به گزارش تجارتنیوز، به نظر میرسد تجمل گرایی نوعی از رفتار است که به صورت سطحی میتواند لایه رویی زندگی افراد را زیبا نشان بدهد بدون اینکه بتواند از لایههای بنیانی و زیرین زندگی آنها خبری مناسب و یا امیدوارکننده بدهد. در آموزههای اخلاق فردی هم آمده است که تجملگرایی، ظاهرپرستی و چشم و هم چشمی میتواند هم نشان از یک رنج درونی برای فرد و افراد مشترک در این درد باشد و هم میتواند از طریق تخصیص غیربهینه منابع در اختیار خانواده و فرد، علاوه بر ایجاد زیان و خسارت در سبد اقتصادی خانواده و هدر رفتن منابع آن برای رشد و یا ایجاد اعتماد و پسانداز در یک زندگی سالم، جامعه را نیز از داشتن مجموعه انباشت شده منابع مناسب پساندازشده توسط افراد و خانوادهها محروم کند و در یک سطح کلان اجتماعی که کنشهای اقتصادی جامعه ناشی از کنشهای فرد فرد جامعه خواهد بود، یک کنش غیربهینه همراه با هدررفت منابع را رقم بزند.
در یادداشتی که سهراب دلانگیزان- دانشیار گروه اقتصاد دانشگاه رازی- در اختیار تجارتنیوز قرار داده، به این موارد پرداخته است.
تجمل گرایی: به این معنی است که افراد در یک جامعه سعی کنند که نمایشی از یک زندگی با چند رده بالاتر از توان واقعی خود را داشته و از نظر روانی و درونی خود را با زندگی واقعی که دارای آن هستند، بیگانه و ناراضی بدانند. این موضوع باعث میشود که شاخصهای نمایشی مانند پوشش، آرایش ظاهر، لوازم خانه و زندگی، مسافرتها و نیز مکانگزینی محل سکونت و متراژ و نوع دکوراسیون آن را به گونهای ظاهری و با فشار بسیار بالا بر سایر نیازهای زندگی تامین کنند.
به عنوان مثال هزینههایی که باید صرف آموزش و بهداشت شود و یا هزینههایی که باید صرف تقویت مهارتها و توانمندیهای واقعی زندگی اجتماعی و حرفهای فرزندان و اعضای خانواده شوند، هزینههایی که باید کنار گذارده شده و صرف پساندازهای از نوع صحیح برای تضمین آینده اعضای خانواده شوند، همه و همه به سمت هزینههای مصرفی نمایشی حرکت میکنند و بنابراین توانمندیهای توسعهای خانواده و نیز معنویت و عمقبخشی به عشق، توانمندی و اراده و عزیت و شرافتمندی و سرمایه اجتماعی را در خانوادهها و افراد به شدت کاهش میدهند. بنابراین با این موضوع ساده ولی بسیار مهم مواجه هستیم که تجمل گرایی و ظاهرگرایی میتواند اثرات مخرب بزرگی روی رفتارهای اقتصادی افراد و خانوارها و نیز اقتصاد ملی داشته باشد. اما این نوع رفتارها از کجا سرچشمه میگیرند؟
امید به آینده: برای این موضوع باید گفت بخش بزرگی از این رفتارهای نمایشی ناشی از چندین حوزه رفتاری در سطح جامع و مدیریتهای کلان اجتماعی شکل خواهند گرفت. امید به آینده یکی از مهمترین عناصر تصمیمگیری افراد برای تخصیص منابع در اختیار است. وقتی امید به آینده زیاد باشد، آنگاه افراد منابع مالی و امکانات در اختیار خود را برای آیندهای روشن کنار گذارده و بهکار خواهند گرفت ولی وقتی امید به آینده با مشکل مواجه شود، آنگاه افراد و خانوارها نسبت به هزینهکرد منابع در اختیار رفتار دیگری را خواهند داشت و منابع موجود را برای لذتهای سریعتر مورد بهرهبرداری قرار خواهند داد.
اعتماد به مدیران کشور: موضوع امید به آینده به اعتماد به رفتارهای مدیریتی و نتایج مدیریت کلان کشور بازگشت میکند که حداقل در یک بازه 10 ساله میتواند رفتارهای یک یا چند نسل را پوشش دهد. از سویی دیگر، موضوع امید به آینده میتواند روی شاخصهایی ظاهر شود که مورد توافق حکمرانان و جامعه باشند. اگر شاخصهای مورد توجه دولت و حاکمیت کشور برای دستیابی با شاخصهای جامعه برای یک زندگی مناسب در یک راستا نباشند، آنگاه این تفاوت در نگرش میتواند شکنندگی در مسیر تخصیص منابع جامعه را توسط افراد و خانوادهها رقم بزند.
تورم و علامتدهی غلط: شاخصهای مهمی چون تورم و بیکاری نیز از مهمترین شاخصهایی هستند که جامعه را برای مصرف منابع خود در مسیرهای متفاوت هدایت میکنند. تورم عاملی است که تصمیمات اقتصادی افراد و خانوارها را به سمت کالاهایی هدایت میکند که ممکن است برای اقتصاد ملی حتی زیانآور و خسارتبار باشند ولی در کوتاهمدت و در سطح خرد برای خانواده و فرد تضمین حفظ دارایی و یا تضمین افزایش قیمت دارایی را در بر داشته باشند.
به عنوان مثال دارایی مانند طلا که نه عامل تولید است و نه وسیله مصرفی وقتی محلی برای ذخیره سرمایه جامعه باشد، و از طرفی محلی برای پناه بردن جامعه از تورم و کاهش شدید ارزش منابع نقدی آنها، آنگاه یک دارایی که در سطح خرد جامعه مفید واقع میشود و حفظ ارزش قدرت خرید پسانداز میکند، در سطح کلان میتواند خسارتبار باشد و منابع مالی که باید در مسیرهای مولد کسب و کارها صرف شود و یا حتی به عنوان سرمایه در گردش و سرمایهگذاری مناسب در تولید کالاها و خدمات بهکار گرفته شوند، وارد مسیری خنثی و کوچهای بنبست میشوند.
یا در مورد مسکن مصرفی که ارزش افزوده تولیدی آن تنها در زمان ساخت حاصل شده و پس از آن تنها به عنوان یک کالای مصرفی با دوام خدمات مصرفی خود را ارائه میدهد و در تولید کالاها و خدمات دیگر اقتصادی اثری ندارد، مشاهده میشود که محل مناسبی برای سرازیر شدن منابع مالی افراد و خانوادهها شده و در نتیجه این موضوع بدون اینکه قدرت اقتصادی جامعه در صادرات و ایجاد ثروتهای بالاتر بینالمللی و قابل تجارت بیشتر شود، مساحت خانههای در اختیار مردم بیشتر شده، خانههای خالی بیشتر شده و البته با توجه به شرایط تورمی مدیریت نامساعد توزیعی در جامعه، توزیع نابرابر منابع و فرصتها و ثروت گستردهتر شده و نتایج اثرگذاری یک بیماری هلندی جدی در اقتصادی مانند ایران، منابع قابل سرمایهگذاری در تولید و کارخانجات تولیدی را صرف ایجاد مسکن و البته بورسبازی و دلالی و بازاری فعال در حوزه مسکن میکند.
تحریم های بینالمللی: موضوع تحریمهای بزرگ بینالمللی را نیز نباید از یاد برد که عامل مهمی در شکلگیری وضعیت امید جوانان برای ماندن و زندگی کردن در شرایط تحریمی کشور دارد. وجود تحریمهای سنگین و بلندمدت که هر روز به دامنه آنها افزوده میشود، عامل بزرگی است که موجب میشود تا نسلهای جوانتر نتوانند برنامهریزی دقیقی برای آینده خود داشته باشند و بنابراین تصمیمات آنها با وجود این متغیر بسیار مهم، روند تخصیص منابع را توسط خود این افراد و نیز خانوادههای حامی و پشتیبان آنها تحت تاثیر قرار داده و آنها را وامیدارد که منابع در دسترس و در اختیار را در مسیرهایی غیربهرهور و یا حتی تجملی و برای تأمین نیازهای کوتاهمدت و آنی صرف کنند.
نظام های آموزشی و فرهنگی: به نظر میرسد موضوعاتی چون تجمل گرایی و معنویتگرایی البته باید که در فرهنگ اجتماعی و نظامهای آموزشی و فرهنگی رسمی یک جامعه جاری باشد. موضوعاتی چون ترویج و ممکنسازی کتابخوانی و خرید کتاب، فیلم دیدن و سینما رفتن، شرکت در جلسات سخنرانیها و کلاسهای مهارتی، خرید سیدیهای سخنرانی و پادکستها و … در کنار سایر عناصر معنوی که به صورت رسمی تبلیغ و یا تولید وتوزیع شوند، بسیار مهم هستند.
در نتیجه اگرچه تجمل گرایی به صورت درونزا در یک جامعه با اختلال امید به آینده میتواند یک کنش سریع باشد، ولی ناکارآمدی سیاستهای معنویتگرایی دولتها و کماهمیت بودن معنویتگرایی در نظامهای آموزش و پرورش و فرهنگی یک جامعه، فقیر بودن و شدت فقر اقتصادی افراد فرهنگی و دانشمندان و فرهیختگان معنوی و فرهنگی و … همه عواملی هستند که میتوانند در حوزه موضوعات تجملگرایی و معنویتگرایی و تعارض و تناقضزدایی بین آنها موثر واقع شده و حتی به شدت اثرگذای کنند.