حشمت الله فلاحت پیشه طی یادداشتی در آرمان ملی نوشت: زماني در مسائل سياست خارجي دچار غافلگيري ميشويم که تحليل واقع گرايانهاي از مسائل بينالمللي نداشته باشيم و خيلي از تحليلگران و کارشناسان دلسوز هم همواره تنها خواستهاي که از مسئولان داشتهاند، همين درک تحولات واقع گرايانه بينالمللي است. در اين نوشته به بررسي و تحليل چند رويداد ميپردازيم. اينکه کشورهاي اروپايي همواره در اوج سياست تنشآميز ترامپ سعي کردند حداقل از لحاظ سياسي اين همراهي را با ترامپ نداشته باشند تا الاني که جوزف بورل که بهشدت از طرف طيف طرفدار تنش تحت فشار هست، سعي ميکند هرازگاهي بستههاي تحريمي تازه را عليه ايران مطرح کند تا گرفتار انتقادات تندتر نشود و اين را مقايسه کنيم با نوع رابطهاي که ايران دارد با کشورهاي شرقي شکل ميدهد و مقايسه با برخي کشورهايي که در درون قلمرو غربي قرار دارند. اين واقعيت وجود دارد که اين تنش، تنشي است که بهخاطر مسائل تحريمي بهوجود آمده و اين مسائل تحريمي عملا باعث شده که هزينه تعاملات سياسي، اقتصادي ايران بهشدت افزايش پيدا کند. و علاوه بر آن يک چتري ايجاد شود که در ذيل اين چتر، هرکسي که شعاري عليه ايران مطرح ميکند، به امتيازهايي ميرسد. از زلنسکي گرفته تا رئيسجمهور چين، رئيسجمهور جمهوري آذربايجان و برخي بازيگران ديگر. طوري اين روند گسترش يافته که حتي کشورهايي که در گذشته ايران به عنوان دوستان و متحدان خود ميخواند، حاضر نيستند نقش متحد ايران را حداقل در عمل بازي کنند. تعاملات اخير چين با ايران و با عربستان را با هم مقايسه کنيد. الان در گزارش رسمي که دولت بعد از سفر آقاي رئيسي به چين اعلام کرد، توافقنامههايي به ارزش سه و نيم ميليارد دلار بسته شده اين درحالي است که سفر آقاي رئيسي به چين يکي از پرحجمترين و شلوغترين هياتهاي خارج تاريخ ايران را دربر ميگرفت که عملا تعداد افرادي که رفته بودند، شايد دهها نفر از افراد سياسي، اقتصادي تا تجاري و بخشهاي دولتي را شامل ميشد. نتيجه اين سفر سه ونيم ميليارد دلار توافقنامه بود که ضميمه آن حتي در گزارشهاي دولتي براي اجراي تفاهمنامهاي که با چين صورت گرفته اين انتظار توسط طرف چينيها مطرح شده که شرايطي همچون رفع مشکلات ايران با افايتياف و غيره فراهم شود. يعني به عبارتي؛ باز هم بخش عمدهاي از تفاهمنامههاي ايران و چين به رفع تحريمهاي ايران و رفع مشکلات ايران با بخشي از سازوکارهاي غرب پايه مثل افايتياف مرتبط شده است. اجراي بخش عمدهاي از تفاهمنامهها با چين منوط به رفع مشکلات روابط خارجي ايران شده است يعني به عبارتي چينيها، بهطور عملي به ايرانيها اعلام کردند که با وجود تحريمها و شرايط چالش در افايتياف امکان اجراي خيلي از تفاهمنامهها فراهم نيست. ديروز در شرايطي که قيمت دلار به مرز 50 هزار تومان رسيد، آن مسئول دولتي که با شعار کنترل قيمت ارز روي کار آمده بوده در يک عقب نشيني آشکار اعلام کرد که قيمت ارز در ايران تابعي از واقعيات اقتصادي ايران است. اگر اين واقعيات را ببينيم، نتيجهاش اين است که ايرانيها از سخنراني رئيسجمهور چين در جمع مقامات عرب، غافلگير ميشوند چون رئيسجمهور چين در جمع مقامات کشورهايي صحبت ميکرد که اين کشورها روي هم رفته، 330 ميليارد دلار ساليانه مناسبات اقتصادي با چين دارند. يعني جمع مناسبات اقتصادي کشورهاي عربي که در آنجا رئيسجمهور چين براي جلب نظرشان، عليه ايران صحبت کرد به 330 ميليارد دلار ميرسد که فقط 80 ميليارد دلار آن مبادلات ساليانه عربستان و چين است. در اينصورت اگر واقعيات را در داخل بعد از اينکه دولت هنوز نتوانسته شعارهاي اقتصادي خود را عملي کند الان مردم را به درک واقعيات اقتصاد ايران و تحمل تورم ناشي از آن دعوت ميکنند به واقعيات دنياي امروز هم توجه کنند که همان چيني که ايران بارها سعي کرد به عنوان متحد راهبردي از آن ياد کند، ميزان قراردادهايي که با ايران امضا کرد در حد قراردادهايي است که معمولا در سطح وزير با کشورهاي عربي امضا ميکند. بنابراين اين واقعيت را بايد در نظر گرفت که شرايط امروز کشور ما در داخل و خارج، راهکار شعاري ندارد بلکه لازمهاش توجه به واقعيات دنياي امروز است که در درجه اول رفع مسائل و مشکلاتي است که منجر به نارضايتهايي شده است، رسيدن به ثبات اقتصادي و سرانجام تنشزدايي در خارج از کشور است
انتهای پیام
نظر شما