شناسهٔ خبر: 59768253 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

اخبار ویژه

صاحب‌خبر -
 
 
سرگیجه نشریه آمریکایی از نزدیکی عربستان به ایران
بی‌ثباتی در منطقه خاورمیانه، افول قدرت اسرائیل، نقش‌آفرینی گسترده ایران، بی‌ثباتی ترکیه و غیرقابل اعتماد بودن آمریکا، مجموعه عواملی است که عربستان را وادار به احیای روابط با ایران کرد.
نشریه آمریکایی فوربس در این زمینه نوشت: تجدید روابط ناگهانی عربستان با ایران همه را گیج کرده است. در مورد میانجی‌گری چین و کنار ماندن آمریکا در این توافق، بحث‌های زیادی به راه افتاده است. برخی بایدن را مقصر دانستند و او را به طرز نامطلوبی با ترامپ مقایسه کردند. برخی اهمیت توافق عربستان و ایران را کم‌اهمیت جلوه دادند. خصوصا کاخ سفید که با این استدلال که سعودی‌ها همچنان از ایران فاصله خواهند داشت، این توافق را نوعی صلح سرد نامید. مشکل اینجاست که ریاض همچنین اقداماتی را برای پذیرش مجدد دولت بشار اسد انجام داده است و سایر کشورهای خلیج‌فارس نیز از آن پیروی می‌کنند. دقیقاً چه می‌گذرد و چرا سعودی‌ها با اقدامات خود در قبال ایران، خطوط قدرت منطقه را به‌طور یک‌جانبه تغییر می‌دهند؟ عامل محوری در معادله، باید اسرائیل باشد، به‌ویژه شرایط اسرائیل تحت دولت جدید نتانیاهو. به هر حال، بزرگ‌ترین بازنده در این مانور دیپلماتیک عربستان، اسرائیل بود. چرا سعودی‌ها با در آغوش کشیدن دولت یهود در وهله اول، به متحد تازه‌یافته خود، اسرائیل، خیانت می‌کنند؟ زمان تصمیم عربستان سعودی برای عادی‌سازی روابط ایران را در نظر بگیرید: اندکی پس از آنکه نتانیاهو ائتلافی با احزاب تندرو اسرائیلی ایجاد کرد و الحاق کرانه باختری را اعلام کرد، در طول ماه گذشته وضعیت اسرائیل و فلسطین به‌شدت بدتر شده است. سعودی‌ها این اتفاق را مشاهده کردند. همین مسئله آب شدن یخ روابط عربستان با اسرائیل را متوقف کرد و عربستان اعلام کرد که عادی‌سازی کامل روابط ریاض با دولت یهود منوط به رفتار مناسب با فلسطینی‌ها به علاوه برنامه یا تضمین امنیت هسته‌ای ایالات متحده به عربستان سعودی خواهد بود. ایران برای دهه‌ها از طریق حماس، حزب‌الله و سوریه از فلسطینی‌ها دفاع کرده است. بنابراین قیام مجدد فلسطین به نفع ایران است و نقش عربستان به‌عنوان حامی واقعی مسلمانان را تهدید می‌کند. انگیزه دیگر عربستان برای عادی‌سازی روابط با ایران چه بوده است؟ در اینجا برخی پارامترهای مرتبط با توازن‌های پیچیده ژئوپلیتیکی وارد عمل می‌شوند. در درازمدت، ایالات متحده از نفت خاورمیانه بی‌نیاز می‌شود و در نتیجه از حفاظت از متحدان نفتی خود در مناطق آشفته خاورمیانه دست خواهد کشید. به همین دلیل است که عربستان تعهد هسته‌ای چنددهه‌ای آمریکا را خواستار شده است. اما واشنگتن چندان علاقه‌ای به ارائه تضمین‌های امنیتی یا استراتژیک برای کشورهای نفتی، در بلندمدت یا حتی میان‌مدت ندارد. بنابراین سعودی‌ها به اطراف نگاه می‌کنند و می‌بینند که به شکل تناقض‌آمیزی، رقبای آنها مانند ایران و روسیه از کشورهای نفتی هستند. چین هم به نفت نیاز دارد. مهم‌تر از همه اینکه همه این کشورها با هم روابط نزدیک دارند. از نظر اخلاقی و سیاسی، همه این کشورها از نظر اجتماعی محافظه‌کار و اقتدارگرا هستند. بنابراین به ریاض نزدیک‌تر هستند. در همین حال، رژیم اردوغان در ترکیه پس از ویرانی‌های زلزله، به نظر می‌رسد که دچار رکود شده است. در ترکیه اردوغان اکنون عمیقاً منفور است. در یک دموکراسی آزاد، حزب او در انتخابات 14 مه شکست خواهد خورد. البته او راه‌هایی برای حفظ قدرت پیدا خواهد کرد. پارلمان با احزاب جدید سعی خواهد کرد کنترل را پس بگیرد، اما اردوغان تسلیم نمی‌شود. بحران قانون اساسی و درگیری‌های داخلی در ترکیه محتمل به نظر می‌رسد. بی‌ثباتی به هر شکلی که باشد، اردوغان را تضعیف خواهد کرد و نمی‌تواند سیاست خارجی را به‌صورت یک‌جانبه هدایت کند. یک ترکیه بی‌ثبات یعنی یک ایران آماده برتری. عربستانی‌ها این را خوب فهمیده‌اند.
 
روایت آفتاب یزد از خاک برسری ربع پهلوی
پناه بردن به رژیم اشغالگر و منفور، نهایت سقوط و تباهی است.
مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد، درباره سفر رضا ربع پهلوی به تل‌آویو نوشت: پناه بردن به رژیم غاصب کودک‌کش، منفور، ستمگر و اشغالگر، درک اسفل‌السافلین سقوط و تباهی است ایرانی باشی و اسرائيل و نتانیاهو را نشناسی و رودرروی او بنشینی را در هیچ قاموسی حتی خیانت نیز نمی‌توان یافت.
اولین تصویری که از دیدار ربع پهلوی و نتانیاهو مشاهده کردم یک راست من را تا سال‌های جنگ تحمیلی به عقب راند همان‌جایی که مسعود رجوی خائن، دست در دست صدام نهاد. این تصویر و آن روزگار، باز تکرار حقیقتی آشکار است که ایران و ایرانی اگر در جهان ارج و قربی دارد به سبب آزادگی و آزادمنشی و آزاداندیشی است. به دلیل افتخار به تاریخی مملو از افتخار و دلیرمردانی در جهان بی‌نظیر است اما در همین مجال کوتاه، باید گفت که حضور او در سرزمین‌های اشغالی و نشستن رودرروی شخصیتی که حتی آمریکایی‌ها به او پشت کرده‌اند بزرگ‌ترین پیام به ایرانیان در سرتاسر جهان بود که نهایت خفت و خواری کسانی که خود را اپوزیسیون نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران می‌دانند در یک تصویر خلاصه شد و حال تنها می‌ماند تأملی اندک و دست برداشتن از لجاجت و دل‌بستن به جرثومه‌هایی که حتی برای آمریکایی که دشمن قسم‌خورده ایران و ایرانی است نیز تحمل‌شان سخت شده است.
حضور رضا پهلوی در کنار دیوار ندبه که خون‌آشام‌ترین سیاستمداران دنیا با آن دیوار عکس یادگاری دارند به آن‌ها نیز حالی کرد که عظمت یک کشور را و یک نظام را یا باید از دشمنان قدر قدرت آن کشور و نظام شناخت یا از سفلگی و حماقت دشمنانش و رضا پهلوی در سفری عجیب هشت ماه تلاش برای بدنام کردن نظام مقدس جمهوری اسلامی  ثابت‌کننده عظمت و حقانیت این نظام ایران بود.
حضور رضا پهلوی در سرزمین‌های اشغالی و دیدار با نتانیاهو، تغییر آشکار دل‌بستن به لانه عنکبوت از بیم سیل و زلزله است. دولتی که مورد نفرت مردمان یهودی است چرا باید مایه پشتگرمی و آرامش رضا پهلوی باشد؟ نخست‌وزیری که هر آن بیم سقوطش می‌رود و رژیمی که نامشروع و اشغالگر است برای رضا پهلوی چه دستاوردی می‌تواند داشته باشد؟ یادش بخیر عزیزی که همیشه نهیبم می‌زد: خاک هم اگر خواستی به سر کنی بگر تل و تپه‌ بزرگ و در خور پیدا کن و دریغ که رضا پهلوی از همین اندازه فهم که کودکان 5-6 ساله ایرانی از آن به وفور برخوردار هستند نیز محروم بود.
 
انکار یا اعتراف به مخالفت روحانی با مطالبه خسارت‌های برجام؟!
سایت حسن روحانی می‌گوید: تصمیم نظام بود که مسئله غرامت‌ خروج آمریکا از برجام پیگیری نشود، نه اینکه روحانی مخالف آن باشد.
وب‌سایت رسمی حسن روحانی رئیس‌جمهور سابق نوشت: «آیا دکتر حسن روحانی، رئیس‌جمهور سابق ایران با پیشنهاد محمدجواد ظریف درباره دریافت غرامت از آمریکا برای خروج از برجام مخالف بود؟ این ادعای مشاور رسانه‌ای تیم فعلی مذاکره‌کننده با ۱+۵ است که یک عضو تیم سابق آن را رد کرد و گفت دروغ محض است.
اما ادعای محمد مرندی چه بود؟ «من شخصا و دیگران به دکتر ظریف گفتیم باید از آمریکا بخواهیم غرامت بدهد. معنی‌اش این نیست که آمریکا غرامت خواهد داد. شما می‌گویید باید غرامت بدهید که از جای دیگری امتیاز بگیرید. آقای ظریف هم این را گفتند که آمریکا باید غرامت دهد. اما آقای روحانی در جلسه هیئت دولت گفته نیازی نیست. بعدا که آقای ظریف را جایی دیدم گفت وقتی رئیس‌جمهور چنین چیزی می‌گوید من چه بگویم؟»
مرندی پس از تکذیب سخنانش توسط عضو سابق تیم مذاکره‌کننده در توئیتی در دوم فروردین ۱۴۰۲، با بازنشر تصویر اخباری از دکتر روحانی «رفع تحریم‌ها از اهداف مهم دولت است، فعلا خسارت نمی‌خواهیم»(۴ فروردین ۱۴۰۰) و دکتر ظریف «آمریکا یک تریلیون دلار خسارت زده است، غرامت می‌گیریم»(۳ اسفند ۱۳۹۹)، نوشت: در ویدئو نگفتم دکتر ظریف به جناب روحانی چیزی گفته. گفتم دکتر ظریف گفت «آمریکا باید غرامت بدهد» و بعد از آن روحانی در جلسه هیئت دولت گفت «مطرح کردن غرامت نیازی نیست.»
سایت خاتمی می‌افزاید: در تابستان سال ۱۳۹۹ جو بایدن، در جریان رقابت‌های انتخابات ریاست‌جمهوری شروط دونالد ترامپ برای بازگشت آمریکا به برجام را تکرار کرد از قبیل مسائل منطقه‌ای و موشکی و تاریخ انقضای برخی محدودیت‌ها در برجام. در واکنش به این شروط، ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ دکتر محمدجواد ظریف وزیر خارجه در سخنرانی خود در شورای روابط خارجی آمریکا از طریق ویدئوکنفرانس گفت این آمریکا نیست که باید برای برگشت به برجام شرط بگذارد بلکه این ایران است که باید شرط بگذارد. ظریف تاکید کرد که ایران با خروج آمریکا از برجام، خسارات زیادی دیده که باید جبران شود. موضع ظریف پیش‌شرط مذاکره نبود، بلکه برای مقابله با موضع مذاکراتی آمریکایی‌ها بود.
مرور مواضع دولتمردان دوازدهم نشان می‌دهد که طرح مسئله خسارت یا غرامت خروج آمریکا از برجام مربوط به دوره زمانی طرح پیش‌شرط‌های بایدن تا آغاز مذاکرات احیای برجام است. البته موضوع شرط غرامت در نشست سران عالی‌رتبه نظام مطرح شد و مورد موافقت قرار نگرفت و پس از آنکه آمریکا شروط خود را کنار گذاشت، مسئله غرامت هم دیگر مطرح نشد. این تصمیم نظام بود که فعلا مسئله غرامت‌ خروج آمریکا از برجام پیگیری نشود، نه اینکه دکتر روحانی مخالف آن باشد.
اتفاقا اولین‌بار دکتر روحانی در جلسه هیئت دولت در ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۹ (سالروز خروج آمریکا از برجام) گفت: «راه عاقلانه آمریکا این است که به برجام بازگردد. غرامت بدهد و از ملت ایران عذرخواهی کند اما از این جماعت چنین عقلی دیده نمی‌شود.»
دکتر روحانی در جلسه هیئت دولت در ۴ تیر ۱۳۹۹ با اشاره به اعلام کاخ سفید برای آمادگی مذاکره با ایران مجددا تکرار کرد: «هر لحظه که آمریکا اعلام کند به مقررات سازمان ملل بازمی‌گردد، تعهدات خود در برجام را اجرایی می‌کند و کنگره و کاخ سفید از مسیر اشتباه خود بازمی‌گردند ما همان لحظه آماده مذاکره‌ایم. آنها باید تسلیم قانون شوند، عذرخواهی کرده و ضرری که به ملت ایران وارد کردند جبران کرده و غرامت بپردازند، زیرا آنها میز مذاکره را شکاندند. البته ما می‌دانیم این تعارفات بی‌اساس، حرافی است برای انتخابات و گرفتاری‌هایی که دارند.»
ادعای سایت رسمی روحانی مبنی بر اینکه وی مخالف پیگیری دریافت خسارت از برجام نبود، خلاف مواضع رسمی آقای روحانی است که چندبار علنی اعلام شد؛ از جمله وی 24 آذر 1399 در پاسخ به این سؤال که: «خودتان مشکلات کشور را آمریکا می‌دانستید و می‌گفتید مردم باید لعن و نفرین‌شان را خطاب به کاخ سفید بفرستند، نباید الان برای میلیاردها دلار خسارتی که به کشور وارد شده از دولت آمریکا تقاضای خسارت کرد؟»، گفت: «اگر بخواهیم طلب را از آمریکا بگیریم، خیلی زیاد است. از اول انقلاب و حتی قبل از انقلاب و کودتای سال ۱۹۵۳ تاکنون و قبل از آن هم داشتیم. حداقل در این دوران طولانی خسارت‌های زیادی از آمریکا داریم و محاسبه‌ آن باید خیلی سخت باشد اما اینکه برای بازگشت به برجام پیش‌شرط بگذاریم، یک وقتی است که ما برمی‌گردیم به برجام و به تعهدات‌مان و در ضمن مطالبات‌ را مطرح می‌کنیم آن خوب است و باید این کار را بکنیم ولی پیش‌شرط مثلاً چه بگوییم چقدر خسارت دیدیم چه کسی باید بدهد و چه جوری باید بدهد و در کدام کنگره این خسارت تصویب شود به معنای ادامه تحریم است و معنی دیگری ندارد. اگر این حرف را زدیم، معنی‌اش این است که ۵ سال دیگر تحریم ادامه پیدا کند و بعضی‌ها هم گفتند که ۵ سال دیگر هم خوب است که تحریم ادامه پیدا کند... باید جنگ جهانی با دنیا راه بیندازیم و هر کسی می‌خواهد با ما حرف بزند، بگوییم شما به ما خسارت زدید اول خسارت‌ها را محاسبه کنید و ببینیم چگونه به ما پرداخت می‌کنید و بعد با هم صحبت کنیم».
بدین ترتیب روشن است که آقای روحانی مصمم بوده، به خیال احیای مذاکرات، موضوع خسارت‌های نقض توافق را پیگیری نکند و به طرف عهدشکن هم اطمینان خاطر می‌داده که نگران طلبکاری ایران نباشد. به همین دلیل هم دولت آمریکا به مرور از موضع طرف پیمان‌شکن، به طرف طلبکار در برجام تبدیل شد!
همچنین سایت روحانی با مذاکراتی اعلام کردن موضع ظریف درباره غرامت، اذعان می‌کند که دولت روحانی جدیتی درباره گرفتن غرامت نداشت.
 
معین و هاشمی و موسوی و کروبی و همتی نامزد شما نبودند؟!
انکار واقعیت‌های انتخاباتی و ورشکستگی به تقصیر افراطیون مدعی اصلاحات، تبدیل به رویه غالب در این طیف شده است.
آذر منصوری دبیر کل حزب اتحاد ملت با انتقاد از اصلاح‌طلبانی که در تدارک فهرست انتخاباتی هستند، در روزنامه اعتماد نوشت: «بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ عمـلا الزامات مشـاركت حداکـثـری از دستور کار حاکمیت کنار گذاشته شد و به یکدستی حاکمیت انجامید، در واقع هر آنچه موجب می‌شد انتخابات از حداقل‌های معنا و مفهوم پیدا کردن برخوردار باشد، از دستور کار خارج شـد و شاهد برگزاری غيـر رقابتی‌تریـن انتخابات در دهه‌های اخیر بودیم از همان موقع قابل پیش‌بینی بود که این یکدستی خیری برای ملک و ملت نـدارد و در خوشبینانه‌ترین حالت تجربه سالهای بین ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شـد. تجربه‌ای که با تلخ‌ترین اتفاقات در سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران همراه شد. حالا با گذشت بیش از دو سال از تکرار این یکدستی و خارج کردن همه غیرخودیها ساختار حکمرانی و شاخص‌هایی که نشان از ناتوانی ناکارآمدی حاکمیت یکدست و تعمیق شکاف حاکمیت - ملت دارد و شکل‌گیری یکی از پردامنه‌ترین جنبش‌های اعتراضی و با ورود به سال ۱۴۰۲ و پایان یافتن دوره فعالیت مجلس یازدهم، باز برخی فعالان فیل‌شان یاد هندوستان کرده و از حالا به فکر بستن لیست انتخاباتی افتاده‌اند و تصور می‌کنند که قرار است انتخابات ۱۴۰۲ رویکرد مشارکت حداکثری از طرف حاکمیت جریان‌سازی شود و در نتیجه شاهد برگزاری انتخاباتی رقابتی باشیم.
این گروه از فعالان سیاسی بدون توجه به جنبش مهسا و این واقعیت که نسبت بین صندوق رای و مطالبات مردم به پایین‌ترین میزان خود رسیده است، به دنبال شرکت در انتخابات حتی در صورت ادامه روند حذفی حداکثری ۹۸ و ۱۴۰۰ 
هستند.»
ادعای دبیر کل حزب اتحاد ملت (جایگزین حزب منحله مشارکت) مبنی بر روند حذفی نامزد، در فاصله سال‌های 84 تا 92 در حالی است که اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال 84، چهار نامزد (شامل: مصطفی معین، هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده) را در گود انتخابات داشتند، اما در اثر سوء عملکرد دولت خاتمی نتوانستند اعتماد مردم راجلب کنند. در انتخابات سال 1388 نیز حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی موجب نشد تا اصلاح‌طلبان توفیقی در جلب اعتماد اکثریت مردم پیدا کنند.
در عین حال باید یادآور شد که آنها در انتخابات مجلس در سال 1398
سه فهرست و در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400، دو نامزد در میدان رقابت‌ها داشتند و در آخرین انتخابات، 16 حزب اصلاح‌طلب به علاوه خاتمی و کروبی، از نامزدی عبدالناصر همتی حمایت کرده بودند. اصلاح‌طلبان اگر در شماری از انتخابات‌های مهم نتوانسته‌اند رأی مردم را کسب کنند، به اعتبار عملکرد بد دولت‌های خاتمی و روحانی و خاطره منفی مردم بوده است.
نکته مهم در این روند، آشکار شدن تخلفات و خیانت‌های برخی عناصر افراطی در مرور زمان است که موجب فقدان صلاحیت تصدی نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری می‌شود. در این فقره نیز باید از مرتکبان تخلف و فساد گله‌مند باشند و نه از شورای نگهبان که باید صلاحیت نامزدها را احراز کند.

نظر شما