به گزارش پارسینه و به نقل از اقتصاد آنلاین، محمد بیات: تا پیش از شکست «هفتم اکتبر» (۱۵ مهرماه) رژیم صهیونیستی از نیروهای عزالدین القسام شاخه نظامی مقاومت حماس در نوار غزه، صهیونیستها بر پایه چهار اصل دکترین بنگورین یعنی «بازدارندگی»، «هشدار یا اشراف اطلاعاتی»، «نبرد در زمین دشمن» و «دفاع از شهروندان در برابر حملات دشمن» استوار بود. نکته کلیدی عملیات طوفان الاقصی آن بود که در جریان حمله تاریخی ارتش و سرویسهای اطلاعاتی رژیم نه تنها نتوانستند وقوع این عملیات را پیشبینی و از جان شهرکنشینها محافظت کنند، بلکه «بازدارندگی» افسانهای صهیونیستها در جریان حمله غافلگیرکننده کاملاً از بین رفت. در چنین شرایطی بنیامین نتانیاهو و یوآو گالانت نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل برای جبران حیثیت برباد رفته در جلوی دوربینها حاضر شدند و از آغاز عملیات زمینی در نوار غزه و نابودی کامل جنبش حماس سخن گفتند. با این حال پس از گذشت دو هفته از اعلام این برنامه عملیاتی اما همچنان جنگندههای رژیم مشغول بمباران گسترده نوار غزه بوده و لشگرهای زرهی رژیم در پیرامون نوار غزه مستقر هستند.
برخی کارشناسان معتقدند امروز «ندانستههای» موساد، آمان و شاباک درباره توان عملیاتی مقاومت بسیار بیشتر از «دانستهها» است و همین موضوع سبب میشود تا ارتش رژیم تردید جدی درباره عملیاتی کردن این وعده داشته باشد. گروهی دیگر اما با رد این فرضیه به نبرد حماس و رژیم صهیونیستی در سال ۲۰۱۴ اشاره میکنند که صهیونیستها پس از ۲۰ روز عملیات زمینی در این منطقه را آغاز کردند. گروه سوم اما ضمن تایید نکات فوق، ترسیم خطوط قرمز از سوی محور مقاومت و افزایش فشارهای بینالمللی را از دیگر عوامل تأخیر در آغاز عملیات زمینی صهیونیستها در باریکه غزه قلمداد میکنند. در ادامه این یادداشت سعی میکنیم به واکاوی تأخیر در ورود زمینی صهیونیستها به غزه و سناریوهای پیشرو بپردازیم.
ترس صهیونیستها از دام مقاومت در نوار غزه
ترجیعبند سخنان بسیاری از کارشناسان نظامی و فرماندهان ارتش اسرائیل، تله احتمالی حماس برای گردانهای زرهی و نیروهای رژیم صهیونیستی است. باریکه غزه با میزبانی از ۲ میلیون فلسطینی، یکی از متراکم ترین نقاط کره زمین است. خیابانهای تودرتو، وجود صدها تونل زیرزمینی و ساختمانهای بلند زمینه لازم برای کار گذاشتن اتواع تلههای انفجاری، استقرار تک تیراندازها و شکار تانکها و زره پوشهای اسرائیلی با موشکهای کورنت را فراهم میکند. مارک لینچ استاد دانشگاه جرجتاون در مطلبی تحلیلی برای فارن افرز با اشاره به آمادگی نیروهای حماس برای جنگ شهری، درباره آغاز اشغال زمینی نوار غزه به ارتش رژیم صهیونیستی هشدار داد. کارشناسان امور نظامی معتقدند مزیت نسبی نیروهای حماس در نبرد زمینی، بهویژه جنگ شهری است. برهمین اساس ورود ارتش رژیم به این نبرد موجب افزایش تلفات صهیونیستها در جنگ با مقاومت خواهد شد. این کارشناسان در مقام مشاوره به ارتش رژیم توصیه میکنند با ادامه دادن به حملات هوایی برای نابودی زیرساختها و مقامات ارش جنبش حماس، صهیونیستها راه دیگری برای وارد کردن ضربه کاری به مقاومت فلسطینی پیدا کنند.
دیگر چالش ارتش اسرائیل برای آغاز عملیات نظامی در غزه، سرنوشت صهیونیستهای تحت اسارت حماس است. افکار عمومی جامعه اسرائیل به شدت نسبت به اسارت نیروها و شهروندان این رژیم توسط گروههای مقاومت حساس است و نسبت به آن واکنش نشان میدهد. به عنوان مثال در سال ۲۰۰۸ رژیم صهیونیستی در ازای دریافت جنازه دو سرباز اسرائیلی، سمیر قنطار و تعدادی از اسرای لبنانی و فلسطینی را آزاد کرد. در سال ۲۰۱۱ جنبش حماس موفق به آزادی ۱۰۲۷ فلسطینی در ازای رها کردن گلعاد شالیت شد. در چنین شرایطی اسارت ۲۰۰ صهیونیست توسط نیروهای مقاومت مزیت فوقالعادهای در اختیار حماس برای تحت فشار گذاشتن دولت نتانیاهو و عقب انداختن عملیات زمینی صهیونیستها قرار خواهد داد. کشته شدن هر یک از اسرا در جریان عملیات ارتش اسرائیل، تنها سرعت فرو ریختن مشروعیت سیاسی و امنیت روانی شهرکنشینها را افزایش خواهد داد و حتی ممکن است موجب استعفای نخست وزیر و سقوط کابینه وی شود.
جبهه شمالی؛ متغیری بازدارنده در معادلات اسرائیل
همزمان با تشدید حملات هوایی ارتش اسرائیل به باریکه غزه؛ نیروهای مقاومت اسلامی لبنان با همراهی سایر گروههای فلسطینی همچون جهاد اسلامی پایگاهها، ماشینهای زرهی و نیروهای زرهی ارتش رژیم را در شمال سرزمینهای اشغالی هدف قرار دادند. به عنوان مثال در ساعات ابتدایی آغاز جنگ، نیروهای مقاومت پایگاههای راداری- اطلاعاتی رژیم در مزارع اشغالی شبعا را هدف قرار دادند. با فاصله چند ساعت مقاومت به وسیله موشکهای هدایت شونده پایگاههای اسرائیلی را در الجلیل هدف قرار داد. روز پنجشنبه نوزدهم اکتبر مقاومت اقدام به نابودی دوربینهای رژیم صهیونیستی در مرز مشترک لبنان- فلسطین کرد. در سوی مقابل صهیونیستها نیز به وسیله حملات توپخانهای، هوایی و گلوله باران جنوب لبنان سعی کردند تا نوعی سیگنال هشدار به حزب الله صادر کنند.
در جریان سفر امیر عبداللهیان به بیروت وی در کنفرانس خبری به صراحت از تغییر جغرافیای فلسطین اشغالی توسط حزب الله در صورت آغاز عملیات زمینی اسرائیل در نوار غزه سخن گفت. باز شدن جبهه شمالی در مرز لبنان- فلسطین به معنای رویارویی صهیونیستها با ششمین قدرت موشکی جهان است. از سال ۲۰۰۶ تاکنون، نیروی حزب الله لبنان موفق به ارتقای دقت، کیفیت و برد موشکهای خود با هدف بمباران تأسیسات راهبردی رژیم صهیونیستی شدند. شاید به همین دلیل تلآویو برای جلوگیری از ورود حزب الله به میدان نبرد دست به دامان کشورهایی همچون آمریکا و فرانسه شده است تا از طریق ارسال پیغام مختلف، جلوی باز شدن جبهه شمالی را بگیرد. با وجود این تلاشها اما نیروهای مقاومت با هدف قرار دادن نیروها و پایگاههای رژیم قصد دارند تا نوعی بازدارندگی در خصوص حمله احتمالی اسرائیل در نوار غزه ایجاد کنند. صعودی شدن روند درگیری میان حزبالله و رژیم صهیونیستی، کابینه «بی بی» به ارتش این رژیم مجوز تخلیه شمال سرزمین اشغالی تا عمق ۱.۲۵ مایلی برای انتقال بیستوهفت هزار شهرکنشین را صادر کرد.
بازیگران میانجی و تشدید فشارهای بینالمللی
افزایش بمباران بیمارستانها، مدارس، رسانهها، مساجد، کلیساها و حتی مناطق مسکونی در نوار غزه موجب افزایش فشارهای بینالمللی بر تلآویو شده است. گروههای حقوق بشری وابسته به سازمان ملل با همراهی برخی کشورها همچون ایران، مصر، اردن، قطر و عربستان سعودی خواستار بازگشایی گذرگاه رفح برای ارسال کمکهای بشردوستانه به مردم تحت محاصره نوار غزه هستند. همزمان بازیگران میانجی خواهان اعلام آتش بس و انعقاد پیمان صلح پایدار میان طرفین منازعه هستند. حوادثی تلخ و دردناکی همچون بمباران بیمارستان الاهلی و کشته شدن و زخمی شدن بیش از هزار فلسطینی انگیزه لازم برای پایان درگیریها در غزه را فراهم کرده است. با این حال به نظر میرسد صهیونیستها برای جبران شکست راهبردی در عملیات طوفان الاقصی قصد دارد تا سیاست «تنبیه دسته جمعی» مردم فلسطین را دنبال نمایند. برهمین اساس ارتش رژیم صهیونیستی بیش از ۱۰ روز است که آب و برق این منطقه را قطع کرده و اجازه ورود کمکهای بشردوستانه به این منطقه را نمیدهد. این موضوع سبب شده است تا به تدریج روایت رسانهای مقاومت بر خط رسانهای صهیونیستها غلبه کند و موجب همدردی هنرمندان سراسر جهان با مردم فلسطین شود.
بزرگترین چالش تلآویو برای اشغال باریکه غزه و کنار زدن حماس از اریکه قدرت، آینده این منطقه جغرافیایی است. بسیاری از اندیشکدهها با استناد به مقبولیت حماس در میان فلسطینیها معتقدند که اگر این گروه از راس مدیریت غزه کنار رود، خیلی زود گروهی شبیه به حماس با نام دیگری اعلام موجودیت کرده و در راس هرم سیاسی این منطقه قرار خواهد گرفت. سناریو دیگر انتقال حاکمیت این منطقه به سازمان فتح برای دوره انتقالی زیر نظر سازمان ملل و کشورهای عربی است. سناریو سوم و البته کم رنگ در روند انتقال حاکمیت این منطقه به کنسرسیومی از کشورهای عرب منطقه میباشد. تحقق این سناریو میتواند زمینه ساز عادیسازی روابط میان تلآویو و ریاض در میان مدت باشد. در نهایت آخرین سناریو اشغال نظامی غزه توسط ارتش اسرائیل، کوچ اجباری مردم این منطقه به سمت مصر و از بین بردن حاکمیت فلسطینی در این باریکه است.
سناریوهای آغاز حمله زمینی
با وجود تأخیر دو هفتهای ارتش رژیم صهیونیستی برای آغاز حمله زمینی به نوار غزه اما به نظر نمیرسد که تلآویو قصدی برای کنار گذاشتن این دستورکار داشته باشد. برخی تحلیلگران معتقدند انتشار اعلامیه برای تخلیه شمال نوار غزه و کوچ فلسطینیها به سمت جنوب این باریکه با هدف ورود کنترل شده و نمایشی صهیونیستها به غزه دنبال میشود. به بیان دیگر تعلل ارتش اسرائیل برای آغاز حمله زمینی به غزه لزوماً به معنای کنار گذاشته شدن این طرح از سوی فرماندهان صهیونیست نیست. البته سناریوی دیگر آن است که اسرائیلیها با بیان این ایده قصد داشته باشند تا نقطه تمرکز مقاومت را تغییر داده و در جبهه دیگری، (مانند جنوب لبنان، سوریه، عراق، یمن و حتی ایران) حمله تلافیجویانه خود را آغاز نمایند.
∎