حمید ابوطالبی، معاون سیاسی ریاست جمهوری در دولت روحانی در صفحهی توییتر خود نوشت:
وفق توافق در پکن، روابط ایران و عربستان قرار است به زودی برقرار شود؛ اساس بیانیه پکن، تفاهم بر موافقتنامههای بیش از بیست سال پیش است. آنچه به معنای بازگشت به توافق امنیتی سال ۱۳۸۰ و همکاریهای۱۳۷۷ دولت اصلاحات است. مذاکرهکنندگان این دو توافق، روسای جمهور پیشین، خاتمی و روحانی، بودند.
بازگشت به عقلانیّتِ دوران اصلاحات واعتدال، و برقراری رابطه با عربستان اگرچه دیرهنگام ولی بسیار خوشحال کننده است؛ بویژه آنکه نزدیک دو سال مذاکرهی این دولت، از طریق واسطه ها، برای رسیدن به تفاهم بیست سال پیش بوده است! آنچه که باید دراسرع وقت در دیگر موارد هم موثر و راهگشا باشد.
افزون بر این، باید این امید نیز پدیدآید که این بازگشت به عقلانیّت و اعتدال، و فاصلهگیری ازتندروی و شعارمحوری، به حل مشکلات برجام وعضویت FATF و برقراری رابطه با آمریکا انجامیده، و با جلوگیری از تخریب بیشتر رابطه با اروپا، روابط با غرب هم به دوران اصلاحات و اعتدال بازگردانده شود.
از سوی دیگر، چین با موضعی که در قبال یکپارچگی سرزمینی ایران گرفت نشان داد در سیاستهای خود اصول چندانی نداشته و ضعف سیاست خارجی و تحت تحریم بودن ایران را برای این واسطهگری به عنوان اهرم مورد بهرهبرداری قرارداده است! لذا شرایط ضامن بیطرف رانداشته و ایران رابیش از پیش اسیر خود خواهدکرد.
اما رابطه ایران و عربستان هم فقط برقراری ارتباطات دیپلماتیک و بازگشایی سفارتخانهها نیست؛ بلکه مهمتر از برقراری و بازگشایی، حفاظت از آن و تامین منافع ملی از طریق ایجاد مسیری نوین و متفاوت از گذشته است؛
اینکه: موافقتنامه همکاریهای امنیتی که سال ۱۳۸۰ امضا شد موافقتنامهای کامل و مورد رضایت طرفین بود؛ ولی افراطگرایان و تندروان و شعارمحوران اجازه اجرای آن را ندادند. اگر این بار هم فقط به امضا و بازگشایی سفارتخانه ها بسنده شود، به زودی شاهد بحرانی شدن دوباره روابط فیمابین خواهیم بود.
افراطگرایی در دو کشور همواره سدّ راه توسعه روابط بوده است؛ اگرچه در این زمینه، چین فقط یک واسطه نخواهد بود و احتمالا ضامن دو موضوع درمذاکرات میباشد: عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر وفق سخنان شی جین پینگ در ریاض و پکن؛ و
پذیرش نقش عربستان در مذاکرات هستهای با اطمینان بخشی چین.
لذا و ازسوی دیگر، افزایش روزافزون نقش چین در تحولات منطقهای به اهرمی برای تامین منافع آن کشور و به ضرر ایران تبدیل خواهد شد. به گونه ای که نخستین نگرانی آن در این زمینه در دوقطبی شدن مذاکرات هسته ای ایران و ۵+۱ نقش خواهد بست؛ اینکه:
تشکیل دوجناح(روسیه، چین،ایران) دریکسو و (آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، و EU) درسوی دیگر و قطبی شدنِ (۵+۱) دربرجام، نه تنهامنافع ایران راتامین نمیکند بلکه ایران را وجهالمصالحه نزاع استراتژیک «ناتو و شرق» دراوکراین و تایوان مینماید؛
آیانخستین حاصل این دوقطبی، فعالشدن مکانیسم ماشه نیست؟
رابطه موجود غیررسمی عربستان و اسرائیل و آنچه تا کنون بر دو کشور گذشته است هم احتمالا با واسطهگری چین به زودی توسعه یافته، و تغییر صورت خواهد داد.
با این رابطهی دوسویه با ایران و اسرائیل، عربستان به بازیگر اصلی و مهم در منطقه تبدیل شده و صورت بندی تازه ای پدید خواهد آمد.
صورتبندیای که با آن:
راه برای توسعه اقتصاد و صنعت و تاسیسات هستهای عربستان با چین هموار خواهد شد؛ بحران یمن کاهش یافته، امنیت جنوب عربستان تامین، و حمله به نقاط درون سرزمینی عربستان متوقف خواهد شد، توافق همکاری امنیتی سال ۱۳۸۰ و نقش چین در بازسازی یمن بنای این امر میباشند؛
و اینکه رابطه با سرزمین وحی باید الهامی برای تلاش جهت نزدیکی مذهبیِ درون دینی باشد؛ اتفاقی که حتی باوجود توافق همکاریهای امنیتی هم بعید بوده و اختلافات مذهبی و مسئله حج احتمالا پاشنه آشیل اصلی بازگشت به حالت پیشین خواهد شد. آنچه در تبلیغات بیرونی عربستان و مواضع ایران نمایش دارد.
وضعیت روابط خارجی ایران هم سبب میشود تا دیگر کشورها نسبت به این تحول کماکان احتیاط پیشه کنند؛
تحریمها هم جلوی هرگونه ارتباط پولی، بانکی، تجاری، و… با عربستان و تفاهم۱۳۷۷را میگیرد؛
لذا از این تحول، اگرچه مهم، بازگرداندن ایران به عرصه بینالملل، بدون برجام ورابطه با آمریکا، حاصل نخواهدشد.
انتهای پیام
∎