محور خیابان انقلاب تهران به پایین، محلههای قلهک، قیطریه و نظامآباد بیش از همه در معرض خطر هستند. منصوری در بیاثر بودن اقدامات دولت و شهرداریها در بافت فرسوده، میگوید: «ده سال است که نه دولت و نه شهرداری، برنامهای در برابر اندازه و مقیاس بزرگی این بحران ندارد و به جز شعار دادن درباره بافتهای فرسوده، کاری انجام نشده است. اقدامات آنها در ده سال گذشته در برابر خطری به این عظمت، ذرهبینی بوده که هیچکدام هم اقدام موثری به حساب نمیآید.»
طرح جامع شهر تهران، مانع نوسازی بافت فرسوده
رئیس پژوهشکده معماری و شهرسازی «نظر»، مهمترین مانع نوسازی بافت فرسوده در این سالها را قانون طرح جامع و تفصیلی شهر تهران میداند: «دولت به واسطه این قانون شرایطی را فراهم کرده که نوسازی خانههای فرسوده توسط مالکان آن با بنبست مواجه شده است. به معنای دیگر طرح تفصیلی، به فقرای ساکن بافت فرسوده تراکم واگذار نمیکند و بنابراین از نظر علمی منطق طرح تفصیلی رد است. در نتیجه ساکنان این مناطق نه قادرند خانههای خود را نوسازی کنند و نه برایشان هیچ صرفه اقتصادی دارد که این کار را کنند. به این ترتیب طرح جامع تهران راهحلی برای خروج قشر کمبرخوردار از بحران سکونت در بافت فرسوده ارائه نداده است.»
منصوری با اشاره راهحلهایی که پژوهشکده معماری و شهرسازی «نظر» تا امروز برای باز کردن قفل نوسازی در تهران ارائه کرده، میگوید: « ما «طرح هستهٔ امن محله» را به مسئولان پیشنهاد کردیم که امکانی فراهم کند تا مردم خودشان بتوانند به امر نوسازی وارد شود. در این طرح این فرض را گنجاندیم که حالا که دولت امکانات مالی ندارد تا خانههای مردم را نوسازی کند و به آنان اجازه گرفتن چند طبقه تراکم را نمیدهد، خود مردم دست به کار شوند. هستهٔ امن محله میگوید که مثلا لازم نیست پارکینگ در خانه خود فرد ساخته شود و میتوان در هر محله یک پارکینگ طبقاتی ساخت و تمام خانههای اطراف را ملزم کرد که ماشینهای خود را در این پارکینگ، پارک کنند. بنابراین نه معضل پارکینگ شدن کوچهها پیش میآید و نه استاندارهای شهرسازی از بین میرود. با این وجود اما مسئولان امر درباره این طرح تا کنون سکوت کردهاند و همچنان از اجرای آن خودداری میکنند.»
نظر شما