شناسهٔ خبر: 62065097 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

اخبار ویژه

صاحب‌خبر -

 

افزایش صادرات نفت ایران و سینه‌خیز رفتن تبلیغاتی آمریکا
«افزایش فروش نفت به خاطر شکست سیاست‌های تحریمی است نه ناشی از توافق نانوشته، چندان که برخی محافل در آمریکا ادعا می‌کنند».
این تحلیل را سایت «عصر ایران» که به طیف مدعیان اصلاحات و اعتدال تعلق دارد منتشر کرد و نوشت: در روزها و هفته‌های گذشته گزارش‌های چندی از سوی برخی شرکت‌های رصد بازار نفت درباره افزایش قابل توجه فروش نفت ایران و رسیدن صادرات نفتی ایران به نزدیکی دوران پیش از تحریم مخابره شده است. پس از این‌که چند گزارش از سوی نهادهای بین‌المللی درباره افزایش فروش نفت ایران در بازار جهانی به رغم تحریم‌های آمریکا منتشر شد، محافل آمریکایی در واکنش، با انتشار گزارش‌هایی بدون سند و مدرک می‌خواهند به گونه‌ای القا کنند که گویی این افزایش حاصل اراده آمریکاست و دولت آمریکا در توافقی نانوشته با ایران چشم خود را به اجرا و اعمال تحریم‌های نفتی ایران بسته است! اما این خبر‌سازی‌ها دروغی بیش نیست و دلایل آشکار و غیرقابل تردیدی دارد که آمریکا به هیچ وجه از راهبرد فشار و جنگ اقتصادی علیه ایران با ابزار تحریم عقب ننشسته است و این خبر‌سازی‌ها تنها برای کتمان «شکست سیاست تحریم نفتی ایران» از سوی آمریکاست. به بیان دیگر با این خبر‌سازی‌ها می‌خواهند طوری القا کنند که سیاست تحریم نفتی به شکست نرسیده و این افزایش صادرات با نظر مثبت آمریکاست. آنها چرا به چنین چیزی نیاز دارند؟ چون به هیچ وجه نمی‌خواهند این باور شکل گیرد که کارایی ابزار تحریم از بین رفته و ایران در میان چند ده کشور تحت تحریم آمریکا به عنوان الگویی موفق عمل کرده است. بالای 30 کشور دنیا مورد تحریم‌های آمریکاست که ایران با شدیدترین تحریم‌ها در صدر این جدول است. البته نگارنده طرفدار تحریم نیست و نمی‌خواهد تاثیر تحریم را تخفیف دهد و به راستی بر این نکته ‌اشراف و اطلاع دارد که تحریم‌های یک‌جانبه نفتی و بانکی آمریکا علیه ایران چه ضرباتی وارد کرده؛ اما نکته در این است که رسانه‌های غربی در جنگ روایت‌ها علیه ایران همواره با روایت‌سازی در صف مقدم جنگ اقتصادی علیه ایران به ایفای نقش پرداخته و می‌کنند و شوربختانه برخی هم در داخل عمق ماجرا را در نظر نمی‌گیرند. اما چرا ادعای توافق نانوشته بین ایران و آمریکا برای افزایش فروش نفت ایران درست نیست؟ همین چند روز پیش آمریکا محموله یک نفتکش توقیفی از نفت ایران را در سواحل خود تخلیه کرد و طی هفته‌های گذشته چندین مرتبه تحریم‌های جدیدی  را علیه شرکت‌هایی که در دور زدن تحریم‌ها ایفای نقش می‌کنند، وضع کرده است. اگر آمریکا به ادعای «بلومبرگ»، در توافقی نانوشته چشم بر تحریم‌های نفتی ایران بسته، چرا همچنان تحریم‌های جدید وضع می‌کند و چرا همین چند روز پیش محموله نفت ایران را به سرقت برد؟! از سوی دیگر، کدام کشور از متحدان آسیایی و اروپایی آمریکا جدیدا و اخیرا به سلک خریداران نفت ایران وارد شده‌اند؟ اگر آمریکا چشم روی تحریم نفتی ایران بسته، باید کشورهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و ایتالیا و... لیست خریداران جدید نفت ایران باشند؛ در حالی که همه اطلاعات نشان می‌دهد عمده نفت صادراتی ایران روانه بازارهایی مثل چین و ونزوئلا می‌شوند؛ دو کشوری که تَره هم برای آمریکا خُرد نمی‌کنند و در سلک دوستان نزدیک ایران هستند. واقعیت این است که هیچ تغییری در سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران حاصل نشده است. ادعای چشم پوشی از تحریم‌های نفتی ایران، به احتمال زیاد از سوی محافلی در دولت آمریکا به رسانه‌های این کشور درز داده می‌شود تا در برابر انبوهی از واقعیات غیرقابل کتمان مبنی بر رسیدن صادرات نفت ایران به بیش از 2میلیون بشکه در ماه جاری میلادی (آگوست 2023) بهانه‌ای پیدا کنند و ضمن پوشاندن واقعیت شکست تحریم‌های نفتی، دستاورد ایران درخنثی کردن تحریم‌های نفتی آمریکا را کم‌اهمیت جلوه دهند و از سیاست تحریم پاسداری و صیانت کنند.

از لاف دموکراسی تا دیکتاتوری در انتخاب رئیس‌جبهه اصلاحات
جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات در گفت‌وگویی که برای دفاع از وجهه تخریب‌شده خاتمی است، گزارش مجله آگاهی نو از انتخابات هیئت رئیسه این جبهه را «نفاق‌‌وار» خوانده است. قوچانی هم در آن گزارش، انتخابات جبهه اصلاحات را به «هژمونی مجاهدین خلق (منافقین) بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند» تشبیه کرده و نوشته بود «بلشویک‌ها (خاتمی، امین‌زاده، میردامادی و اصغرزاده) هم همین بلا را بر سر اصلاحات آوردند و آن را به سایه خود بدل کردند». به‌نظر می‌رسد کار اصلاح‌طلبان به چالش جدی خورده است. به گزارش روزنامه جوان، حالا سخنگوی جبهه اصلاحات و برخی دیگر از اعضای آن باید ثابت کنند پیش از نقد‌هایی که به انتخابات کشور در ادوار مختلف (حتی همان وقتی که خودشان بار‌ها پیروز شدند) دارند، از عهده یک نمونه آزمایشگاهی سالم و دموکراتیک برآمده‌اند و آن‌هم انتخابات درونی جبهه اصلاحات است. اخیراً حزب کارگزاران، انتخابات جبهه اصلاحات را به نوعی دیکتاتوری که با صدور دستور خاتمی تکلیفش مشخص شد، تشبیه کرد و حالا برای اصلاح‌طلبان دشوار است که این نمونه آزمایشگاهی را در دست بگیرند و به انتخابات ملی با شعار‌های دموکراسی‌خواهانه وارد شوند.
سخنگوی جبهه اصلاحات در پاسخ به پرسش سایت جماران که «بحث تحمیل خانم منصوری [به ریاست جبهه اصلاحات] را شما تکذیب می‌کنید یا اینکه مثلاً اجازه ندادند خانم مولاوردی بشود رئیس؟ این‌ها را همه را رد می‌کنید؟» می‌گوید: «بله، این‌ها خلاف محض است، دروغ محض است و این‌ها به‌جز خبر‌سازی‌های نفاق‌گونه‌ای که به‌دست مخالفان مردم و مقابله با جریان اصلاحات دارد صورت می‌گیرد، هیچ اساس دیگری ندارد.»
این گفت‌وگو پاسخی است به نقد‌هایی که قوچانی در «آگاهی‌نو» به روند انتخابات جبهه اصلاحات کرده بود. قوچانی درباره انتخاب آذر منصوری گفته بود: برای چپ، مسئله زن‌بودن رئیس‌جبهه اصلاحات فقط یک تاکتیک (و نه راهبرد) در برابر جنبش مهسا برای مصادره شعار «زن، زندگی و آزادی» است. در این تاکتیک اصل بر «مشارکتی- اتحادی» بودن رئیس‌جبهه اصلاحات است. به همین علت گرچه افرادی از قول خاتمی بر ضرورت زن‌بودن رئیس‌جبهه اصلاحات اصرار می‌کنند، خبر و نقل قول خود را تکمیل نمی‌کنند که‌ اشاره او به مولاوردی بوده و نه فقط آذر منصوری! پس چرا منصوری رئیس ‌شد؟ چون امین‌زاده و میردامادی و اصغرزاده خاتمی را کانالیزه و در انتخابات، مهندسی نرم کردند.
کاملاً قابل ‌پیش‌بینی بود که گزارش قوچانی در «آگاهی‌نو» و گفت‌وگوی بهزاد نبوی با این مجله (که دو روز بعد با فشار از بالا مجبور شد بگوید منظورش از «لوچ‌ها» شخصیت‌های اصلی اصلاحات نبوده‌اند) یک افتراق جدی بر سر منافع حزبی حزب سازندگی با جبهه اصلاحات ایجاد می‌کند و واکنش‌های بعدی اصلاح‌طلبان را در پی خواهد داشت.
مسئله این‌جاست که هیچ‌کس جز قوچانی و برخی اصلاح‌طلبان اساساً وارد این بحث نشد که چرا مولاوردی نشد و چرا منصوری شد، اما جواد امام طوری حرف می‌زند که انگار جناح مخالف اصلاح‌طلبان اعتراض داشته‌اند که چرا مولاوردی نه و چرا منصوری بله!
اما اینکه حزب‌ سازندگی که قوچانی در آن گزارش می‌گوید از جبهه اصلاحات خنجر خورده، دیگر رهبری خاتمی را نپذیرد و حتی او را «دیکتاتور بلشویک» بنامد، در سخنان دیگر اعضای حزب سازندگی هم نمود دارد. حزب کارگزاران حتی در رسانه‌های خود و در حین انتشار خاطرات ‌هاشمی هم تلاش می‌کند که با انتخاب تیتر‌های جهت‌دار، منش دیکتاتورمآبانه خاتمی را (تعبیری که قوچانی برای جبهه اصلاحات به کار برد) نشان دهد. گذرگاه تلگرامی کارگزاران در انتشار خاطرات دوم شهریور ۱۳۷۹‌هاشمی با انتخاب تیتر «جنگ اعصاب مدیرعامل ایرنا و خاتمی» می‌آورد: «آقای [فریدون] وردی‌نژاد، رئیس‌خبرگزاری [(ایرنا)]آمد. از وضع بد سیاسی و منازعات و مچ‌گیری‌ها اظهار ناراحتی کرد... گفت در مصاحبه پریشب با آقای خاتمی [رئیس‌جمهور] برای تنظیم سؤال‌ها، کلی جنگ اعصاب داشتیم. در زمان شما، مصاحبه‌ها بدون کنترل و مقدمات بود.»
اینکه رسانه‌های حزب سازندگی بعد از انتساب عناوین بلشویک و دیکتاتور به خاتمی در آن گزارش کذایی، یادآور می‌شود که خاتمی حتی برای تنظیم سؤالات یک مصاحبه کاملاً تشریفاتی با عوامل خود، جنگ اعصاب راه می‌انداخته و زیربار هر سؤالی نمی‌رفته، و با انتخاب تیتر «جنگ اعصاب...» به این خوی دیکتاتوری خاتمی ‌اشاره می‌کند، برای آنان که دقت‌نظر دارند، جای بسی حرف‌ها و نشانه‌هاست. مشارکت آری یا نه؟!

دودوزه‌بازی انتخاباتی حزب کارگزاران
دبیرکل حزب کارگزاران ادعا کرد نه جبهه اصلاحات و نه کارگزاران به هیچ تصمیم روشنی در مورد انتخابات آینده نرسیده‌اند. به گزارش روزنامه شرق، حسین مرعشی درباره ثبت‌نام اصلاح‌طلبان در انتخابات گفت: اطلاعی درباره چهره‌های اصلاح‌طلب ندارم اما در مورد حزب خودمان جمع محدودی حتی کمتر از انگشتان یک دست در سراسر کشور ثبت‌نام کرده‌اند من در شبکه افق به این نکته اشاره کردم که مقام معظم رهبری وعده داده بودند نظرشان را درباره انتخابات بیان می‌کنند که هنوز این اتفاق نیفتاده است. از آن جهت که سیاست‌های کلی نظام درباره انتخابات پیش‌رو را متوجه شویم نه آنکه نسبت به حزب خاص یا جمع خاصی. منظور من این بود که در صحبت‌های ایشان سیاست‌های کلی نظام در مورد انتخابات آینده را می‌توانستیم، بفهمیم تا متناسب با آن تصمیم‌گیری کنیم. منتها دولت محترم و مجلس با اعمال قانون جدید و پیش‌ثبت‌نام همه ما را غافل‌گیر کردند. وی می‌افزاید: هنوز افق روشنی نداریم که بدانیم انتخابات به چه سمتی خواهد رفت. اما احتمال اینکه انتخابات آینده انتخاباتی درون گروه اصولگرایی باشد، بسیار قوی است. اصلاح‌طلبان هم چون از قبل برداشت‌شان همین بوده، اساسا خودشان را برای انتخابات آماده نکرده‌اند. اتفاقی که افتاده این است که پیش‌ثبت‌نام درواقع زمینه‌های یک انتخابات رقابتی و مشارکت سیاسیون را از بین برد. وی گفت: به نظر من مجلس و دولت به آرمان‌های جمهوری اسلامی و رهبری که علاقه‌مند به یک انتخابات مشارکتی و رقابتی بودند، لطمه جدی وارد کرد. این نشان می‌دهد کسانی که دولت و مجلس را در اختیار دارند، علاقه‌مند نیستند، افراد موثر از سیاسیون و اهل فن در انتخابات حضور داشته باشند. درواقع با یک اقدام عجولانه برخلاف منویات کلی نظام، زمینه را برای یک انتخابات مشارکتی تخریب کردند.
مرعشی می‌گوید: شرکت در انتخابات تحت هر شرایطی نخواهد بود. هنوز نه جبهه اصلاحات و نه کارگزاران به هیچ تصمیم روشنی در مورد انتخابات آینده نرسیده‌اند. اما من پیش‌بینی می‌کنم هم کارگزاران هم بخش‌هایی از جبهه اصلاحات در حوزه‌هایی از شهرستان‌هایی که بیشتر دارای تک‌نماینده هستند، رقابت وجود داشته باشد و چهره‌های میانه‌رو و اصلاح‌طلب تایید صلاحیت شده باشند، یک تصمیم کلی برای حوزه انتخابیه نگیرند.
او همچنین گفته است: ما تفاوت معنی‌داری بین محمدباقر قالیباف و سعید جلیلی قائل نیستیم. من با مجموع تفکرات محدودکننده جبهه پایداری مخالف بودم و هیچ تفاوت معناداری بین جبهه پایداری و تیم آقای قالیباف قائل نیستم.
اظهارات دبیرکل کارگزاران درباره بی‌میلی نسبت به انتخابات در حالی است که محمدرضا خباز، (معاونت امور تقنینی در معاونت پارلمانی دولت روحانی) به روزنامه آرمان گفت: در بین جریان اصلاح‌طلبی دو نگاه حاکم است. عده‌ای معتقد بودند باید کاندیدا داد و عده‌ دیگری می‌گفتند نباید کاندیدا معرفی کرد. اما پنج حزب اصلاح‌طلب مقداری پا را فراتر گذاشتند. حزب اعتماد ملی، حزب کارگزاران‌، حزب اسلامی کار و خانه کارگر، مردم‌سالاری که به اعضای خودمان پیشنهاد می‌کنیم اگر احساس می‌کنند رأی دارند و مایلند ثبت‌نام کنند. پیش از آن هم، مهدی آیتی فعال اصلاح‌طلب خبر داده بود: حزب کارگزاران، شعبه‌های استانی‌اش را فعال کرده است و اگر جبهه اصلاحات لیست ندهد، لیست جداگانه خود را می‌دهد. از سوی دیگر، کمال‌الدین پیرموذن عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس قبل به خبرآنلاین گفته است: افراد نزدیک به خاتمی، سیدحسن خمینی و لاریجانی و... پیگیری کرده‌اند تا افراد برای نامزدی در انتخابات ثبت‌نام کنند. برخی افراد اصلاح‌طلب در این مرحله پیش‌ثبت‌نام کرده‌اند اما نمی‌خواهند علنی کنند. در جلساتی که با برخی از این آقایان مثل جهانگیری، مرعشی، باهنر، لاریجانی و... داشتیم قرار بود برای حضور بیشتر افرادی که نام برده بودم تلاش‌هایی صورت گیرد و آقای جهانگیری به جد تا حصول نتیجه نهایی پیگیر باشند. پیگیر هستم که بتوانیم ۱۷۰ کاندیدا را مورد حمایت قرار دهیم.
جلال میرزایی عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان در مجلس دهم به روزنامه شرق گفت: حسن روحانی یا علی لاریجانی و چهره‌هایی از این دست، سالیان متمادی در مناصب حضور داشته‌اند و برای جوانان و فعالان اصلاح‌طلب و معتدل دیگر حضور این افراد جذابیت چندانی ندارد و از حضور آنها در انتخابات استقبال نمی‌کنند. لاریجانی، جهانگیری، عارف و سایر احزاب به افراد نزدیک خود پیشنهاد کرده‌اند که ثبت‌نام کنند.

میان اعضای جبهه اصلاحات دوئل انتخاباتی شکل گرفته است
یک روزنامه اصلاح‌طلب می‌گوید برخی اعضای جبهه اصلاحات از دنده چپ بلند شده‌اند و مجادله میان دو طیف در این جبهه شدت پیدا کرده است.
دنیای اقتصاد می‌نویسد: «با نزدیک شدن به دوازدهمین دوره انتخابات مجلس‌، شکاف میان جریان‌های سیاسی آشکار‌تر می‌شود. این شکاف در میان جریان اصلاحات بیش از همیشه خود را نشان داده است. شکافی که به نظر می‌رسد به مرور زمان در حال تبدیل شدن به یک دوئل انتخاباتی میان دو سر این جریان یعنی طرفداران شرکت در انتخابات و مخالفان حضور بدون شرط در عرصه انتخابات است.
در یک سر، بخشی از بزرگان این طیف قرار دارند که بنابر برخی ملاحظات، بر حضور فعال در انتخابات تاکید می‌کنند. در سوی دیگر نیز بخش دیگری قرار دارند که حضور در میدان رقابت‌های انتخاباتی را تحت هر شرایطی جایز نمی‌دانند و البته سخنی از تحریم انتخابات هم به زبان نمی‌آور‌ند و تنها می‌گویند توصیه‌ای برای پیش‌ثبت‌نام نداشته‌اند. جدال در اردوگاه اصلاحات از مدت‌ها پیش استارت خورده است.
شاید بهتر است بگوییم انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نقطه آغازین این تنش‌ها بوده است. اعتقاد برخی از اعضا مبنی‌بر داشتن یک نامزد با وجود رد صلاحیت‌های گسترده به نوعی موجب انشقاق در جبهه اصلاحات در آن زمان شد. حالا دو سال پس از اتفاقات ۱۴۰۰، ‌و البته ماجرای انتخاب رئیس جبهه اصلاحات به نظر می‌رسد که یک‌بار دیگر بودن یا نبودن در عرصه انتخابات، احزاب موجود در جریان اصلاحات را دوپاره کرده است.
طیفی از قدیمی‌ترهای این جریان معتقد به حضور در میدان رقابت‌های انتخاباتی با هدف کسب کرسی‌های سبز بهارستان برای برهم زدن نقشه خالص‌سازها هستند. اگرچه در پیش‌ثبت‌نام انتخابات مجلس کمتر اسمی از نامداران و بزرگان این طیف دیده و شنیده می‌شود، اما سخنان بزرگان‌شان مبنی بر تشویق به پیش‌ثبت‌نام، نشان داد حتی تجربه شکست در انتخابات ۱۴۰۰ هم آنها را از اهداف‌شان دور نمی‌کند. از سوی دیگر آنها بر این نظرند که ماهیت حزب از جنبش اصلاحات جداست و لزومی برای تعریف نقش خود در قالب یک جریان از پایین به بالا برای خود قائل نیستند و رفتارهای انتخاباتی خود را در برهه‌های مختلف از این رهگذر تعریف می‌کنند. این طیف نگاه دیگری هم دارد و آن ضعیف‌شدن قدرت و جایگاه این جریان طی سال‌های گذشته است، از این منظر آنها معتقدند باید این ضعف را با حضور موثر در انتخابات جبران کرد؛ حتی اگر لازم باشد عبور از رهبر معنوی این جریان را برای رسیدن به هدف‌شان که همان جلوگیری از حاکمیت یکدست است، در دستورکار خود قرار دهند. مروری بر رسانه‌های حامی تفکر این جریان نشان می‌دهد، بزرگان برنامه تشویق به مشارکت در انتخابات را فعلا به نیروهای دیگر و پیاده‌نظام خود واگذار کرده‌اند. زنهار دادن از خطر یکدست شدن حاکمیت به مردم و فعالان سیاسی و از سوی دیگر اندرز و نصیحت به حاکمیت مبنی‌بر خطرات تفکر یکدست شدن، اسم رمز طرفداران شرکت فعال در انتخابات است.
در سوی مقابل طیفی از جدیدتر‌ها قرار دارند که به‌جای نگاه به قدرت، به رضایت بدنه اجتماعی اصلاحات از خود اعتقاد دارند. این بخش از جریان اصلاحات ارتباط خود را با رهبر معنوی‌شان حفظ کرده و اثرگذاری خود را در جامعه برگرفته از این رهگذر می‌دانند.
به نظر می‌رسد که مصلحت‌سنجی‌های این طیف به گستردگی طیف مقابل نیست و برخلاف طرف مقابل اصلاح‌طلبی را جدا از جبهه اصلاحات نمی‌بیند. البته رصد جریان اصلاحات نشان می‌دهد طرفداران این نگاه رای بالایی در جریان اصلاحات ندارند و اکثر احزاب قدیمی جریان فوق حامی حضور و مشارکت در دوازدهمین دوره انتخابات مجلس هستند. برآیند این اختلاف نگاه در جبهه اصلاحات سرانجامی جز دوپاره شدن این جریان درپی نخواهد داشت». انتشار این تحلیل در دنیای اقتصاد در حالی است که روزنامه شرق اخیراً ادعای حفظ سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان در وضعیت انفعال و سردرگمی این طیف را لاف گزاف ارزیابی کرد.

برچسب‌ها: