پسر جوان که در درگیری خیابانی مرتکب قتل شده است ادعا کرد شدت خونریزی ضرباتی که مقتول به او زده آنقدر زیاد بوده که نمیتوانسته جلو چشمش را ببیند.
به گزارش اعتمادآنلاین، پسر جوان مدعی است مقتول قصد داشت دستبند دوستش را به زور بگیرد و او برای اینکه مانع شود با مقتول درگیر شد.
رسیدگی به این پرونده وقتی آغاز شد که پسر ۲۰سالهای به نام مهراد که از ناحیه گردن چاقو خورده بود به بیمارستان منتقل شد اما ساعتی بعد به دلیل شدت خونریزی جان سپرد.
در بررسیها روشن شد مهراد در درگیری با پسری به نام داریوش چاقو خورده است. به این ترتیب ماموران به ردیابی داریوش ۱۸ساله پرداختند و او را بازداشت کردند.
پسر جوان به درگیری با مهراد اعتراف کرد و گفت: آن روز همراه دوستم از خیابان عبور میکردم که مهراد مرا دید و سر صحبت را باز کرد. او میخواست به زور دستبند دوستم را از او بگیرد که سر همین موضوع با هم درگیر شدیم. مهراد یکباره قمه کشید و سه ضربه به سرم زد. خون جلو چشمانم را گرفته بود و جایی را نمیدیدم. او با انتهای چاقو چند ضربه به سرم زدم.اما در آن درگیری ناخواسته تیغه چاقو به گردن مهراد برخورد کرد. من و دوستم بلافاصله فرار کردیم و من کمی آن طرفتر بیهوش شدم. وقتی بههوش آمدم که در بیمارستان بودم. صبح روز بعد متوجه شدم مهراد در آن درگیری کشته شده است.
به دنبال اعترافات پسر جوان، برای او کیفرخواست صادر و پروندهاش برای رسیدگی به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و داریوش پای میز محاکمه ایستاد.
متهم در دادگاه ادعای دفاع مشروع را مطرح کرد و گفت: قبول دارم که مهرداد با ضربه من کشته شد. اگر مهراد را نزده بودم در آن دعوا کشته میشدم. چاقو ناخواسته با گردن مهراد برخورد کرد و موجب مرگ او شد. من خصومتی با او نداشتم.
در پایان جلسه قضات دادگاه ادعای داریوش مبنی بر دفاع مشروع را پذیرفتند و او را از قصاص معاف و به پرداخت دیه محکوم کردند.
با اعتراض اولیای دم به حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و حکم صادره نقض شد. به این ترتیب پرونده پسر جوان برای رسیدگی دوباره به شعبه همعرض ارسال شد.
داریوش این بار در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار قصاص شدند.
وقتی داریوش در جایگاه متهم ایستاد به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: من دشمنیای با مهراد نداشتم. او میخواست دستبند دوستم را به زور از او بگیرد. او خودش دعوا راه انداخت تا بتواند این کار را راحتتر انجام بدهد و چون مقاومت مرا دید با قمه سه ضربه به سرم زد. حتی جای یکی از زخمها هنوز روی پیشانیام نمایان است. خون از پیشانیام جاری شده بود و چشمانم جایی را نمیدید. من برای دفاع از خودم چاقو را که همراه داشتم بیرون آوردم و با انتهای چاقو دو ضربه به پیشانی مهراد زدم. میخواستم هر طور شده آنجا را ترک کنم اما او مانع فرار من شد. همان موقع ناخواسته تیغه چاقو به گردن او برخورد کرد و من اصلاً متوجه این ماجرا نشدم.
او ادامه داد: فرار کردم چون میترسیدم دوباره به من ضربه بزند، صبح روز بعد در بیمارستان متوجه شدم مهراد کشته شده است.
با پایان دفاعیات متهم، قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
نظر شما