هتک حرمت مساجد و مراکز اسلامی در اکثر ایالات آلمان از «نورت راین» و «وستفالیا» تا «برلین» و «هامبورگ» نمود نگرانکنندهای پیدا کرده است. همین مساله، نمایندگان جامعه مسلمانان ساکن آلمان را بر آن داشته تا نگرانیهای خود را بابت این روند مستمر ابراز کنند. کمال آرگون، رئیس گروه مسلمانان ترک ساکن آلمان (IGMG) در این باره تاکید کرده است: «مسجدهای بیشتری در هفتههای اخیر نامههای تهدیدآمیزی دریافت کردهاند. ما از اینگونه تهدیدها نمیترسیم و مرعوب نخواهیم شد اما ناامیدکننده است که در بیشتر تلاشها برای آتش زدن مساجد که ممکن است جان بسیاری از مردم را بگیرد، عاملان آن شناسایی یا دستگیر نمیشوند».
تحلیل محتوای ساده این جملات، حکایت از نوعی اسلامستیزی سیستماتیک در سطح کلان تصمیمسازیهای سیاسی - امنیتی در آلمان دارد. هزاران حمله اسلامستیزانهای که طی دو سال اخیر در آلمان رخ داده، قطعا مرهون خودآگاهی اجتماعی در این کشور یا تغییر عقاید شهروندان این کشور نیست! این حملات، خروجی منظومه پیچیدهای است که توسط دستگاه امنیتی آلمان طراحی شده و احزاب سوسیال - دموکرات، دموکرات - مسیحی، دموکراتهای آزاد و حتی حزب سبز نیز خود را ملزم به تبعیت از آن میدانند. تکلیف حزب ضدمهاجر «جایگزینی برای آلمان» (AFD) نیز در این معادله کاملا مشخص است! این حزب افراطی که به مأمن نونازیستها، نوفاشیستها و نژادپرستان شناسنامهدار آلمان تبدیل شده، فعالیتهای ضددینی و ضدمهاجرتی خود را تشدید کرده است. برخی مدعی هستند این حزب افراطی، حمله به مسلمانان را از یک قبح اجتماعی تبدیل به یک گزاره عادی و مباح ساخته است اما این روایت بسیار ناقصی از ماجراست!
قطعا حزب جایگزینی برای آلمان، چنین قدرتی را ندارد که به تنهایی یک بازی را در یک ساختار بسته (به لحاظ امنیتی) طراحی و بدون هیچگونه مانعی آن را اجرایی کند. در این معادله، باید به دنبال یک سیاستگذاری کلان گشت که خروجی آن، سگهای باز و سنگهای بسته است! سگهای باز، همان مخالفان اسلام و حملهکنندگان به مساجد و مسلمانان هستند و سنگهای بسته، قوانین و مقررات محدودکننده وضعشده از سوی نهادهای رسمی قدرت در آلمان که اجازه دفاع حداقلی پیروان آخرین و کاملترین دین آسمانی برای حفاظت از اعتقادات و حتی جان خود را نمیدهد. آژانس اطلاعات فدرال آلمان (BND) در سالهای دورتر، صرفا تبدیل مسلمانان به شهروندان درجه ۲ و ۳ را در این کشور اروپایی در دستور کار قرار داده بود. همگان به یاد دارند در ماجرای تلخ شهادت «مروه شربینی» زن محجبه مصری در مقابل دیدگان فرزند خردسالش در دادگاهی در شهر درسدن آلمان، دستگاه اطلاعاتی آلمان و حتی آنگلا مرکل، صدراعظم سابق این کشور چگونه تلاش در بیاهمیت جلوه دادن این واقعه کردند. نه تنها پس از آن فاجعه فعالیت گروههای اسلامهراس در شهر درسدن مهار نشد، بلکه جنبش ضداسلامی پگیدا تحت حمایت مطلق دولت و آژانس اطلاعات فدرال قدرت مانوری فوقالعاده پیدا کرد.
امروز وقاحت ژرمنها نسبت به گذشته نیز بیشتر شده است؛ گروههایی تحت عنوان نازیهای زیرزمینی یا عناوین مشابه با ارسال نامههای تهدیدآمیز که حاوی تصاویر صلیب شکسته (نماد نازیها) است، از اقدامات بعدی خود جهت آتش زدن مساجد و حتی سوءقصد به نمازگزاران مساجد خبر میدهند. دولت پرادعا و دستگاههای امنیتی آلمان نیز طبیعتا در مقابل بازی خطرناکی که خود طراح و هدایتگر آن هستند اقدامی شکل نمیدهند. در این میان، پارلمان اروپا و گروههای مدعی حمایت حقوق بشر در قاره سبز نیز نه بیانیهای صادر کرده و نه سخنی از حقوق شهروندی و حق آزادی بیان به میان میآورند! شاید آژانس اطلاعات فدرال آلمان، نمایندگان پارلمان (بوندستاگ) و اعضای دولت چندتکه و ائتلافی اولاف شولتس زمانی متوجه عواقب و تبعات پر و بال دادن خود به سگهای باز شوند که شر این تروریستهای متحرک به حامیان رسمی و غیررسمی آنها در برلین بازگردد. ادامه بازی خطرناک مقامات امنیتی و دولتی غرب در تقابل مطلق با مسلمانان، بدترین خطای محاسباتی و راهبردی ممکن از سوی کشورهای مدعی عقلانیت در جهان امروز محسوب میشود. اتفاقا این بازی خطرناک نشاندهنده حذف عقلانیت حداقلی از حوزه حکمرانی و تصمیمسازی در اتحادیه اروپایی است.
محمدحسین مهدویزادگان
نظر شما