عصر ایران؛ مهرداد خدیر- دو سه شب قبل یکی از مجریان جدید تلویزیون در برنامهای که سه اسیر (آزاده) دوران جنگ میهمان آن بودند نکتهای گفت که بهانۀ این نوشته است.
او یادآور شد: من متولد سال 1369 هستم یعنی دو سال بعد از پایان جنگ هشت ساله و آنچه درباره جنگ میدانم بیشتر از روی فیلمهای جدی و طنز جنگی است و البته مطالعاتی هم دارم.
این که مجری تلویزیون به جای تاریخ جنگ بخواهد از روی اخراجیهای دهنمکی یا حتی درامهای حاتمیکیا اطلاعات کسب کند از ویژگیهای دو سه سال اخیر صدا وسیماست زیرا یک فیلم سینمایی در بهترین حالت زادۀ ذهن و تخیل فیلمنامهنویس و اجرای کارگردان است و حتی نگفت روایت فتحهای مرحوم آوینی را دیده است.
به هر رو همین که صداقت داشت و اذعان کرد چه منابعی داشته و از آزادگان دعوت کردند جای سپاس دارد. اما همین صحبتها بهانه ای شد تا سراغ آرشیو بروم و 15 نکته متفاوت از آغازین روزهای جنگ استخراج کنم:
1. هم ابوالحسن بنیصدر رییس جمهوری (وفرمانده کل قوا) و هم آیتالله بهشتی و هر دو در کنفرانس مطبوعاتی در هفتۀ اول مهر 1359 تعبیر »دفاع مقدس« را به کار بردند. این گونه نیست که این اصطلاح بعدتر باب شده باشد. هر دو نیز گفتند: دفاع مقدس از سرزمین و میهن خود.
2. در آغازین روزهای جنگ سفیر کرۀ شمالی در تهران به دیدار سید احمد خمینی میرود تا از امام بخواهد رابطه با کرۀ جنوبی قطع شود. چرا؟ چون سفیر کرۀ شمالی می گوید به خاطر حمایت ما از شما دولت عراق رابطه خود با ما راقطع کرده است. شما هم رابطهتان با کرۀ جنوبی را قطع کنید چون کرۀ جنوبی همدست عراق است. این در حالی بود که ایران روابط دیپلماتیک خود با عراق را هم قطع نکرده بود تا به منزلۀ اعلان جنگ از طرف ایران نباشد. اگر در آن زمان به خواست سفیر کرۀ شمالی توجه میشد شاید اکنون از محصولات متنوع لوازم خانگی کرۀ جنوبی در خانههای ایرانیان دیگر خبری نبود! جالب این که به خواست کرۀ شمالی اعتنا نشد و پس از آن تنها هر سال آگهی های مفصلی در روزنامهها در ستایش کیم ایل سونگ بنیانگذار کرۀ شمالی در مطبوعات تهران درج میشد.
3. امام جمعه تهران از آن دسته از مردم آبادان که شهر را ترک میکردند انتقاد کردند: «در محلات اعیاننشین آبادان سکوت و غبار مرگ است و در محلات دیگر نور و حیات و جهاد. امروز روز خطر است و سنگر را نباید ترک کرد.»
4. محمد علی رجایی نخستوزیر وقت ایران برای شرکت در جلسه شورای امنیت و نه مجمع عمومی به نیویورک می رود و نطق خود را اینگونه آغاز میکند: صدای خود را بلند نکنید مگر هنگامی که به شما ظلم شده باشد. او با اشاره به این آیۀ قرآن ادامه میدهد امروز میخواهم صدای خود را بلند کنم چون به ما ظلم شده است.
برخی به اشتباه این نطق را مربوط به زمان ریاست جمهوری میدانند حال آنکه سال بعد در این دنیا نبود. نشان دادن آثار شکنجه دوران ساواک هم در کنفرانس مطبوعاتی صورت گرفت نه این نطق.
5. نمازگزاران تهرانی در پایان سخنان فخرالدین حجازی نماینده اول تهران و امام جمعه تهران در تأیید شعار میدادند: مرگ بر صدام حسین یزید! نام حسین بعدتر حذف و شعار به این شکل شد: مرگ بر صدام یزید کافر.
6. در کنفرانس مطبوعاتی آیت الله بهشتی که در عین ریاست دیوان عالی کشور ( معادل رییس قوه قضاییه امروز) دبیر کل حزب جمهوری اسلامی هم بود خبرنگاری با توجه به تغییر فضای جامعه به خاطر جنگ درباره آزادیها میپرسد و او اطمینان میدهد: کشور به سوی رادیکالیسم و تک حزبی نخواهد رفت.
7. در جلسه مجلس شورای اسلامی گزارش لطیف صفری نماینده اسلامآباد نمایندگان را تحت تأثیر قرار داد. او در این نطق می گوید: روحیۀ مردم عالی است و تنها سربازان دفاع نمیکنند. همه در حال دفاعاند از شهری و روستایی و عشایر. او در مجلس اول و دوم در واقع نماینده و صدای عشایر بود.
نام لطیف صفری البته بیشتر یادآور سالهای آغازین اصلاحات است چون بعد از توقیف روزنامۀ »جامعه« تیم شمس الواعظین روزنامۀ نشاط را به مدیر مسؤولی لطیف صفری منتشر کرد و البته سعید مرتضوی نشاط را هم بست.
8. در همان روزهای اول جنگ فخرالدین حجازی نماینده اول تهران از نابودی 150 تانک عراق در سوسنگرد خبر داد و بلافاصله گفت: هر تانک یک میلیون پوند است. یعنی هر کدام 15 میلیون تومان. به عبارت دیگر در مهر 1359 هر پوند 15 تومان ( 15 تا تک تومان) قیمت داشته است.
9. در مصاحبه بنیصدر با خبرنگاران خارجی یک سؤال خیلی جالب است: آقای رییس جمهور! تمامی ارتباطات با خارج از ایران قطع شده است. وقتی نتوانیم صحبتهای شما در این کنفرانس را مخابره کنیم آیا این مصاحبه معنی دارد؟
احتمالا تصور میکنید رییس جمهور وقت پاسخ داده دستور میدهم ترتیبی اتخاذ شود که شما بتوانید خبرتان را مخابره کنید ( در آن زمان اینترنت نبود و وسایل ارتباطی محدود بود مانند تلکس). جنگ اما اقتضائات خود را دارد و بنیصدر میگوید: نه، بیمعنی است! کاش میشد حس خبرنگار از این پاسخ را هم دانست!
10. خبرنگاری از رییس جمهوری ایران میپرسد رادیو عراق فلان ادعا را مطرح کرده شما چه پاسخی دارید؟ او میگوید: کار دروغگو دروغ گفتن است و رادیو بغداد هم دروغگوست اما نوبت رقص شتر هم خواهد رسید.
11. اشارات رییس جمهوری وقت به سخنان سفیر فلسطین در تهران که عراق گفته تنها زمینهای واگذار شده در قرار داد1975 را میخواهد در حالی است که فقط دو هفته قبل سفارت فلسطین در تهران افتتاح شده بود در حالی که در رژیم گذشته اسراییل به صورت رسمی و با عنوان در ایران سفیر نداشت اما ساختمان نمایندگی سیاسی اسراییل که عملا سفارتخانه بود تحویل فلسطینیها شد. منتها فلسطینیها ابتدا برای میانجیگری کوشیدند و بعد عملا جانب عراق را داشتند و ادامه جنگ را به سود اسراییل میدانستند.
12. در همان نخستین روزهای جنگ طارق عزیز که از او به عنوان نخستوزیر عراق یاد شده و احتمالا وزیر خارجه بوده به شوروی سفر میکند. ایران البته آمریکا را به تحریک صدام حسین برای تجاوز متهم میکرد. روابط ایران و آمریکا قطع شده بود و آمریکا نگران جان گروگان های خود بود.
13. این که روابط ایران و عراق قطع و سفارتخانه ( در میدان ولیعصر تهران) بسته نشده بود برای خبرنگاران جالب بود. رییس جمهوری ایران اما همین را نشانه تجاوز و حتی پرهیز از اعلان جنگ دانست.
14. در 19 شهریور 1359 و تنها 11 روز قبل از شروع جنگ سفارت انگلستان در تهران بسته شد و اعلام کردند روابط ادامه دارد و کارها را سفارت سوید در تهران انجام میدهد. آیا آنان از آغاز قریبالوقوع جنگ خبر داشتند؟ البته درگیریهای مرزی شروع شده بود.
15. برای آن که فضای آرمانی و خاص آن دوران را یادآوریم جملات پایانی اطلاعیۀ شمارۀ یک ستاد عملیات مشترک غرب کشور قابل توجه است: «ای مسلمین عراق! چرا قیام نمیکنید؟ چرا این لکۀ ننگ- صدام حسین- را از سرزمین خون و شهادت - کربلا- محو نمیکنید؟»
ملاحظه میفرمایید که هیچ یک از موارد 15 گانۀ بالا را نمیتوان در فیلمهای جنگی حتی در آثار مرحوم رسول ملاقلیپور دید چه رسد به «اخراجیها»ی دهنمکی. پس به مجری تازه از راه رسیده باید گفت خاطرات آزادگان گرامی هم روایت رفتار در آن سوست و تاریخ جنگ را باید در اسناد و اخبار رسمی جست نه در فیلمها.