شناسهٔ خبر: 61431493 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

«به قاضی گفتم من را در کوی دانشگاه شلاق بزنید مومنین ببینند»

صاحب‌خبر -

دیدارنیوز نوشت:

گفت‌و‌گوی مفصل حامد شجاعی با داود سلیمانی پیرامون فعالیت‌های سیاسی دانشجویی در دهه‌های اخیر، حاوی نکات تازه‌ای است که بخشی از آن برای نخستین بار بیان می‌شود. تنگنای نوزدهم را علاوه بر سایت در تلگرام و یوتیوب دیدار نیز می‌توانید

تنگنا داود سلیمانی

دهه شصت خورشیدی را به واسطه حجم تحولات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می‌توان اخص دهه‌های سده چهاردهم در ایران دانست. در این دهه از پس تحولات و وقایع سال‌های پایانی دهه پنجاه، حکومت برآمده از انقلاب با اعمال روش‌های گوناگونی که در سایه کاریزمای رهبر انقلاب برای توده‌ها، توجیهات متناسب با فضای انقلابی و البته اشتباهات خام‌دستانه رفقای دیروز و رقبای آن روز طبقه حاکمه، مشروعیت پیدا کرده بود، صدا‌های مخالف را تا حد امکان خاموش کرد و مرحله تثبیت خود را آغاز نمود. نخستین سال این دهه به تعبیر خاطرات هاشمی رفسنجانی، سال عبور از بحران بود. این امر ممکن نمی‌شد مگر به مدد نهاد‌های ریز و درشتی که در بخش‌های مختلف شکل گرفته بودند و هر یک به نحوی بازوی اجرایی سران حکومت در حوزه‌های گوناگون شده بودند.


دفتر تحکیم وحدت یا همان اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان یکی از این نهاد‌ها بود که به عنوان ثمره تسخیر سفارت آمریکا داعیه‌دار سلطه بر فضای دانشگاه‌ها شد و علاوه بر ایفای نقش در مقطع انقلاب فرهنگی، در عصر حیات بنیانگذار جمهوری اسلامی، خود را یگانه یا لااقل مهم‌ترین تشکیلات پیرو خط امام در دانشگاه‌ها و فراتر از آن، کل فضای سیاسی می‌دانست. به ویژه آنکه نام این تشکل هم برگرفته از توصیه آیت‌الله خمینی به بنیانگذاران این تشکیلات در همان روز‌های نخست پس از تسخیر سفارت آمریکا بود که «بروید تحکیم وحدت کنید».

در این مقطع اگر چه تحکیم وحدت، به واسطه ارتباط نزدیک با سیداحمد خمینی خود را متصل و مطیع رهبری می‌دانست، اما کم نبودند افرادی که مناسبات درون‌تشکیلاتی تحکیم را با مطالبات خود از فضای فعالیت دانشجویی همراه نمی‌دیدند و از این رو ساز جدایی کوک کردند. حشمت طبرزدی و همفکرانش از یک سو و مجموعه‌ای که بعدا خود را جامعه اسلامی دانشجویان می‌دانستند از سوی دیگر، سعی در به چالش کشیدن اتوریته انجمن‌های اسلامی در دانشگاه‌ها داشتند و در این راه از حمایت‌های مستقیم و غیرمستقیم برخی چهره‌ها و مقامات و مشخصا، جناح راست حزب جمهوری اسلامی برخوردار بودند.

در این شرایط شاید افراد و گروه‌های گوناگون دانشجویی و حتی غیر دانشگاهی در محدوده دانشگاه‌ها به اشکال مختلف سعی در اعمال محدودیت‌های مدنظر برای دانشگاهیان در راستای شعار‌های آرمانگرایانه و انقلابی خود داشتند، اما آنچه در ذهن حاضران در دانشگاه‌ها در آن سال‌ها نقش بسته، یک عبارت پررنگ است: تحکیم وحشت!

یک سال پس از درگذشت آیت‌الله خمینی، دهه شصت در سال به تعبیر هاشمی رفسنجانی، اعتدال و پیروزی به پایان می‌رسد تا زنگ‌های تغییر در شیوه حکمرانی جمهوری اسلامی به صدا دربیایند. اما به نظر می‌رسد درست از همین سال، سکه اقبال دفتر تحکیم وحدت، از روی اعتدال و پیروزی آن بر زمین نمی‌افتد و روزگار دلخوری‌های متقابل و فاصله گرفتن‌های این تشکل پیرو خط امام از جانشین وی و رییس‌جمهوری که نزدیک‌ترین فرد و مشاور امین او در آن سال‌هاست آغاز می‌شود.

بخش نخست گفتگو با داود سلیمانی که از چهره‌های مهم دفتر تحکیم وحدت در آن دهه محسوب می‌شود به مرور وقایع آن سال‌های پر فراز و نشیب اختصاص یافت و سلیمانی با صراحت لهجه همیشگی خود پاسخگوی برخی پرسش‌ها و نقاط ابهام درباره نقش انجمن‌های اسلامی دانشجویان و دفتر تحکیم وحدت در رخداد‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی آن سال‌ها و موضوعاتی همچون گزینش‌ها یا تفکیک جنسیتی فضای دانشگاه شد.

بخش نخست این گفتگو با بیان خاطره نخستین دیدار اعضای دفتر تحکیم وحدت با آیت‌الله خامنه‌ای، به عنوان رهبر جدید نظام، حدود یک سال پس از نشستن ایشان بر این مسند به پایان می‌رسد تا سال اعتدال و پیروزی از منظر هاشمی رفسنجانی برای سلیمانی و دوستانش چندان نشانی از هیچکدام از این واژه‌ها نداشته باشد. چرا که آن‌ها بخشی از همان جریانی بودند که به کرات در خاطرات هاشمی رفسنجانی با تعابیری، چون تندرو‌ها مورد اشاره قرار می‌گرفتند و قرار بود در چند سال آینده محنت‌کش بروز و ظهور جریان‌هایی شوند که در رسانه‌ها و تریبون‌ها و تجمعات خود، مخالفت با هاشمی را مخالفت با رهبری و مسلسل‌وار مخالفت با ایشان را دشمنی با پیغمبر می‌دانستند. غافل از آنکه دیری نمی‌پایید که همین جریان‌ها در جایگاه متهمان اصلی با چنین برچسب‌هایی می‌نشستند و آن حشمت و جایگاه در نگاه حاکمان را از دست می‌دادند.


سلیمانی این دهه را به عنوان عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت آغاز می‌کند و در این مقطع درگیری مشهور تحکیم و قوه قضاییه بر سر ساختمان خیابان خارک اتفاق می‌افتد. در نیمه دوم دهه هفتاد و به دنبال انتخابات دوم خرداد، سلیمانی، معاون دانشجویی دانشگاه تهران می‌شود.


در همین مقطع زمانی، فاجه کوی دانشگاه در شامگاه ۱۸ تیر سال ۷۸ رخ می‌دهد و داود سلیمانی عملا رودر روی فرماندهان وقت پلیس قرار می‌گیرد.

دهه هفتاد برای داود سلیمانی در کسوت نمایندگی مردم تهران پایان می‌یابد، اما فراز و نشیب‌های زندگی سیاسی او در دهه بعدی، شکل و رنگی دیگر پیدا می‌کند. در لابه‌لای سخنان سلیمانی برای مخاطبان علاقمند و دقیق نکات تاریخی و جامعه‌شناسانه بسیاری وجود دارد.

سال ۱۳۷۸ را می‌توان به عبارتی پر افت و خیزترین سال دوران عمر دولت اصلاحات به ریاست سید محمد خاتمی دانست. این سال با ترور سپهبد علی صیاد شیرازی آغاز شد و با ترور سعید حجاریان پایان یافت. در این میان ماجرای خودکشی سعید امامی، طرح اصلاحیه قانون مطبوعات در مجلس پنجم و توقیف روزنامه سلام در پی افشای نقش امامی در تهیه اصلاحیه قانون مذکور با منتهی شدن به فاجعه حمله به کوی دانشگاه فضای اجتماعی و سیاسی کشور را به نقطه‌ای رساند که برای بسیاری از ناظران یادآور ماه‌های پرکشمکش آغازین سال شصت بود.


اگر چه نهایتا به هر ترتیبی آرامش نسبی به جامعه بازگشت و غائله بعدی که بهانه انتشار یک مطلب طنز در  نشریه دانشجویی موج پلی‌تکنیک تهران به راه افتاد مانند قبلی‌ها دولت و ملت را متاثر نساخت. در چنین حال و هوایی انتخابات مجلس ششم در اواخر بهمن آن سال برگزار شد. داود سلیمانی و دفتر تحکیم وحدت از جمله نام‌هایی هستند که همزمان با حمله به کوی دانشگاه تهران و البته از آن تاریخ به بعد نامشان با آن فاجعه گره خورد.

سلیمانی و پنج کاندیدای مورد حمایت دفتر تحکیم وحدت موفق به جلب رای موکلان حوزه‌های انتخابیه خود شدند تا این احساس در میان عده‌ای به وجود بیاید که شاید این نمایندگی، مزد و مابه‌ازای مدیریت اعتراضات تند دانشجویان در تابستان هفتاد و هشت است. اگر چه این فرضیه با نزدیک شدن به پایان دوران مجلس ششم و تشدید برخورد‌ها با سلیمانی و نمایندگان تحکیمی مجلس به تدریج رنگ باخت و در ادامه داود سلیمانی، سیدعلی‌اکبر موسوی خوئینی و علی تاجرنیا در مقاطع مختلف از جمله بعد از ماجرا‌های خرداد هشتاد و هشت طعم حبس را هم چشیدند.

اینکه سلیمانی و همراهانش در مجلس ششم چه دستاورد‌هایی داشتند و چرا در عین طرح ادعای مسلوب‌الاختیار بودن مجلس بار دیگر برای ورود به نهاد قانونگذاری نامزد شدند و به  پای این نامزدی تا سر حد مقابله با راس هرم نظام سیاسی کشور در قالب تحصن در مجلس ایستادند از ابهامات تاریخی‌ست که در این برنامه تنگنا سعی شد پاسخ‌های داود سلیمانی به آن‌ها اخذ شود. اگر چه این تنگنای طولانی به همین جا ختم نشد و درباره وقایع و تحولات سال‌های اخیر هم از این نماینده سابق مجلس و عضو حزب مشارکت پرسیدم.

بخش سوم تنگنای نوزدهم را می‌توان روایت اشک‌ها و لبخند‌ها نامید. لبخند‌هایی گاهی تلخ و گاه شیرین بر آنچه گذشت و اشک‌هایی برای آینده پر بیم و امید ایران.

انتهای پیام

نظر شما