جنگ کمسابقه علیه غزه وارد نوزدهمین روز خود شده است. نبرد اخیر نسبت به تحولات گذشته یک تفاوت مهم داشت، آن هم تغییر رویکرد مقاومت اسلامی فلسطین در برابر اشغالگران از دفاع به حمله بود و همین نکته است که باید بسیار به آن توجه داشت. در حالی که در تمامی جنگهای گذشته، این رژیم صهیونیستی بود که کلید آغاز تهاجم را میفشرد ولی 15 مهرماه ورق برگشت. حال، این مقاومت بود که با آغاز حمله به اشغالگران تمامی معادلات منطقه را به هم زد.
لب کلام درباره این موفقیت بزرگ بر زبان حضرت آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب اسلامی جاری شد، جایی که ایشان درباره تحول اخیر فرمودند: «زلزله ویرانگر ۱۵مهر یک شکست اطلاعاتی و نظامی غیرقابل ترمیم برای رژیم صهیونیستی است». با وجود این، پس از این ضربه سخت مقاومت، اشغالگران که از گیجی ابتدایی خارج شده بودند، حال ناتوان از پاسخگویی به مقاومت و با هدف انتقام، به انجام حملات جنونآمیز علیه شهروندان غزه
رو آوردهاند. نتیجه این سیاست ضدبشری، شهادت و زخمی شدن نزدیک به 20هزار فلسطینی و همچنین ویرانی بخش بزرگی از زیرساختهای غزه است. همین مسئله برخی را به صرافت انداخته تا با ایجاد شبهه، مقاومت اسلامی فلسطین را به عنوان مقصر جنگ اخیر معرفی کنند. اما واقعیت چیست، مقصر کیست و اوضاع به چه سمت و سویی روان است؟ در این مجال میخواهیم به برخی شبهات مطرح شده درباره جنگ اخیر اشاره کرده و تا حد امکان به آن پاسخ دهیم.
چرا حماس جنگ را آغاز کرد؟
احتمالاً این پرسش را شما هم از زبان افرادی در کوچه و بازار شنیده باشید. اما به نظر طرح چنین مسئلهای بیشتر با هدف شبهه و وارونه نشان دادن تحولات فلسطین و البته جایگزینی مظلوم و ظالم است. نکتهای که نباید از نظرها دور داشت این است که صهیونیستها در طول 75سال اشغالگری، با اتکا بر توان برتر اقتصادی، سیاسی و بهویژه نظامی خود از هیچ جنایتی علیه ساکنان اصلی سرزمین فلسطین خودداری نکردهاند.
با این حال اکنون ورق برگشته؛ مقاومت که روزی تنها به سنگ برای دفاع و مقابله با صهیونیستها متکی بود حال با موشک و پهپاد در حال تغییر میدانهاست. پس باید گفت بیشک مقاومت از پیامدهای تصمیم خود آگاه بوده است. با این حال مگر میشود دربرابر اهانتها و هتاکی به قدس و مسجدالاقصی به عنوان قبله نخست مسلمانان بیتفاوت بود؟ مگر میشود دربرابر 7هزار اسیر فلسطینی که در چنگال صهیونیستها گرفتار بوده و درد و مشقت بسیاری را متحمل میشوند بیتفاوت بود؟
حمله حماس پیشدستانه بوده و پاسخ و دفاعی در برابر 75سال جنایت و کشتار، بهشهادترساندن هزاران شهید، بهاسیریگرفتن هزاران اسیر، کشتار بیرحمانه زنان و کودکان بیدفاع، 16سال محاصره کامل غزه، تعدیهای گاهوبیگاه و تجاوزها و تعرضها و شکنجههای غیرقابلذکر در قبال اسرای فلسطینی زن و مرد در زندانهای رژیم صهیونیستی، جلوگیری از رشد و پیشرفت جوانان فلسطینی و... صورت گرفته است.
این اتفاقاً گامی اساسی در مسیر آرمان بزرگ، یعنی آزادی فلسطین است. مگر برای رهایی فلسطین از چنگال اشغالگران راه دیگری جز مقاومت مانده؟ پیامد نشست کمپ دیوید و صلح آبراهام جز تضییع بیشتر حقوق فلسطینیان بود؟ با این تفاسیر در بلندمدت آوردههای این حرکت مقاومت حتماً بیشتر از خسارات آن است.
فروپاشی هیمنه و اقتدار سیاسی و نظامی اسرائیل، پیامدهای اقتصادی گسترده، آغاز روند مهاجرت معکوس یهودیان از فلسطین اشغالی و انزوای جهانی صهیونیستها تنها گوشهای از این دستاوردهاست. ضمن اینکه نباید از یاد برد حماس که چنین حرکتی را کلید زده حتماً برای مراحل بعد و ورود زمینی احتمالی صهیونیستها به غزه هم برنامه دارد. باید تا آن زمان صبر کرد و دید مقاومت چه برگی رو میکند.
چرا حزبالله هنوز بهصورت جدی وارد جنگ نشده است؟
این پرسش در ابتدا شاید موجه به نظر برسد، اما باید به چند بعد آن توجه کرد. نخست اینکه حزبالله به واسطه دلمشغولیهای داخلی در لبنان - اینکه گفته میشود مقاومت نباید لبنان را به جنگ بکشاند- و همچنین اوضاع اقتصادی نابسامان این کشور و البته اینکه در راهبرد جنگی حزبالله اینگونه تعریف شده که آغازگر جنگ نباشد در این موقع ترجیح داده وارد نبرد علنی با دشمن نشود. با وجود این، این به معنی حضور نیافتن مقاومت لبنان در صحنه جنگ کنونی با دشمن صهیونیستی نیست. نباید از یاد برد مقاومت لبنان تاکنون 23شهید داده و 40تلفات از اسرائیل گرفته. این یعنی حزبالله نه غایب بلکه کاملاً در میدان حاضر است. به نظر در این مقطع این جنبش وظیفه مشغول کردن اسرائیل در جبهه شمالی را بر عهده گرفته تا هم فشارها بر غزه کاهش پیدا کند و هم تمرکز اشغالگران بر این منطقه برداشته شود. همان مسیری که انصارالله یمن و مقاومت اسلامی عراق میروند. با این حال بیشک همانگونه که مقامات کشورمان گفتهاند انگشت مقاومت روی ماشه بوده و ساعت صفر عملیات بر عهده خودشان است.
بنابراین هر موقع که اتاق مشترک عملیات مقاومت احساس کند که لازم است حزبالله ورود جدیتری در این قضیه داشته باشد قطعاً این اتفاق خواهد افتاد و هشدارهای چند باره مقامات تلآویو هم مؤید همین نکته است.
چرا تهران مستقیم به میدان نمیآید؟
پاسخ به این پرسش تا حدودی مشابه پرسش پیشین است. تهران به عنوان رأس مقاومت، تمام تحولات، نه تنها در غزه بلکه کل حوزه مقاومت را زیر ذرهبین دارد. جمهوری اسلامی در موقعیت کنونی میداند در صورت آغاز نبرد زمینی، حماس به تنهایی توان مقابله با دشمن و وارد کردن ضربات سخت به صهیونیستها را دارد. گواه این مدعا اظهارات «هیثم عبده» مسئول جبهه خلق برای آزادی فلسطین در لبنان است که گفته گروههای مقاومت در غزه تاکنون با حفظ ۹۰درصد از بنیه رزمی خود، فقط از توان موشکیشان استفاده کردهاند و مقاومت شگفتیهای خود را رو نکرده است.
با این حال، ایران در وهله نخست خواهان توقف جنایات صهیونیستها و همچنین تا حد امکان جلوگیری از تهاجم زمینی اشغالگران به غزه است. حملات دیگر اضلاع مقاومت یعنی حزبالله، انصارالله و مقاومت عراق هم بیشک با هماهنگی تهران و با هدف فشار و بازداشتن تلآویو از اقدامات دیوانهوار بیشتر است. ضمن اینکه ورود مستقیم تهران به جنگ با عملیات روانی دشمن مواجه شده و میتواند سبب ایجاد جبههای جهانی علیه کشورمان شده و هزینههایی بر ما تحمیل کند. اما اگر تنش بالا گیرد تصمیمگیران
در تهران متناسب با شرایط اقدام خواهند کرد.
کدام طرف بیمارستان المعمدانی را بمباران کرد؟
شامگاه سهشنبه 25 مهرماه انتشار خبر حمله به بیمارستان المعمدانی در غزه و کشتار نزدیک به 500 شهروند بیگناه دنیا را تکان داد. همه چیز گواه آن بود که صهیونیستها در اقدامی جنونآمیز این حمله هدفمند را انجام دادهاند. شاید برای نتانیاهو بهترین راه در اقناع و همراه کردن افکار عمومی داخلی، رقم زدن چنین جنایتی بود. اما در صحنه جهانی بازتاب متفاوت بود. چنین جنایتی بهسرعت موجی از انتقادها را روانه تلآویو کرد و تجمعات گسترده در محکومیت آن آغاز شد. در این حال، صهیونیستها چه باید میکردند؟ خب به نظر بهترین سناریو صحنهسازی و متهم کردن حماس بود. صهیونیستها با این کار ضمن تبرئه خود، موج انتقاد را به سوی مقاومت روانه میکردند.
سناریو با اظهارات رئیسجمهور آمریکا آغاز شد.
جو بایدن در سفر به سرزمینهای اشغالی در واکنش به این حمله ،خطاب به نتانیاهو گفت: «به نظر میرسد طرف مقابل (حماس) پشت آن است نه شما!» چنین رویهای پیشتر با تشبیه حماس به داعش رسماً کلید خورده بود. در ادامه برای مظلومنمایی بیشتر شائبه سر بریدن 40کودک توسط حماس برجسته شده و بر سر زبانها افتاد؛ مسئلهای که بعدها حتی خود صهیونیستها هم بهصراحت دروغ بودن آن را تأیید کردند. همچنین سران رژیم صهیونیستی لحظاتی بعد از بمباران بیمارستان اعلام کردند «ما قبلاً برای تخلیه بیمارستان هشدار داده بودیم...» این خود بهمعنای قبول اصل موضوع است، هرچند پس از فشارهای جهانی، این رژیم حرف خود را پس گرفت و ادعای دروغ خود را در این باره مطرح کرد. بنا به اذعان شاهدان و خبرنگاران غربی حاضر در صحنه نیز راکتهای مقاومت توان چنین تخریبی را ندارند و این اقدام فقط از تسلیحات رژیم صهیونیستی برمیآید. در حالی که رژیم صهیونیستی تاکنون بیش از 31مسجد، هشت مدرسه و سه کلیسا که محلی برای تجمع شهروندان آن هم با مجوز تلآویو بود را هدف قرار داده است، آیا ایجاد شبهه در مورد اینکه حمله دیوانهوار به بیمارستان المعمدانی کار طرفی غیرصهیونیست باشد کار عاقلانهای است؟
چرا کرانه باختری فعال نمیشود؟
اینکه چرا کرانه باختری به عنوان بخش دیگری از خاک فلسطین برای حمایت از غزه ورود جدی به جنگ نداشته پرسش مهمی است. در پاسخ باید به چند فاکتور توجه داشت. راهبرد مسلحسازی کرانه باختری از چندین سال پیش توسط
رهبرمعظم انقلاب به عنوان یک راهبرد مهم برای مقابله با اشغالگران صهیونیست مطرح شد.
در این مسیر هم اتفاقات خوبی افتاد، بهگونهای که این منطقه تحت حاکمیت تشکیلات خودگردان فلسطین (فتح) که پیشتر همیشه تماشاچی بود در سه سال اخیر بیش از 2هزار عملیات مقاومتی را رقم زد. با این حال، کرانه باختری برای فعال شدن با چند مشکل روبهرو است. نخست اینکه این منطقه در محاصره دولتی (اردن) است که با صهیونیستها سازش کرده و از این رو در کنار فتح درمقابل هرگونه تسلیح فلسطینیان این منطقه ایستادگی میکند.
از سوی دیگر، صهیونیستها در سالیان اخیر با توطئهای گسترده و شهرکسازی در این منطقه تلاش داشتهاند ترکیب جمعیتی این ناحیه را به نفع خود تغییر داده و این مسئله یعنی نفوذ خزنده اسرائیل در این جغرافیا هم بر آغاز نشدن نبرد جدید از کرانه باختری تأثیرگذار بوده است. با این حال، مقاومت راهبرد تسلیح این منطقه را به جد مدنظر داشته و در آینده باید شاهد اتفاقات خوب در این مسیر بود.
عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی چه میشود؟
بیشک یکی از تبعات تحولات جاری در غزه که در 16روز گذشته از جنگ، رسانهها بارها و البته بهدرستی به بازتاب آن پرداختهاند، تأثیر این روند بر نابودی پروژه عادیسازی روابط کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی بود. براساس توافق ابراهیم که با دلالی دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده کلید خورد، امارات متحده عربی و بحرین در تاریخ 15 سپتامبر ۲۰۲۰ به قطار سازش با تلآویو پیوستند. این روزها هم با مطرح شدن دالان اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا یا کریدور آمریکایی آیمِک (IMEC) که از هند آغاز و سپس با عبور از عربستان سعودی و فلسطین اشغالی به اروپا میرسد، احتمال سازش ریاض با تلآویو بر سر زبانها افتاده بود؛ مسئلهای که به اذعان تحلیلگران با تحولات فلسطین همه چیز آن هوا شد. دولتهایی که ادعای عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را داشتند، تحت فشار افکار عمومی و جنایات آشکار رژیم صهیونیستی پیش چشم مردمشان دیگر نمیتوانند سخنی در این راستا بیاورند و ناچارند همزبان با مسلمانان و مردم جهان دستکم بهظاهر هم که شده این جنایات را محکوم کنند یا موضعی معقول بگیرند.
تبدیل نبرد فلسطین به جنگ منطقهای محتمل است؟
بازیگران در صحنه نزاع میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیان تاکنون نوع بازیگری خود را به رفتار طرف مقابل گره زدهاند. فشار محور مقاومت و اخطارهای پی در پی، در تأخیر اجرای تصمیم چند باره تلآویو برای ورود زمینی به غزه اثرگذار بوده است. اما شکی نیست مقاومت برای آینده جنگ معادلاتی ترسیم کرده و اگر جنایات صهیونیستها در حق مردم مظلوم فلسطین ادامه داشته باشد، احتمال فعال شدن دیگر اضلاع مقاومت علیه اشغالگران بعید نیست. در این صورت ممکن است ایالات متحده هم از درِ حمایت از صهیونیستها وارد شده و واکنش احتمالی تهران میتواند جنگ را از جغرافیای فلسطین فراتر ببرد.
با این حال، فعلاً تلاش همه طرفها در مدیریت جنون نتانیاهو و جلوگیری از تکرار جنایات او است، اما اگر همین روند خونریزی صهیونیستها ادامه یابد امکان پیچیدهتر شدن معادلات جنگ غزه وجود دارد.
جنگ فلسطین فقط برای حماس است؟
یکی از نکات مطرح شبههافکنی طرفداران غرب در منطقه در این باره است که میگویند جنگ غزه صرفاً جنگ حماس با رژیم صهیونیستی است، اما روشن است که آرمان آزادی فلسطین مسئله همه جهان اسلام است و نکات مختلفی نیز مؤید حضور دیگر حوزههای مقاومت در جنگ علیه اشغالگران است. جنگ دوشادوش رزمندگان جنبش جهاد اسلامی فلسطین در کنار حماس و همچنین شلیک چندین موشک توسط انصارالله یمن به سوی اشغالگران همه حاکی از بازیگری دیگر حوزههاست.
در مورد حضور ایران و حزبالله هم روزنامه آمریکایی وال استریت ژورنال ادعا کرد گزارشها مؤید مشارکت ایران و حزبالله در جلسهای در ضاحیه بیروت برای طراحی جنگ کنونی علیه اسرائیل است.
بااینوجود تلآویو و واشنگتن اعلام کردند شواهدی از دخالت ایران در این جنگ ندارند.
آیا رژیمصهیونیستی به ایران حمله نظامی میکند؟
اگرچه مجموعه عوامل مهم و متعددی وجود دارد که به سران رژیم صهیونیستی اجازه طراحی و احتمال هرگونه برنامه تهاجم نظامی علیه ایران را نمیدهد اما واکنشهای اخیر کاخ سفید به عملیات طوفان الاقصی و پیامهای هشدارآمیزی که به سران صهیونیستها ارسال کردهاند از یک سو و پاسخ شدیداللحن ایران و توصیههای برخی از کارشناسان همسو با رژیم صهیونیستی از دیگر سو، احتمال بروز این خطای راهبردی از سوی صهیونیستها را به صفر میرساند. جهان امروز با توجه به مصادیق فراوان توانمندیهای ایران هستهای-اسلامی در عملیات در هوا، زمین و دریا به دست برتر ایران در هرگونه تهاجم نظامی اذعان دارد. صهیونیستها این نکته مهم را از گفتوگوها و برگزاری اجلاسهای بینتیجه خود علیه ایران بهخوبی فهمیدهاند.
خبرنگار: مهدی خالدی