چرا این توافق مهم است؟
تعامل دیپلماتیک جدید میتواند ژئوپلیتیک را در خاورمیانه و فراتر از آن با گردهمآوردن عربستان سعودی، شریک نزدیک ایالاتمتحده، با ایران، رقیب دیرینهای که واشنگتن و متحدانش آن را یک تهدید امنیتی و منبع بیثباتی جهانی میدانند، به چالش بکشد. عربستان و ایران چندین دهه است که برای نفوذ با یکدیگر رقابت کردهاند و هر کدام خود را نه تنها به عنوان یک قدرت منطقهای، بلکه به عنوان مامنی برای ۹/ ۱میلیارد مسلمان جهان میدانند. تنشها بین دو کشور در سال ۲۰۱۶ و زمانی که معترضان در ایران پس از اعدام یک روحانی شیعه مخالف پادشاهی عربستان به نمایندگیهای دیپلماتیک عربستان یورش بردند، به شکافی همهجانبه تبدیل شد. در سالهای پس از آن، عربستان سعودی واکنش تند غرب به برنامه هستهای ایران را تشویق کرده و حتی کانالهای پشتیبان دیپلماتیک را با اسرائیل، قویترین نیروی ضدایرانی در خاورمیانه، ایجاد کرده است که تا حدی با هدف هماهنگی راههای مقابله با تهدید تهران انجام شده است. اینکه چگونه پیشرفت اعلام شده در روز جمعه بر مشارکت عربستان سعودی در تلاشهای اسرائیل و آمریکا برای مقابله با ایران تاثیر میگذارد، فورا مشخص نیست، اما از سرگیری روابط دیپلماتیک بین دو قدرت منطقهای، حداقل کاهش تنشهایی را نشان داد که مدتهاست خاورمیانه را مشغول کرده است.
توافق چه تاثیری میتواند در سراسر خاورمیانه داشته باشد؟
از زمان قطع روابط دیپلماتیک آنها در سال ۲۰۱۶، رهبران ایران و عربستان سعودی مرتبا یکدیگر را محکوم کردهاند. تهران سعودیها را به حمایت از گروههای تروریستی مانند دولت اسلامی متهم کرده است و عربستان سعودی حمایت ایران از شبکهای از شبهنظامیان مسلح در سراسر خاورمیانه را مورد سرزنش قرار داده است. رقابت عربستان و ایران زمینهساز درگیریها در سراسر خاورمیانه، از جمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن بوده است. اما فاجعهبارترین این درگیریها به فاجعه در یمن ختم شده است؛ جایی که بمبهای سعودی با هدف معکوس کردن دستاوردهای شورشیان مورد حمایت ایران، تعداد زیادی از مردم را کشته است. شورشیان حمله به غیرنظامیان را با شلیک موشکهای پیشرفتهتر و پهپادهای مسلح به شهرها و تاسیسات نفتی عربستان پاسخ دادهاند. در حالی که پیشرفت اعلام شده در روز جمعه بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد، روسای اطلاعات عربستان سعودی و ایران در سالهای اخیر در عراق برای گفتوگو درباره امنیت منطقه بارها با یکدیگر ملاقات کردهاند. تعامل دیپلماتیک رسمیتر ممکن است راههایی را برای دو قدرت منطقهای فراهم کند تا پیشرفتهای بیشتری در زمینه تعدیل نقاط اشتعال منطقهای داشته باشند.
نقش چین چه بود؟
ایران و عربستان سعودی پس از مذاکراتی که به میزبانی چین برگزار شد، این توافق را اعلام کردند. پکن روابط خود را با هر دو کشور خاورمیانه حفظ میکند و این پیشرفت، نفوذ سیاسی و اقتصادی فزاینده آن در منطقهای را نشان میدهد که مدتهاست ترتیبات آن تحت تاثیر نفوذ ایالاتمتحده شکل گرفته است. شی جین پینگ، رهبر چین، در ماه دسامبر از ریاض، پایتخت عربستان سعودی بازدید کرد، یک سفر دولتی که توسط مقامات سعودی مورد استقبال قرار گرفت. سعودیها اغلب از اینکه آمریکاییها در حال عقبنشینی از منطقه هستند، آزرده خاطرند.
جاناتان فولتون، کارشناس ارشد غیر مقیم برنامههای خاورمیانه در شورای آتلانتیک در واشنگتن گفت: چین خواهان ثبات در منطقه است، زیرا بیش از ۴۰ درصد انرژی خود را از خلیج[فارس]دریافت میکند و تنش بین این دو منافع آنها را تهدید میکند. رهبران منطقه همچنین قدردانی خود را از چین اعلام میکنند، چرا که پکن سیاست «عدم مداخله» در امور سایر کشورها را حفظ میکند، از انتقاد از سیاست داخلی آنها اجتناب میکند و سابقه اعزام ارتش خود را برای سرنگونی دیکتاتورهای غیردوست ندارد. این بیانیه همچنین نشاندهنده تمایل چین به ایفای نقش دیپلماتیک بیشتر در صحنه جهانی است. پکن آنچه را «ابتکار امنیت جهانی» مینامد، ارائه کرده و ماه گذشته طرح صلحی را برای اوکراین ارائه کرده است. هم ابتکار امنیتی و هم پیشنهاد اوکراین در غرب به دلیل نداشتن ایدههای مشخص و در نهایت برای ارتقای منافع چین مورد توجه قرار نگرفتهاند.
توافق چه معنایی برای ایالاتمتحده میتواند داشته باشد؟
اخبار مربوط به این توافق و به ویژه نقش پکن در میانجیگری آن، شاهینهای سیاست خارجی در واشنگتن را نگران کرده است. مارک دوبوویتز، مدیر اجرایی بنیاد دفاع از دموکراسیها، یک اندیشکده مستقر در واشنگتن که از سیاستهای سخت در قبال ایران حمایت میکند، گفت: «تجدید روابط ایران و عربستان در نتیجه میانجیگری چین، باخت، باخت، باخت برای منافع آمریکاست.» او گفت که این نشان میدهد عربستان سعودی به واشنگتن بیاعتماد است، ایران میتواند برای کاهش انزوای خود، متحدان آمریکا را کنار بزند و چین «در حال تبدیل شدن به قطب اصلی سیاست قدرت خاورمیانه است». این میتواند در نهایت برای دولت بایدن که همه تمرکزش را بر جنگ در اوکراین و رقابت شدید با ابرقدرتها به ویژه چین دوخته است، خوب باشد.
تریتا پارسی، معاون اجرایی موسسه کوئینسی، یک گروه واشنگتن که از خویشتنداری ایالاتمتحده در خارج از کشور حمایت میکند، گفت: «در حالی که بسیاری در واشنگتن نقش نوظهور چین را به عنوان یک میانجی در خاورمیانه به عنوان یک تهدید میبینند، واقعیت این است که خاورمیانه باثبات که در آن ایرانیها و سعودیها با یکدیگر در حال نبرد نیستند، به سود ایالاتمتحده است.» کاخ سفید این ایده را رد کرد که چین در حال پر کردن خلأ آمریکا در خاورمیانه است. جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی گفت: «ما از هر تلاشی برای تنشزدایی در منطقه حمایت میکنیم.» او تعهد ایران به نزدیکی واقعی با یک دشمن دیرینه را زیر سوال برد. کربی گفت: «آیا ایرانیها به تعهدات خود در توافق احترام میگذارند یا خیر. این بازیگری نیست که به قول خود احترام بگذارد. اما امیدواریم که آنها این کار را انجام دهند.»
چه معنایی برای اسرائیل میتواند داشته باشد؟
این خبر باعث تعجب و نگرانی در اسرائیل شد که هیچ رابطه رسمی با ایران یا عربستان سعودی ندارد. اما در حالی که رهبران اسرائیل ایران را دشمن و تهدید وجودی برای خود میدانند، عربستان سعودی را شریک بالقوه میپندارند. آنها امیدوار بودند که ترسهای مشترک از تهران بتواند به اسرائیل در ایجاد روابط با ریاض کمک کند. با این حال، تحلیلگران اسرائیلی در امور ایران و خلیج فارس میگویند که این توافق کاملا برای منافع اسرائیل فاجعهآمیز نیست. اگرچه این امر امیدهای اسرائیل برای تشکیل یک اتحاد منطقهای علیه ایران را تضعیف میکند، اما شاید بهطور غیرمستقیم، همچنان امکان همکاری بیشتر بین عربستان سعودی و اسرائیل را فراهم کند. مشارکت با اسرائیل، به ویژه در مسائل نظامی و امنیت سایبری، بهعنوان راه دیگری برای خنثی کردن این تهدید مشترک است. در میان برخی از سیاستمداران اسرائیلی، این اعلامیه باعث ایجاد توجه به اختلافات داخلی شد. برخی گفتند که برقراری مجدد روابط عربستان و ایران نشان میدهد که چگونه آشفتگی داخلی خطر منحرف کردن دولت را از نگرانیهای فوریتر مانند ایران دارد.
چه موانعی برای گرم شدن واقعی روابط وجود دارد؟
عربستان سعودی و ایران رهبران جهانی دو مذهب بزرگ در جهان اسلام هستند، عربستان سعودی خود را نگهبان اهل سنت میداند و ایران نیز نقشی مشابه در مورد شیعیان بر عهده گرفته است. ایران این پادشاهی را به انجام خواستههای غرب در خاورمیانه متهم میکند و ایران، در تلاش برای تقویت امنیت و نفوذ پروژه خود در سراسر منطقه است. عربستان سعودی نفوذ گسترده ایران را نه تنها تهدیدی برای امنیت خود، بلکه برای نظم گستردهتر منطقهای میداند. سایر زمینههای اختلاف فاحش شامل نقش شبهنظامیان شیعه در عراق و لبنان است که ایران از آنها برای تقویت نفوذ منطقهای خود حمایت میکند و عربستان سعودی میگوید این کشورها را تضعیف میکند. آینده بشار اسد، رئیسجمهور سوریه که سعودیها میخواستند به سرنگونی او کمک کنند و ایران به باقی ماندن او در قدرت کمک کرده است، خط جداکننده دیگری است. شورشیان حوثی که پیشرویهایشان عربستان را بر آن داشت تا مداخله نظامی گستردهای را آغاز کند از دیگر موضوعات چالش برانگیز است.
چهچیزی میتواند پشت این اقدام عربستان باشد؟
برای چندین دهه، سیاست خارجی عربستان سعودی نسبتا قابل پیشبینی بود. اما ولیعهد محمدبنسلمان زمانی که در سال ۲۰۱۵ به قدرت رسید، با مداخله در جنگ داخلی یمن، قطع روابط با همسایه خود قطر و ربودن نخستوزیر لبنان و وادار کردن او به استعفا، این انتظارات را برهم زد. او اخیرا رویکرد عملگرایانهتری نشان داده است، شکاف با قطر را ترمیم کرده، تنشها با ترکیه را کاهش داده و همچنین مذاکرات صلح در یمن را دنبال میکند. حرکت شاهزاده به سمت آشتی منطقهای تا حدودی ناشی از چالشهایی است که او در داخل با آن مواجه است، زیرا او سعی میکند تقریبا همه جنبههای زندگی در عربستان سعودی را مورد بازنگری و اصلاح قرار دهد.
طرح «چشمانداز ۲۰۳۰» او خواستار تنوع بخشیدن به اقتصاد وابسته به نفت از طریق جذب گردشگری و سرمایهگذاری خارجی، جذب میلیونها مهاجر به پادشاهی و تبدیل آن به یک مرکز جهانی برای تجارت و فرهنگ است. آرام کردن تنشهای منطقهای در این چشمانداز نقش اساسی دارد، اما تمایل او به تبدیل عربستان سعودی به یک بازیگر مهم در عرصه بینالمللی و کاهش وابستگی آن به ایالاتمتحده نیز در انجام توافق اخیر موثر بوده است. این به معنای جایگزینی ایالاتمتحده حداقل به این زودی نیست چرا که واشنگتن همچنان اکثریت قریب به اتفاق تسلیحات و سیستمهای دفاعی عربستان سعودی را تامین میکند، اما شاهزاده به دنبال راههایی برای ایجاد روابط عمیقتر با دیگر قدرتهای جهانی مانند چین، هند و روسیه بوده است.