شناسهٔ خبر: 60919131 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فردا | لینک خبر

«فردا» گزارش می‌دهد:

گفت‌وگو با حاکمیت؛ کدام اصلاح‌طلبان توانش را دارند؟

برخلاف تصور عمومی اعضای جبهه اصلاحات، شاید افرادی مانند مرعشی، انصاری، عارف و رهامی توان بیشتری در رایزنی با نهادهای تصمیم‌‌گیرنده در موضوع صلاحیت‌ نامزدها را دارا باشند.

صاحب‌خبر -

گروه سیاست سایت فردا: از اواخر سال گذشته بود که به گوش رسید بهزاد نبوی دیگر قصد ندارد ریاست جبهه اصلاحات ایران را برعهده داشته باشد. او از این جایگاه استعفا داد تا آنکه دور تازه این تشکلات سیاسی آغاز به کار کرد. اعضای جبهه اصلاحات اصرار داشتند که نبوی همچنان رئیس بماند اما از آنها اصرار و از نبوی انکار.

حالا اسماعیل ‌گرامی‌مقدم، از اعضای حقیقی جبهه اصلاحات، ضمن تأیید اینکه بهزاد نبوی همچنان بر تصمیم خود استوار است، گفته است که رئیس جبهه اصلاحات باید بتواند با حاکمیت دیالوگ برقرار کند، باید در حاکمیت نفوذ داشته باشد و از جایگاه سیاسی برخوردار باشد. او گفته با آنکه ممکن است در مواردی با نبوی اختلاف سلیقه داشته باشیم اما ملاک توانایی رایزنی با احزاب و جریانات سیاسی خارج از جریان اصلاحات و حتی رایزنی با حاکمیت است. او مشخصا به موضوع انتخابات اشاره کرده و گفته است: «اگر فردا روزی، حاکمیت بخواهد در خصوص انتخابات، مذاکراتی را با جبهه اصلاحات داشته باشد یا حتی خود جبهه بخواهد مذاکراتی را با حاکمیت داشته باشد، این امر، به فردی با سابقه مانند نبوی نیاز دارد».

درباره سخنان گرامی‌مقدم می‌توان گفت که بهزاد نبوی در دورانی که مسئولیت ریاست جبهه اصلاحات را برعهده داشت، برخلاف آنچه اصلاح‌طلبان ترسیم می‌کنند، از قضا قدرت رایزنی بالایی از خود به ویژه در امر انتخابات از خود نشان نداد و آنچه گرامی‌مقدم می‌گوید شاید چندان بر مصداق نبوی صدق نکند. گرچه نبوی در سال‌های اخیر همواره مواضعی معتدل گرفته است و آشکارا از تندروی‌های گذشته‌ خود مانند تحصنش در مجلس ششم فاصله گرفته و اصلاحات و نه رفتارهای براندازانه را شیوه درست ادامه مسیر اصلاح‌طلبان می‌داند و حتی سال گذشته در جریان ناآرامی‌ها به صورت صریح خط خود را از براندازان جدا کرد و گفت که اصلاح‌طلبان به هیچ‌وجه خواهان براندازی نیستند و در حوزه انتخابات هم همیشه توصیه به مشارکت حداکثری اصلاح‌طلبان کرده است، اما با این وجود سعی ویژه‌ای برای رایزنی با نهادهای تصمیم‌ساز در امر انتخابات مانند شورای نگهبان از خود نشان نداده است.

دومین نکته آن است که حالا و در شرایطی که اصلاح‌طلبان نگران سرنوشت صلاحیت نامزدهای خود هستند، چه افرادی می‌‌توانند نقش رایزنی با نهادهای تصمیم‌ساز را داشته باشند؟ حالا چه در قالب رئیس جبهه اصلاحات یا هر عنوان دیگری؟

حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، یکی از کسانی که همواره گفته است باید در انتخابات شرکت کرد. او و حزبش باور دارند که اصلاح‌طلبان اگر در حاکمیت حضور نداشته باشند، در افکار عمومی به حاشیه می‌روند و البته می‌گویند که راه اصلاح امور در کسب قدرت سیاسی است. مرعشی همچنین می‌گوید همه اصلاح‌طلبان باید گرد رهبری جمع شوند تا بتوانند با ایشان سخن بگویند. شاید بتوان از مرعشی به عنوان یکی از کسانی یاد کرد که بتواند نقش رایزن اصلاح‌طلبان با بخش‌هایی از حاکمیت را عهده‌دار شود؛ هرچند مرعشی محبوب بخش‌هایی از اصلاح‌طلبان نیست؛ از جمله اصلاح‌طلبان رادیکال که عمدتا در حزب اتحاد ملت جمع شده‌اند.

یکی دیگر از آن افراد مجید انصاری است؛ فردی که به واسطه عضویتش در مجمع روحانیون مبارز یکی از نیروهای نزدیک به سید محمد خاتمی قلمداد می‌شود. او در عین حال عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز هست و از این جهت هم حکم از رهبر انقلاب دارد. مواضع انصاری هم هیچ‌وقت رادیکال نبوده است و او در انتخابات مجلس یازدهم هم تأییدصلاحیت شد. انصاری یکی از گزینه‌های مهم و تأثیرگذار و البته بی‌حاشیه‌ای است که شاید بیش از دیگر اصلاح‌طلبان بتواند ارتباط میان اصلاح‌طلبان و حاکمیت را ترمیم کند و البته برخلاف مرعشی، عموم اصلاح‌طلبان بر او اجماع دارند.

محمدرضا عارف هم، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است و می‌تواند مسائل اصلاح‌طلبان را با نهادهای تصمیم‌ساز در میان بگذارد. عارف حتما یکی از مهم‌ترین نیروهای میانه‌روی اصلاح‌طلبان است که در عین حال نیرویی نزدیک به خاتمی نیز محسوب می‌شود. اگر زمان به عقب برگردد و در سال92 یا 94 باشیم، باید می‌گفتیم که او یکی از محبوب‌ترین چهره‌ها در میان اصلاح‌طلبان است اما به هر روی به دلیل انفعالش در دوره نمایندگی‌اش در مجلس دهم، بسیاری از اصلاح‌طلبان به او انتقادهایی دارند.

محسن رهامی هم یکی از چهره‌های سرشناس اصلاح‌طلب است که سابقه نمایندگی مجلس در دوره اول و دوم را در کارنامه خود دارد. شاید رهامی مورد اجماع اصلاح‌طلبان نباشد اما او حتی بیش از چهره‌هایی که بررسی کردیم، سعی کرده است با حاکمیت درباره وضعیت اصلاح‌طلبان رایزنی کند؛ به ویژه در انتخابات مجلس یازدهم در سال98 که با شورای نگهبان جلساتی داشت تا بتواند در پی این گفت‌وگوها میزان ردصلاحیت‌ها کاهش یابد.

به هر روی به نظر می‌رسد بیش از آنکه اصلاح‌طلبان بر موضوع قدرت نبوی بر رایزنی با تصمیم‌سازان تکیه کنند، بیشتر از باب ارادت و علاقه‌ای قدیمی به او است که خواهان ادامه ریاستش بر جبهه اصلاحات‌اند.

نظر شما