شناسهٔ خبر: 62068893 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: بولتن‌نیوز | لینک خبر

بریکس اکنون شامل 3 قدرت هسته‌ای نظامی و 3 تولید‌کننده بزرگ انرژی جهان است رقابت G11 با G7

بریکس غرب برانداز و غرب زده بیچاره کن

ظهور بریکس نشان‌دهنده نارضایتی فزاینده در بخش‌های بزرگی از جهان از سیاست‌های غرب جهانی در چند دهه اخیر است. از سوی دیگر در حالی که چین و روسیه همچنان ۲ بازیگر برتر در بریکس هستند، نقش هند در حال افزایش است. اما نه پکن و نه مسکو در درون گروه موقعیت هژمونیکی مشابه نقش ایالات متحده در چارچوب اصلی غرب جهانی ندارند. بریکس و اکنون G11 ترجیح می‌دهند از طریق اجماع عمل کنند، نه مانند آمریکا که تنها یک حرف را در جهان بیان می‌کند و الباقی کشورها باید آن را اجرا کنند

صاحب‌خبر -

بریکس غرب برانداز و غرب زده بیچاره کن

به گزارش بولتن نیوز به نقل از  وطن امروز، برگزاری نشست بریکس و عضویت 6 کشور جدید در این سازمان باعث نگرش جدید و متفاوتی به بریکس شده و از این رو بسیاری از تحلیلگران اعتقاد دارند این سازمان به قدرت بزرگ جهانی تبدیل خواهد شد و یک بلوک قدرتی جدید خواهد بود که گروه‌های 7 و 20 را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.
پانزدهمین اجلاس سران بریکس با عضویت 6 کشور دیگر از جمله ایران، عربستان و امارات پایان یافت. زمانی که بسیاری معتقدند جهان به سمت نظم جدید نوینی حرکت می‌کند، بزرگ شدن بریکس یک زنگ خطر برای غرب و برخی سازمان‌های دیگر مانند G7 و G20 خواهد بود. بریکس اکنون شامل ۳ قدرت هسته‌ای نظامی (روسیه، چین و هند)، ۳ تولیدکننده بزرگ انرژی خاورمیانه (ایران، عربستان سعودی و امارات) و ۲ کشور مهم آفریقایی و عربی در موقعیت‌های استراتژیک (اتیوپی و مصر) شده است که می‌تواند در نظم جدید جهانی موثر باشد.
مارکو کارلوس، تحلیلگر برجسته اقتصاد بین‌الملل در گزارشی که برای میدل‌ایست‌ منتشر کرده، عنوان کرده بریکس تبدیل به گروه G11 شده است ولی با این تفاوت که دیگر هیچ کشور غربی در آن عضو نیست و یک بلوک بزرگ در مقابل گروه G20 است. کارلوس اعتقاد دارد اگر واشنگتن و متحدان اصلی‌اش پیروزی فوق‌العاده‌ای را که با پایان جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دست آمد، هدر نمی‌دادند و از موقعیت‌های خود سوءاستفاده نمی‌کردند، احتمالا بریکس هرگز متولد نمی‌شد. بریکس نماد تبعیض غرب علیه کشورهای جنوب و شرق است.
ظهور بریکس نشان‌دهنده نارضایتی فزاینده در بخش‌های بزرگی از جهان از سیاست‌های غرب جهانی در چند دهه اخیر است. از سوی دیگر در حالی که چین و روسیه همچنان ۲ بازیگر برتر در بریکس هستند، نقش هند در حال افزایش است. اما نه پکن و نه مسکو در درون گروه موقعیت هژمونیکی مشابه نقش ایالات متحده در چارچوب اصلی غرب جهانی ندارند. بریکس و اکنون G11 ترجیح می‌دهند از طریق اجماع عمل کنند، نه مانند آمریکا که تنها یک حرف را در جهان بیان می‌کند و الباقی کشورها باید آن را اجرا کنند. از سوی دیگر تمایل کشورهای عربی مانند امارات و عربستان به عنوان متحدان قدیمی آمریکا در بریکس نشان‌دهنده شکل‌گیری سیاستی جدید در جهان است.
از سوی دیگر عربستان سعودی، امارات عربی متحده و چین با فروش اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا به طور فزاینده‌ای از بدهی‌های آمریکا خارج می‌شوند و در این میان سنگ بنای تجارت جهانی انرژی و قدرت مالی ایالات متحده، یعنی دلار، در حال شکستن است. روسیه برای فروش گاز و نفت خود طلا و روبل می‌خواهد و چین هم به سمت تهاتر پول با بقیه کشورها رفته است. همچنین میدل‌ایست می‌نویسد مطمئنا دلار آمریکا یک‌ شبه ارزش خود را از دست نخواهد داد اما بلوک بریکس یا همان گروه 11 فعلی سعی دارد راه‌هایی برای دور زدن دلار بیابد.
«مارکو کارلوس» دیپلمات سابق ایتالیایی و سفیر سابق ایتالیا در عراق در این یادداشت مفصل به این نکته هم اشاره می‌کند که تحریم همه‌جانبه روسیه و ونزوئلا یکی از بزرگ‌ترین اشتباهات آمریکا بود و این کار باعث شد الباقی کشورها ترس از همکاری با آمریکا داشته باشند که نکند روزی آنها به این مصیبت دچار شوند. «آلن کافرونی» استاد روابط بین‌الملل در کالج همیلتون در نیویورک هم گفت گسترش اعضای بریکس به مثابه یک گام «چشمگیر» به جلو برای این بلوک در مسیر چندقطبی شدن است. جنگ اوکراین پیش‌تر این روند را با توجه به قطبی کردن جدی فضا در گروه ۷ و حوزه به اصطلاح «جهان جنوب» (کشورهای در حال توسعه) تسریع کرد.
کافرونی توضیح داد: «این تحول آشکارا حکم یک پیروزی برای روسیه و شاید حتی چیزی بیش از یک پیروزی برای چین است. همه کشورهای خاورمیانه روابط گسترده‌ای در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری با هر دو کشور دارند».
کارشناس آمریکایی روابط بین‌الملل خاطرنشان کرد: «نقش فزاینده اقتصادی و سیاسی چین در خاورمیانه - که قابل‌توجه‌ترین شکل آن مربوط به میانجی‌گری برای از سرگیری روابط بین ایران و عربستان بود - بسیار تقویت خواهد شد. روسیه نیز در این میان از روابط نزدیک اقتصادی و سیاسی با مصر و امارات برخوردار است. از سوی دیگر گسترش اعضای بلوک بریکس هر چه بیشتر قدرت آمریکا را در خاورمیانه تحلیل می‌برد».
به نوشته خبرگزاری اسپوتنیک، «رودریک کیویت» استاد علوم سیاسی انستیتوی فناوری کالیفرنیا نیز نظر مشابهی با کافرونی دارد. وی این طور استدلال می‌کند که الحاق کشورهای به لحاظ اقتصادی قدرتمند مانند امارات، ایران و عربستان سعودی به بریکس می‌تواند یک «تحول بزرگ» برای بریکس باشد.
کیویت بیان داشت: «امارات، ایران و عربستان سعودی به دلیل نفت‌شان، همگی از نظر اقتصادی کشورهای مهمی هستند. بنابراین اضافه شدن آنها به بریکس یک تحول بزرگ است».
این کارشناس با این حال خاطرنشان کرد: «اعضای فعلی و بالقوه بریکس از نقطه نظر سنت‌های سیاسی با یکدیگر متفاوت هستند. این می‌تواند ایجاد یکصدایی و پیگیری اهداف سیاسی مشترک را برای آنها دشوار کند».
کافرونی نیز گفت: «سخت می‌توان تصور کرد اعضای بلوک بریکس، با وجود آنکه «رقیب قدرتمند» گروه ۷ محسوب می‌شوند، با وحدت رویه عمل کنند».
استاد کالج همیلتون گفت: «چین و روسیه بریکس را وسیله‌ای برای چالش‌آفرینی ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برای برتری آمریکا/ گروه ۷ می‌دانند. آفریقای جنوبی و برزیل اما به صراحت چنین نیتی را رد کرده و آن را وسیله‌ای برای رقم زدن یک اقتصاد جهانی فراگیرتر می‌دانند».
وی بیان داشت با این وجود رویدادهای نشست سران بریکس در ژوهانسبورگ همچنان یک «نقطه عطف» به حساب می‌آید.
در اجلاس سال ۲۰۲۰ راهبرد همکاری اقتصادی اعضای گروه تا سال ۲۰۲۵ در ۳ بسته شامل بسته «تجارت، سرمایه‌گذاری، فاینانس»، بسته «اقتصاد دیجیتال» و بسته «توسعه پایدار» به تصویب اعضا رسید. سال ۲۰۲۱ نیز موضوعاتی نظیر «به رسمیت شناختن سیستم‌های چندجانبه تجاری و مالی در اقتصاد جهانی» و «رشد متوازن و توسعه همه‌جانبه و فراگیر» مطرح شد.
ظرفیت‌های بریکس در ۹ بخش اصلی که در واقع سیاست‌های آن را شکل می‌دهد، خلاصه می‌شود. سیاست‌های کلان گروه بریکس شامل تجارت، سرمایه‌گذاری، توسعه شرکت‌های خرد، کوچک و متوسط، تامین مالی، مقابله با تغییرات اقلیمی، گسترش فناوری‌های نو در بخش انرژی، توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل، امنیت غذایی و توسعه انسانی است.
از جمله برنامه‌هایی که در قالب توسعه انسانی گروه بریکس هدف‌گذاری شده می‌توان به بخش سلامت، دسترسی به خدمات دیجیتال، تربیت کارگر ماهر برای صنایع پیشرفته، تسهیل رفت و آمد متخصصان دانشگاهی، نیروی کار و متخصصان سلامت درون کشورهای عضو، تضمین تجهیز کارگران به ابزار کار و مهارت به ‌روز متناسب با انقلاب صنعتی چهارم و... اشاره کرد. همچنین ارتباط مردم با مردم به عنوان یک ضرورت مشترک برای همه اعضای بریکس مطرح شده است.
******
ایران ۵ پالایشگاه نفتی و گازی آفریقای جنوبی را با صادرات خدمات فنی و مهندسی احیا می‌کند
بازارسازی طلای سیاه در قاره سیاه
در آفریقای جنوبی 6 پالایشگاه نفتی و گازی وجود دارد که به دلیل عدم توان فنی تعمیرات آنها، به حالت نیمه‌تعطیل درآمده‌اند و ایران می‌تواند با نوسازی و بازسازی آنها، نفت خود را وارد بازار 500 هزار بشکه‌ای این کشور کند.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم، راهبرد وزارت نفت در صادرات نفت ایران، از تعلل برای توافق با آمریکا برای افزایش فروش به «بازارسازی نفت» تغییر کرد. بازارسازی برای فروش نفت ایران به این معناست که موضوع تحریم از موضوع دوجانبه آمریکا و ایران به موضوع مورد دغدغه کشور طرف ثالث در تعاملات نفتی ایران تبدیل شود. به این صورت بازار فروش نفت ایران اثر‌پذیری حداقلی از بازگشت تحریم‌ها داشته و تداوم می‌یابد.
اجرای این راهبرد موجب شد طبق گزارش تانکر ترکرز، صادرات نفت ایران در ماه جاری میلادی به 2.2 میلیون بشکه در روز برسد. یکی از سیاست‌های بازارسازی نفت، خرید تقاضا یا Buy demand از طریق حضور و سهامداری در پالایشگاه‌های فراسرزمینی است. در این روش ایران با نوسازی و بازسازی پالایشگاه‌های کشورهای خارجی و احیای ظرفیت آنها، آن پالایشگاه‌ها را به مقصد صادرات نفت خود تبدیل می‌کند.
* حضور ایران در ۵ پالایشگاه فراسرزمینی در آفریقای جنوبی
سیدابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهور پس از شرکت در اجلاس کشورهای عضو بریکس عنوان کرد: ۵ پالایشگاه نفتی و گازی آفریقای جنوبی نیاز به نوسازی و به‌روزرسانی دارند و یکی از خدماتی که ما امروز در کشور داریم، صادرات خدمات فنی - مهندسی است. صادرات خدمات فنی - مهندسی به آفریقا انجام می‌شود و این ۵ پالایشگاه به دست متخصصان عزیز ایرانی به چرخه تولید واقعی بازمی‌گردد.
بررسی‌ها نشان می‌دهد در کشور آفریقای جنوبی 6 پالایشگاه نفتی و گازی وجود دارد که عبارتند از: چورف (Chevref)، انرف (Enref)، ساپرف (Sapref)، ناترف (Natref) به عنوان ۴ پالایشگاه نفت خام، ساسول (sasol) به عنوان پالایشگاه زغال‌سنگ و گاز و پتروسا (Petro SA) به عنوان پالایشگاه گاز. طبق گفته رئیس‌جمهور، ایران برای بازسازی و صدور خدمات فنی و مهندسی به 5 پالایشگاه این کشور توافق کرده است.
محمدامین راد، کارشناس انرژی در گفت‌وگو با فارس با اشاره به وضعیت صنعت پالایشی کشور آفریقای جنوبی اظهار داشت: بنزین و گازوئیل بیشترین تقاضا را در بین محصولات نفتی در آفریقای جنوبی دارد. تولید داخلی محدود و ظرفیت پالایشی زیاد، آفریقای جنوبی را به یک واردکننده مهم نفت خام تبدیل کرده است و واردات نفت خام به دلیل عملکرد ضعیف پالایشگاه‌های آفریقای جنوبی در سال 2021 کاهش داشته است.
وی افزود: آفریقای جنوبی بخش عمده‌ای از نفت خام خود را از اعضای اوپک و کشورهای جنوب صحرای آفریقا وارد می‌کند. تامین‌کنندگان عمده عربستان سعودی (43 درصد)، نیجریه (37 درصد) و غنا (9 درصد) هستند. ایران در دوره پیش از تحریم‌ها یکی از تامین‌کنندگان اصلی آفریقای جنوبی بوده است.
* بازار 500 هزار بشکه‌ای آفریقای جنوبی برای صادرات نفت ایران
4 پالایشگاه نفتی آفریقای جنوبی با ظرفیت 508 هزار بشکه تقریبا تعطیل هستند، به عنوان مثال بزرگ‌ترین پالایشگاه آفریقای جنوبی مارس 2022 تعطیل شد. تعطیلی پالایشگاه‌ها همراه با هزینه‌های بالا برای ارتقا جهت مطابقت با مقررات جدید سوخت از مهم‌ترین معضلات این کشور است.
ایران می‌تواند با احیای این پالایشگاه‌ها نفت خود را به ‎آفریقای جنوبی صادر کند. تا پیش از اعمال تحریم‌ها، رقم صادرات نفت ایران به این کشور 380 هزار بشکه‌ در روز بوده است. پیش از این، برنامه نوسازی 8 طرح پالایشی در 3 قاره و 6 کشور خارجی روی میز ایران قرار داشت.
در دولت سیزدهم، وزارت نفت تلاش کرده با اتکا به توان فنی و مهندسی شرکت‌های ایرانی در پروژه‌های احیا و احداث پالایشگاه‌های خارجی حضور پیدا کرده و با بازارسازی نفت، این واحدها را به مقصد نفت صادراتی خود تبدیل کند. نوسازی پالایشگاه 140 هزار بشکه‌ای ال‌پالیتوی ونزوئلا نخستین طرحی‌ است که تکمیل شده و منجر به صادرات روزانه 100 هزار بشکه نفت ایران به ونزوئلا، درآمدزایی سالانه 3 میلیارد دلار و صادرات 3 میلیون تجهیزات از 1600 شرکت ایرانی شده است.
******
نیویورک‌تایمز: پیام اصلی پیوستن ایران به بریکس این است که تهران دوستان قدرتمندی دارد که اهرمی به ایران در هرگونه مذاکره احتمالی با آمریکا می‌دهد
گروه سیاسی: عضویت ایران در گروه بریکس واکنش‌های متعددی را به دنبال داشت. در همین رابطه یک روزنامه آمریکایی در گزارشی تحلیلی درباره عضویت ایران در گروه بریکس، آن را نقطه اوج ماه‌ها فعالیت دیپلماتیک تهران دانست و تاکید کرد: موفقیت‌های اخیر ایران در عرصه سیاست خارجی به این کشور اهرمی در برابر آمریکا می‌دهد.
روزنامه نیویورک‌تایمز در گزارش خود به دعوت بریکس از ایران برای پیوستن به این‌ گروه بین‌المللی اشاره و آن را غافلگیر‌کننده توصیف کرد و نوشت: بریکس، گروهی متشکل از اقتصادهای نوظهور است که قصد دارند به عنوان وزنه تعادلی برای تسلط غرب بر نظم جهانی عمل کنند. پس از دعوت ایران برای پیوستن به این بلوک، مقامات این کشور بلافاصله اعلام پیروزی کردند و با اشاره به این دستاورد تاریخی کشورشان از پتانسیل آن به ‌عنوان یک شریک تجاری و به ‌عنوان یک برهم‌زننده ایدئولوژیک هژمونی غرب صحبت کردند.
نیویورک‌تایمز ادامه داد: تحلیلگران می‌گویند این یک پیروزی سیاسی برای جمهوری اسلامی است و مزیت اصلی پیوستن به این گروه اثبات این است که تهران دوستان قدرتمندی دارد. این امر می‌تواند به آن اهرمی در هرگونه مذاکره با ایالات متحده در آینده بدهد.
روزنامه آمریکایی همچنین نوشت: ایران یکی از ۶ کشوری است که در نشست روز پنجشنبه سران کشورهای عضو بریکس در آفریقای جنوبی از آنها دعوت شد تا به این گروه بپیوندند. بقیه کشورها آرژانتین، مصر، اتیوپی، عربستان سعودی و امارات عربی متحده هستند که به برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی ملحق خواهند شد. بریکس (BRICS) مخفف اسامی این ۵ کشور است که به عنوان نام این گروه در نظر گرفته شده.
بنا به گزارش نیویورک‌تایمز، دعوت از این ۶ کشور نشان‌دهنده هیچ‌گونه انسجام سیاسی نیست و تاکید‌کننده تمایل آنها به تغییر شکل سیستم مالی و حاکمیت جهانی کنونی به سیستمی است که متنوع‌تر و کمتر تابع سیاست آمریکا و قدرت دلار باشد. قرار گرفتن ایران در فهرست مدعوین نیز در حالی صورت می‌گیرد که ژئوپلیتیک خاورمیانه به طور فزاینده‌ای در حال پیچیده شدن است و در حال حاضر برخی متحدان ایالات متحده در منطقه از شراکت خود با واشنگتن انتقاد می‌کنند. هم عربستان سعودی و هم امارات عربی متحده در موضوعاتی مانند تولید نفت، جنگ در اوکراین و روابط خود با ایران و سوریه رویکردی جدا از آمریکا در پیش گرفته‌اند.
به نوشته نیویورک‌تایمز، دعوت از ایران برای پیوستن به بریکس نقطه اوج ماه‌ها فعالیت دیپلماتیک تهران است که دومین ذخایر گازی جهان پس از روسیه و یک‌چهارم ذخایر نفتی خاورمیانه را دارد و یک بازیگر قدرتمند رقیب عربستان سعودی به شمار می‌آید. ایران زمستان گذشته روابط دیپلماتیک خود را با عربستان سعودی پس از سال‌ها اختلاف بین ۲ کشور در توافقی با میانجی‌گری چین از سر گرفت، سپس به سازمان همکاری شانگهای، یک گروه منطقه‌ای به رهبری چین پیوست. ایران همچنین به یک توافق برای مبادله زندانیان با ایالات متحده دست یافت که بر اساس آن به ۶ میلیارد دلار از وجوه مسدود شده‌اش در کره‌جنوبی دسترسی پیدا کرد که به گفته برخی رسانه‌ها، بخشی از توافقی غیررسمی با ایالات متحده با هدف کاهش تنش‌ها میان ۲ کشور است.
هنری روم، تحلیلگر ارشد اندیشکده آمریکایی «موسسه واشنگتن برای سیاست شرق نزدیک» در این باره به نیویورک‌تایمز گفت: وقتی همه اینها را کنار هم می‌گذارید، از منظری وسیع‌تر، ایران مطمئنا دیگر منزوی نیست.
نیویورک‌تایمز همچنین مدعی شد: برای ایران چرخش به سمت شرق تا حدودی ناشی از تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور پیشین آمریکا برای خروج یک‌جانبه از توافق هسته‌ای با ایران، موسوم به برجام در سال ۲۰۱۸ است که در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ میان ایران و قدرت‌های جهانی به دست آمد. پس از آن، دولت ایران به این نتیجه رسید که دیگر نمی‌تواند به غرب اعتماد و برای توسعه اقتصادی به آن تکیه کند و با تغییر سیاست، به روسیه و چین نزدیک شد. این کشور همچنین برنامه هسته‌ای خود را به سطوحی فراتر از آنچه در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) توافق شده بود، گسترش داد. ایران و چین سال ۲۰۲۱ نیز یک توافقنامه اقتصادی و امنیتی گسترده امضا کردند که بر اساس آن چین موافقت کرد در ازای عرضه مداوم نفت ایران با تخفیف، در این کشور سرمایه‌گذاری کند که به ایران از نظر اقتصادی کمک کرده است. موسسات ارائه‌دهنده اطلاعات کالایی در ماه ژوئن اعلام کردند ایران حدود 1.6 میلیون بشکه در روز می‌فروشد - حجمی که آخرین بار در سال 2018، زمانی که توافق هسته‌ای هنوز پابرجا بود مشاهده شد- و چین نیز مشتری اصلی آن است. سپس ایران و روسیه روابط و همکاری‌های خود، بویژه در زمینه دفاعی و نظامی را تقویت کردند.
این روزنامه آمریکایی در بخش دیگری از گزارش خود نوشت: ایران همچنین اقتصاد خود را از نفت دور کرده و تجارت غیرنفتی خود را با سایر کشورها افزایش داد. بر اساس گزارش‌های خبری ایران به نقل از اطلاعات رسمی گمرک، به‌عنوان مثال، ‌تجارت غیر نفتی ایران با ۵ عضو گروه بریکس در سال مالی 2023-۲۰۲۲ با ۱۴ درصد افزایش به 38.43 میلیارد دلار رسید. نیویورک‌تایمز در پایان نوشت: به گفته کارشناسان، این موفقیت‌ها در عرصه سیاست خارجی به ایران اهرمی در برابر آمریکا می‌دهد. ایران می‌تواند بگوید ایالات متحده نتوانسته آن را از نظر سیاسی منزوی کند و از نظر اقتصادی شکست دهد، در نتیجه می‌تواند با اعتماد به نفس وارد مذاکره جدید شود و آمریکایی‌ها را به چالش بکشد.
***
دستیار پوتین: عضویت ایران به «بریکس» تحر خواهد بخشید
دستیار رئیس‌جمهوری روسیه، عضویت ایران در گروه اقتصادهای نوظهور موسوم به بریکس را تبریک گفت و تصریح کرد: عضویت ایران به این گروه تحرک خواهد بخشید. «ایگور لویتین» در پیام‌های جداگانه‌ای که خطاب به محمد مخبر معاون اول رئیس‌جمهوری اسلامی ایران و کاظم جلالی سفیر کشورمان در مسکو ارسال کرد، نوشت: اتخاذ تصمیم درباره عضویت کشور شما در بریکس را صمیمانه به شما و مردم کشور دوست جمهوری اسلامی ایران تبریک عرض می‌کنم.
دستیار رئیس‌جمهوری روسیه با استقبال از تصمیم سران گروه بریکس در زمینه گسترش این سازمان و پذیرش اعضای جدید گفت: گسترش بریکس، نقطه عطف جدیدی برای همکاری بین دولت‌ها بر مبنای اصول چندقطبی و عدالت خواهد بود. لویتین خاطرنشان کرد: عضویت ایران در بریکس به کار این سازمان تحرک خواهد بخشید و باعث تقویت هرچه بیشتر تعامل در اجرای کریدور بین‌المللی حمل‌و‌نقل «شمال - جنوب» خواهد شد.
******
گفت‌و‌گوی «وطن‌امروز» با ابوالفضل ظهره‌وند درباره فواید عضویت ایران در بریکس؛ تحریم‌شکنی با بریکس
گروه سیاسی: پنجشنبه گذشته پس از سفر رئیس‌جمهور به ژوهانسبورگ، عضویت ایران در گروه بریکس رسمی شد؛ اتفاقی مثبت، که علاوه‌ بر مزایای اقتصادی، در لایه‌ ژئوپلیتیک نیز آورده‌های مثبتی برای ایران به همراه خواهد داشت. اما فرآیند عضویت ما در شانگهای و بریکس، به سبب رویکرد غرب‌گرایانه و متکی به برجام دولت سابق به سرانجام نرسید و سال‌ها از تحقق چنین امری جلوگیری ‌شد؛ امری که بی‌شک ذیل امید واهی به غرب نه‌تنها عایدی مثبتی در جهت منافع ملی نداشت، بلکه فرصت‌های مهمی نظیر همین عضویت در بریکس و شانگهای را نیز تحت‌الشعاع قرار داد.
در همین راستا سراغ دکتر ابوالفضل ظهره‌وند، دیپلمات و سفیر سابق ایران در ایتالیا و افغانستان، رفتیم و پیرامون مباحث جهان چندقطبی، مزایای عضویت در گروه بریکس و رویکرد مخرب دولت سابق در سیاست خارجی گفت‌وگو کردیم.
***
* برای نخستین سوال، از مقدمه‌ای شروع کنیم که بریکس را توضیح بدهد. ضمن اینکه بفرمایید اساسا بریکس را در چارچوب سیاست چندجانبه‌گرایی جمهوری اسلامی ایران چطور تحلیل می‌کنید؟
بریکس یک گروه اقتصادی است بین ۵ کشوری که ۱۵ سال قبل این گروه را شکل دادند، یعنی آفریقای جنوبی، روسیه، چین، برزیل و هند. به دلیل ظرفیت‌های خوبی که داشتند و وزن چشمگیری که می‌توانستند در اقتصاد بین‌الملل شکل بدهند، همچنین به دلیل رشد اقتصادی بالایی که تجربه کرده‌اند، به آنها کشورهای نوظهور اقتصادی می‌گویند. اینکه توانسته‌اند طی این سال‌ها به این رشد ادامه داده و همکاری با هم داشته باشند، نشان داد می‌توانند سخنگوی کشورهای جنوب باشند، آن هم در مقابل کشورهای شمال که کشورهای صنعتی گروه ۷ داعیه‌دار آن هستند. آرمانی که این کشورها دارند این است که مقابل یکجانبه‌گرایی آمریکا بایستند. به همین دلیل هم هست که در نشست اخیر ۲۳ کشور، در فهرست عضویت این گروه قرار داشتند که ۶ کشور از جمله ایران پذیرفته شدند. واقعیت این است که ظهور ۵ کشور بریکس، موقعیت هژمونیک آمریکا را دچار چالش کرد، چرا که آمریکا در گروه 7 نقش رهبری را بر عهده دارد و ذیل همین گروه، آنها گروه 20 را هم تشکیل دادند. حتی برخی کشورهای بریکس هم ذیل گروه 20 تعریف می‌شدند با این تفاوت که در این گروه‌ها نقش را آمریکا می‌داد. در گروه بریکس اما این کشورها خود نقش را تعریف می‌کنند، از جمله فشاری که بر موقعیت دلار وارد شده و جایگزین آن یوآن چین است که وزن پیدا می‌کند. حتی روسیه و هند هم در مبادلات دوجانبه با برخی کشورها نقش‌آفرینی می‌کنند. نکته‌ دیگری که باید اشاره کرد این است که غربی‌ها ناگزیر از پذیرش این واقعیت تلخ خواهند بود، آن هم به این دلیل که بریکس ۳۵ درصد جمعیت جهان را در برگرفته است. حتی رئیس‌جمهور برزیل نقل می‌کند که ۳۱ درصد تولید ناخالص داخلی در اختیار بریکس بوده و با پذیرش عضویت ۶ کشور جدید به این گروه، این مقدار به ۳۷ درصد افزایش خواهد یافت که نشان موقعیت کنونی بریکس است. این در حالی است که سهم GDP جهانی گروه ۷، ۳۰ درصد بوده و یک درصد از بریکس پایین‌تر است. با این سرعت رشد احتمالا تا سال‌های آینده سهم بریکس به نیمی از GDP جهانی رسیده و همین تاثیر خود را بر دلار نشان خواهد داد.
* به طور کلی عضویت در گروه بریکس، چه مزیتی برای ایران دارد؟ در مدت اخیر تحلیل‌هایی می‌شد مبنی بر اینکه بریکس مزایای اقتصادی چشمگیری برای ایران نخواهد داشت. این مساله را چطور می‌توان تحلیل کرد؟ آیا می‌توان این اتفاق را به عنوان شکست طرح منزوی‌سازی ایران تلقی کرد؟
عضویت در این گروه هم آورده‌ سیاسی دارد و هم اقتصادی. برخی که این عضویت را خالی از آورده اقتصادی می‌دانند، به این توجه ندارند که روی دیگر سکه‌ سیاست، قطعا اقتصاد است و این دو از هم جدا نیستند. بحث انزوا یک بحث غیرکارشناسی است و ایده‌آل‌ غرب را مطرح می‌کند. ایران منزوی نیست، چرا که آمارهایی که طی همین 2 سال منتشر شده، نشان می‌دهد وضعیتی که غرب دنبالش بود (در سایه خروج از برجام)، نتوانسته است به ایران تحمیل کند و ما فروش نفت‌مان بالاتر رفته و روابط سیاسی‌مان گسترش یافته است. با این تفسیر که روابط ما هم با شانگهای رو به گسترش رفته و هم به عضویت بریکس درآمدیم. این موارد بار اقتصادی دارد و اصلا نمی‌توانند ایران را به انزوا بکشانند، حتی به نظر من بزرگ‌ترین ضربه‌ عضویت ما در بریکس، ضربه به نظام تحریمی آمریکاست. همین که ما می‌توانیم در تجارت خارجی روی پول‌های ملی طرف‌های تجاری‌ خود متمرکز شویم، یعنی ما از دور باطل دلار، خودمان را نجات داده‌ایم. یوترن را بر ما بستند و همین موجب شد تحریم‌ها بر ما موثر نشان داده شود. وقتی شما می‌توانید با پول ملی تجارت کرده و معاملات را پایاپای کنید، بنابراین دیگر به دلار نیازی نیست. نکته‌ دیگری‌ که به آن توجه نمی‌شود این است که ایران در مجموع زیر 2.5 صدم درصد در GDP جهانی سهم دارد و این رقم ناچیزی است اما از طرف دیگر وزن ایران از جهت ژئوپلیتیک خیلی بالاست. در حوزه‌ آسیای غربی و منطقه خاورمیانه، موقعیت ما حتی قوی‌تر از روسیه و چین است؛ این ظرفیت نرم ماست. ما ظرفیت اقتصادی‌مان را تاکنون به دلایل داخلی نتوانسته بودیم فعال کنیم اما ظرفیت ژئوپلیتیک ما در تحولات منطقه بسیار مهم و کلیدی است که در این بخش از جهان یعنی هارتلند، نشان داده شده است. ما باید توازن ایجاد کنیم و متناسب با آن بتوانیم ظرفیت اقتصادی خود را بالا بیاوریم و از کیک فرصت‌های اقتصادی بهره‌مند شویم و همچنین بتوانیم وضعیت خودمان را از لحاظ اقتصادی ارتقا دهیم.
* اساسا بریکس برای ایران آورده‌ اقتصادی خواهد داشت؟
فرق گروه بریکس با گروه 7 این است که گروه 7 یک انسجام راهبردی دارد و همین انسجام توانست این گروه را پایدار نگه دارد. در بریکس ما انسجام رهبری نداریم که این خوب است، چراکه با توجه به رویکرد استقلال استراتژیک و موازنه منفی ما، برای ایران خوب است. درست است این 5 کشور در حوزه اقتصادی با هم همکاری دارند اما در حوزه امنیتی و ژئوپلیتیک با هم رقابت دارند. ولی چون هوشیارند، این مساله را مدیریت می‌کنند. مثلا چین و هند با هم مشکل مرزی دارند که به تنش هم ختم شده بود. از طرف دیگر چین متحد پاکستان است و هند با پاکستان در چالش جدی قرار دارد. همچنین چین و هند در آفریقا با هم رقابت دارند که می‌تواند به چالش ختم شود. مدیریت این چالش‌ها باید به گونه‌ای باشد که تشدید نشده و مراودات تجاری‌‌شان هم تحت‌الشعاع قرار نگیرد. عضویت در این گروه می‌تواند به عنوان کاتالیزوری بین ما و آن کشوری که با ما چالش دارد، تلقی شود تا ما بتوانیم با آنها تعامل اقتصادی داشته باشیم. اگر ما نتوانیم این کارها را انجام دهیم، آورده‌ای نخواهد داشت.
* در دولت آقای روحانی پیرامون عضویت ایران در بریکس یا شانگهای، مانع FATF یا برجام را مطرح می‌کردند و دلیل عضو نشدن ما را به اینها مرتبط می‌دانستند. با توجه به عضویت ایران در پیمان شانگهای و گروه بریکس، این مورد را چطور تحلیل می‌کنید؟
ما در دوره روحانی اگر می‌خواستیم عضو شانگهای و بریکس شویم، آنها اجازه نمی‌دادند. به این دلیل که رویکرد دولت قبل، یک رویکرد غرب‌گرایانه بود و خود را به عنوان sub system، ذیل گروه 7 تعریف کرده و نمایندگی غرب را در کشور می‌کرد. پیرامون FATF که عنوان می‌کنند، حدود ۲۸ بند از ۳۴ بند آن را وزیر وقت اقتصاد بدون مصوبه مجلس امضا کرد این را برای مردم روشن نکردند که اگر ما را عضو شورای حکام FATF می‌کردند و منابع دلاری ما را برمی‌گرداندند، مشکلی نداشت. اینها تنها نسخه‌ FATF را برای ما تجویز می‌کردند. چین و روسیه چون می‌دانستند ایران در دولت قبل سرسپردگی غرب را می‌کند، اجازه ندادند در شانگهای حضور پیدا کند و نمی‌گذاشتند اجماع صورت گیرد، اما با دیدن رویکرد دولت جدید و جهت‌گیری‌های کلی آن، مبنی بر استقلال استراتژیک و نفی سلطه، خود این کشورها ما را برای عضویت در این گروه دعوت کردند. آنها زمانی که دیدند ایران به عنوان یک منبع مطمئن انرژی برای بریکس می‌تواند نقش‌آفرین باشد به سمت ما آمدند و ما نیز از قبل همین مصادیق، منافع خودمان را تامین خواهیم کرد.

برچسب‌ها:

نظر شما