ناصر گل عنبری کارشناس ارشد روابط بینالملل در کانال تلگرامی خود نوشت: برخلاف برخی تحلیلها و نظرها، بعید میدانم که در تتمه آنچه فعلا میان غزه و اسرائیل در جریان است، خیزش یا انتفاضهای سراسری در کرانه باختری، قدس و یا در جامعه عربی در اسرائیل با توجه به شرایط خاص و پیچیده این مناطق شکل گیرد؛ مگر این که جنگ بسیار درازدامن و گسترده شود و به نوعی اوضاع از کنترل خارج شود که خاورمیانه را نیز در بر گیرد.
تحولات در قدس و کرانه باختری روند خود را با شیبی تصاعدی طی دو سال اخیر طی میکند و این روند ادامه خواهد یافت و احتمالا تشدید هم شود.
فعلا شاید زود باشد که وساطتها به سرعت جواب دهد و جنگ متوقف شود، احتمالا اسرائیل برای فشار بر حماس با هدف آزادی اسرا و خلق دستاوردهای مهم، حملات علیه غزه و زیرساختهای آن را برای مدتی ادامه دهد، اما تجربه دو دهه اخیر نشان داده است که بعید است این روند منجر به آزادی اسرای اسرائیلی شود.
مهمترین چالش حماس پس از حملات گسترده امروز ترجمان سیاسی آن برای امتیازگیری از اسرائیل است.
مهمترین برگهای که حماس در اختیار گرفته است، اسارت ده ها نظامی اسرائیلی از جمله چند افسر عالی رتبه نظامی است. از این خاستگاه، به احتمال زیاد در مذاکراتی که برای بازگشت آرامش شروع شده و یا به شکل جدیتر طی ساعات و روزهای پیشرو شروع خواهد شد، حماس شروطی را مطرح کند؛ از جمله جلوگیری از ورود یهودیان تندرو به مسجد الاقصی و یا حتی توقف شهرکسازی و غیره، اما تحقق این شروط بعید است؛ اگر هم اسرائیلیها از طریق میانجیگران وعدهای درباره مسجد الاقصی بدهند، باز بعید است که در آینده عملیاتی شود.
دو حوزهای که به احتمال زیاد حماس بتواند در آن از اسرائیل امتیاز بگیرد، تبادل اسرا و همچنین رفع محاصره نوار غزه است. با تعداد قابل توجه اسرای اسرائیلی امروز، احتمالا حماس بتواند تعداد زیادی از اسرای فلسطینی را آزاد کند.
ناگفته نماند که اسرائیل پس از اسارت نظامی خود گلعاد شالیت در سال 2006، پس از چند سال مذاکره ناچار شد در سال 2011 در مقابل آزادی او بیش از هزار فلسطینی را آزاد کند.
با توجه به تعداد بالای اسرای جدید اسرائیلی احتمال این که تقریبا همه اسرای فلسطینی (حدود 5 هزار نفر) در آینده مشمول تبادل قرار گیرند، وجود دارد. اما این تبادل هم زمانبر خواهد بود و شاید ماهها و چه بسا چند سالی به طول بینجامد. البته بعید نیست که تبادل احتمالی اسرا چند مرحلهای صورت گیرد.
در مورد محاصره نوار غزه نیز به احتمال زیاد حماس، رفع آن را به عنوان پیش شرط جدی در هر نوع قرارداد مبادله پیگیری کند.
جنگ امروز صفحهای دیگر از منازعه و بحران دراز دامن فلسطین است و هر چند نقطه عطفی در تاریخ درگیریها و رویارویی دو سویه است، اما این منازعه همچنان ادامه خواهد یافت و فعلا پایانی برای آن قابل تصور نیست.
بن بست گفتمان صلح و سازش، شکست معاهداتی همچون اسلو و طرحهای مذاکراتی، جنگهای دو دهه اخیر و رشد عجیب راستگرایی در اسرائیل و شکلگیری یک دولت کاملا راستگرا، موقعیت حماس را در جامعه فلسطینی تقویت کرده است و حملات بیسابقه امروز وزنه این تشکیلات را در معادلات داخلی فلسطین سنگینتر خواهد کرد.
از این رو، بعید نیست که آمریکا با درک آثار و تبعات این وضعیت و با هدف توقف این روند و تقویت رقبای حماس، جلوگیری از تاثیر منفی این وضع بر روند عادیسازی در منطقه و همچنین تضعیف ایران، در آیندهای نه چندان دور نهایت تلاش خود را برای از سرگیری مذاکرات میان تشکیلات خودگردان و دولت اسرائیل و ارائه طرحهای دیگر انجام دهد و نتانیاهو هم اگر در قدرت بماند، تحت الزاماتی با از سرگیری این روند موافقت کند؛ اما هر چند احتمالا این امر پر سر و صدا باشد، باز بعید است که نتیجه مشخصی داشته باشد.
احتمالا با توجه به گستردگی تبعات حوادث امروز برای اسرائیل، تحولاتی سیاسی در اسرائیل نیز در جهت فروکاست موقت اختلافات و تشکیل کابینه بحران با مشارکت برخی از جریانهای اپوزیسیون برای مدیریت وضعیت کنونی رخ دهد. تلاشهایی هم برای پیوستن مخالفان به دولت آغاز شده است.
اما در صورت وقوع چنین تحولی هم با فروکش کردن تنشها بعید است که تشکیل چنین کابینهای بتواند مفری برای نتانیاهو برای رهایی از پیامدهای حملات امروز در آینده فراهم کند. هر چند در صورت پیوستن مخالفان به کابینه، بعید نیست که او از این وضعیت برای اتخاذ گامهای تنشزایی در سطح منطقه بهره برداری کند.