لیلا لطفی- یک سوال ساده این روزها ذهن اکثر مردم را درگیر خود کرده و آن اینکه «قیمت ارز بعد از یک دهه نوسان بالاخره روی ثبات را میبیندیا نه»؛ سوالی که «اعتماد» در گفتوگو با برخی اقتصاددانان و کارشناسان حوزه بانکی مطرح کرده است. در مقابل پاسخهای نگرانکنندهای دریافت کرده است. حتی خوشبینترین کارشناسان نیز بر این باورند اگر اصلاحات ساختاری در روابط بینالمللی و ساختار پولی و مالی شکل نگیرد، نمیتوان شاهد ثبات با دوام نرخ ارز در بازار بود.
به گزارش اعتماد، برای باز شدن موضوع باید به چند نکته اشاره کرد. در حال حاضر تراز تجاری ایران با احتساب نفت بر مبنای دادههای رسمی و غیررسمی مثبت است. این را کارشناسانی که با «اعتماد» گفتوگو کردند نیز تایید کردند. آخرین دادههای شرکت مشاور انرژی اسوی بیاینترنشنال که رویترز اواخر دی ماه منتشر کرد؛ نشان داد صادرات نفت ایران که در دسامبر گذشته بهطور متوسط ۱.۱۳۷ میلیون بشکه در روز بود؛ در این مقطع ۴۲ هزار بشکه در روز افزایش یافته است. این رقم بالاترین رقمی است که «اسوی بیاینترنشنال» در سال ۲۰۲۲ گزارش کرده بود؛ رویدادی که تراز تجاری ایران را مثبت کرده است.
به تعبیر دیگر حجم صادرات نفتی و غیرنفتی ایران بیش از حجم واردات است. اگرچه واردات بسیار کنترل شده است، اما سیاستگذاران با همین منابع میتوانستند در ماههای گذشته بازار را در دست بگیرند. همان کاری که در حال حاضر محمدرضا فرزین قصد کرده انجام دهد. رییس کل بانک مرکزی با تکیه بر تراز تجاری کشور در دومین گفتوگوی تلویزیونیاش در یک ماه اخیر میگوید: «نگران تامین ارز نباشید.» او برای تشدید آرامش به مذاکرات با کشورهای قطر، امارات، چین و عراق برای آزاد شدن منابع ارزهای ایران نیز اشاره میکند. البته در کنار اظهارات فرزین، بسته جدید تحریمی اتحادیه اروپا که حاکی از تروریستی خواندن سپاه بود نیز همانقدر یا بیشتر از آن موثر بوده است. اظهارات مقامات کشورهای اروپایی هم که پیشتر در پیامهای مختلفی اعلام کرده بودند که قصد ندارند به زودی سپاه را در جرگه گروههای تروریستی قرار دهند؛ بیتاثیر نبود.
اتفاقات این روزها به خوبی نشان میدهد، با همین منابع مالی، بازار میتوانست واکنشهای متفاوتی را در ماههای گذشته نشان دهد. البته اگر شرایط نرمال بود؛ اگر رویدادهای 5 ماه اخیر در داخل اتفاق نمیافتاد و سرمایه اجتماعی نزول نمیکرد، تحریمهای مختلف شکل نمیگرفت، پرونده برجام به سمت منفی پیش نمیرفت. احتمال شکلگیری تحریمهای جدید و حتی جنگ فیزیکی در ذهن برخی افراد جامعه نقش نمیبست. بازار میتوانست روی ثبات را برای مدت طولانی تجربه کند. اما این اتفاق نیفتاد. به همین دلیل تراز سرمایه نیز منفی شد. در این ماهها هیچ سرمایهای وارد کشور نشد، منظور سرمایهای که خارج از صادرات باشد، وارد ایران نشد. در مقابل به دلیل شرایط نابسامان اجتماعی، اقتصادی و بینالمللی، سرمایهها به شدت خارج شدند. دی ماه سال جاری مسعود خوانساری، رییس اتاق تهران، میزان خروج سرمایه از ایران را سالانه ۱۰ میلیارد دلار اعلام کرده است. این خروج سرمایه به باور یکی از تحلیلگرانی که نمیخواست نامش فاش شود؛ بیش از این آمار است. او میگوید: بخشی از این خروج سرمایه از طریق خرید ملک یا خرید دلار و سکه شکل گرفته است که برخی صاحبان آنها در ایران هستند و برخی از ایران رفتند.
البته در شرایط نرمال هم ایران با خروج سرمایه مواجه بود؛ اما این روند بسیار محدودتر بود. اما الان به دلیل بحران مختلف این روند در حال گسترش است.
واکاوی شرایط کنونی و مرور واقع پیشین نشان میدهد، صرفا نگاه بازار به تراز سرمایه است نه تراز تجاری. برای بازار منابع ناشی از فروش نفت و کالا مهم نیست. برای بازار ورود سرمایهگذاران خارجی مهم است که به دنبال گسترش تعاملات خارجی شکل میگیرد. بر همین اساس اظهارات فرزین نمیتواند بازار را برای مدت طولانی به آرامش دعوت کند. هر سیگنال منفی بینالمللی میتواند تمام برنامههای فرزین را به هم بزند، چون این سیگنالها واکنشهای یکسان را به دنبال ندارد. این سیگنال برای افراد بدبین، سایه جنگ را به نمایش میکشد و این گروه را تشویق میکند برای حفظ داراییهایشان بخش قابل توجهی از آنها را بفروشند و تبدیل به ارز و طلا کنند حتی اگر این داراییها را از ایران خارج نکنند. دسته دیگر که این سیگنالها را در قالب تشدید تحریمها تفسیر میکنند، بر پایه یک رویکرد منطقی که در بین همه سرمایهگذاران هست؛ منابع بانکی خود را سریع تبدیل به ارز و سکه میکنند.
در این فضا سیاستهای پولی و مالی فعلی بانک مرکزی هم بحرانها را تشدید میکند . بر همین اساس بخشی از ساختار و حتی برخی برنامههای فعلی فرزین باید اصلاح شود تا او بتواند بهطور کامل بر تراز تجاری مثبت کشور سوار شود و بازار را برای مدتی کنترل کند.
دلیل شکلگیری نوسانات اخیر
در جریان شکلگیری نوسانات ماههای اخیر به گفته غلامعباس دارابی، کارشناس ارشد مرکز پژوهشهای مجلس سه عامل موثر بوده است. او اولین عامل را ناآرامیهای اجتماعی میداند و میگوید: مهمتر از این ناآرامیها، کمرنگ شدن افق مذاکرات و به نتیجه نرسیدن مذاکرات موثر بوده است. هر بار انتظارات ما در مورد مذاکرات تغییر کرده و این تغییر در نرخ ارز اثر داشته است. اما در کنار این انتظارات تورمی تقاضاهای فصلی نیز وجود داشته که این فضا را تشدید کرده است. تقاضاهای فصلی به دلیل تسویههایی که در آخر هر فصل رخ میدهد اغلب منجر به رشد تقاضا میشود.
مباحثی که برخی از آنها را بهاءالدین حسینیهاشمی، مدیرعامل اسبق بانک سرمایه نیز تایید میکند . او عامل شکلگیری شرایط فعلی را نحوه مدیریت بانک مرکزی و مهمتر از آن، افزایش تحریمهای کشور میخواند.
او میگوید: کشور با یکسری محدودیتهایی مواجه است که این محدودیتها شامل بهرهبرداری از چاههای نفت، فروش نفت و برگرداندن پول نفت است. ما تحریمهایی هم در حوزه بانکی داریم که از قبل بوده و کماکان هست. در این بین ما تورم مزمن حدود 50 درصد را هم داریم. در این فضا آقای فرزین صحبت از تثبیت نرخ ارز کرده که با توجه به تورم افسارگسیخته بیمعناست. تورم باعث کاهش ارز پول ملی میشود، شما نمیتوانید روشی پیدا کنید که تورم داشته باشید، اما ارزش پول ملی شما در مقابل پولهای دیگری که تورم خیلی کمتری نسبت به ایران دارند، ثابت بماند. هاشمی میافزاید: وضعیت کنونی ما برمیگردد به ساختار بودجه و اداره کشور، ما امروز کسری بودجه زیادی داریم که شاید روی کاغذ زیاد نباشد، اما نمیتوانیم آن را مدیریت کنیم.
از طرف دیگر ما با چاپ پول، اضافه برداشتهای بانکها که آن هم کمک به چاپ پول میکند و پایه پولی را افزایش میدهد؛ روبهرو هستیم. ما با عدم ایفای تعهدات قبلی دولت و استقراض از آن و عدم پرداخت بدهی پیمانکاران هم مواجه هستیم که همه اینها امکان تثبیت نرخ ارز را غیرممکن میکند؛ آن هم بدون اصلاح ساختار اقتصادی.
بر همین اساس پیشنهاد ما اصلاح سود بانکی است، چون ارزی که امروز در بازار تقاضا میشود، تقاضای واقعی فعالان اقتصادی نیست. این تقاضاها برای جایگزینی ریال به جای پول پر قدرت دیگری است. متقاضیان بازار کاری ندارند قیمت ارز چند است، برای آنها مهم این است که ارزش داراییهایشان کاهش پیدا نکند. آنها عملا ارزی را جایگزین ریال میکنند که کاهش ارز را تجربه نخواهد کرد، بلکه به میزان تورم رشد هم کمک خواهد کرد. آن هم در شرایطی که بانکها سود کافی به مردم نمیدهند. افزایش نرخ سود باعث افزایش تقاضا و تنظیم تقاضا میشود. هر چه تقاضا کاهش پیدا کند، سطح عمومی قیمتها و تورم کاهش پیدا میکند. البته این سیاست ممکن باعث افزایش هزینه مالی شود که قیمت تمام شده کالا را بالا ببرد. ولی این هزینه مالی رشدش به اندازه رشد هزینههای مواد اولیه، دستمزد و انرژی مواد اولیه نیست. البته یک کارشناس اقتصادی دیگر به «اعتماد» میگوید: افزایش سود بانکی به دلیل ایجاد رکود تورمی غیرممکن است.
ارز و تحریم
از نگاه بسیاری از فعالان و کارشناسان اقتصادی با وجود تحریم نمیتوان امیدوار بود که شرایط را دولت تحت کنترل دایمی خود قرار دهد. مدیرعامل اسبق بانک صادرات در این باره میگوید: یکی از چالشهای اصلی تحریمهاست که باید برطرف شود. امروز ما شاهد این هستیم که نه تنها تحریمها برداشته نمیشود، بلکه روزانه تحریمهای جدیدی بر کشور تحمیل میشود. شاید برخی از این تحریمها عملی نشود، اما تاثیر روانی خود را بر بازار میگذارد و باعث میشود مردم به سمت خرید طلا یا ارز خارجی که ارزش ذاتی دارد، بروند. این کارشناس پولی و بانکی معتقد است، تحریمها از یک طرف و پایین بودن نرخ سود بانکی از طرف دیگر باعث میشود همیشه تقاضا برای طلا، سکه و ارزهای خارجی قوی ادامهدار باشد و این تقاضا منطقی نشود. او تاکید میکند با تورم 50 درصد امکان تثبیت نرخ ارز وجود ندارد. ممکن است این سیاست مقطعی و موقتی قابل اجرا باشد ولی ثبات نرخ ارزهای قوی بادوام نخواهد بود.
چندنرخی بودن ارز
سالهاست کشور با چندنرخی بودن ارزهای قوی همچون دلار مواجه است . سیاستی که بهرغم فسادزا بودن کماکان ادامه دارد. حسینی در این باره میگوید: ما همیشه با چندنرخی بودن ارز مواجه بودیم اما در یک مقطعی کمتر و یک مقطعی بیشتر. در حال حاضر ما شاهد رشد نرخهای مختلف ارز هستیم که این امر خود منجر به شکلگیری تقلب میشود. این تقلب هم میتواند در بین کسانی که ارز ارزان را از یک بازار میخرند و آن را گران در بازار دیگر میفروشند، دیده شده تا کسانی که با ارز ارزان کالا وارد میکنند ولی گران میفروشند.
پس باید آقای فرزین به دنبال تک نرخی شدن ارز برود چون با سیاست فعلی نمیتوانیم ثبات بادوامی را در بازار تجربه کنیم.
ورود فرزین به بازار
اخیرا فرزین اعلام کرده است وارد بازارهای بخش خصوصی خواهد شد. موضوعی که به گفته هاشمی میتواند مشکلات بانک مرکزی را افزایش دهد. او میگوید دولت نباید به دنبال تصدیگری باشد. بانک مرکزی باید سیاستگذاری کند. باید مانع از التهابها و هیجانها شود. این رفتارهای بانک مرکزی منجر به توسعه بازار غیررسمی میشود. به تعبیر دیگر شکاف بازار رسمی و غیر رسمی را بیشتر میکند. در ضمن این موضوع خود منجر به سفتهبازی، کمبود تصنعی ارز و ایجاد شکاف تورمی میشود. البته دارابی نگاهی متفاوت به مدیریت فرزین دارد. او معتقد است اصلاح اساسی در بازار اسکناس توسط فرزین یکی از عوامل مهمی بود که منجر شد بازار تا حدودی روند نزولی را در یکی، دو روز اخیر تجربه کند. او میگوید: وقتی بازار رسمی نزدیک به بازار غیررسمی شد بانک مرکزی توانست نقش بازارگردان را بازی کند. در حالی که در گذشته به عنوان یک بازیگر منفعلی بود که بود و نبودش اثری بر بازار نداشت. حتی گاهی نرخهای بانک مرکزی منجر میشد، بازار ملتهبتر شود. البته دارابی تاکید میکند، تا زمانی که مساله حواله برطرف نشود آرامشی که به واسطه سیاست اسکناس فرزین شکل گرفته ادامهدار نخواهد ماند. او میگوید: ما امروز با تراز تجاری مثبت روبهرو هستیم اما وقتی ما ارز را ارزان میفروشیم حتی اگر صادرات نفت دوبرابر شود، شما کماکان کم میآورید، چون اصولا تقاضا زیاد است.
آینده ایران
از نگاه هاشمی در همه بحرانهای کنونی تحریم نقش اساسی داشته و هر کسی که بخواهد این موضوع را انکار کند یا نادان است یا مغرض. او میافزاید: تحریم ما را از جامعه بینالملل دور کرده است. ما میتوانیم به اندازه نقدینگیای که داریم از اعتبارات بینالملل با هزینه و نرخ کمتری بهرهمند شویم. ما حتی میتوانیم با شرایط بهتری از اعتبارات بینالمللی استفاده کنیم، اما تحریمها نمیگذارند. تجارت ما نیز میتواند گستردهتر از آنچه اکنون هست، باشد. اما این تحریمها ریسک کشور را در فروش نفت و وصول نفت سختتر میکند . شاید بتوانیم به گفته آقای فرزین پولهای نفت را وصول کنیم؛ اما هزینه وصول آنها برای ایران بالاست.
ایران برای فروش نفت مجبور است به متقاضیان سوبسید بدهد. ضمن اینکه ما نمیتوانیم از اعتبارات بینالمللی استفاده کنیم. حتی ما نمیتوانیم تکنولوژی وارد کنیم. در حال حاضر بانکداری ما به شدت عقب مانده است و آن به دلیل تحریمهای بوده است، الان صرافیها ما مدرنتر از بانکها هستند. از نگاه مدیرعامل اسبق بانک صادرات، مشکل دیگر ما ضعف مدیریت است. او میگوید: به هر حال افراد کارآمد، کاردان و با تجربه در راس امور نباشند، دولت به سمت دولتی شدن صد درصد میرود و آن زمان شاهد بروکراسی شدیدتر از این خواهیم بود. بر همین اساس باید ما به سمت کاهش تصدیگری باشیم. در نهایت باید نرخ سود را افزایش دهیم تا تقاضا در بازار کنترل شود.
اما دارابی، کارشناس ارشد مرکز پژوهشهای مجلس میگوید: برای اینکه از این شرایط خارج شویم ما نیازمند این هستیم که ناترازیهای اقتصادی موجود را برطرف کنیم . ما به واسطه ناترازیهای اقتصادی که داریم یک عامل زمینهای مزمن داریم که در رشد نرخ ارز، کاهش ارزش پول ملی و در رشد تورم نمود پیدا میکند.
تا زمانی که ناترازی اقتصادی از جمله ناترازی بودجه، ناترازی در صندوقهای بازنشستگی و ... حل نشود، این رقم افزایشی نرخ ارز نه در کوتاهمدت در قالب نوسانات، بلکه در بلندمدت حل نخواهد شد. تا پیش از این درآمدهای نفتی بخشی ناترازی را پوشش میداد و باعث میشد افزایش نرخ ارز را به تعویق بیندازیم. الان آن شرایط نیست . به میزانی که ناترازیها اثرات خودش را بروز میدهد، در تورم و نقدینگی به سرعت اثرش را روی نرخ ارز هم نشان میدهد. همانطور که کالاهای داخلی رشد میکند، کالاهای خارجی هم رشد میکند . پس این روند ادامه دارد. میزان فروش نفت مثل دهه 80 یا حتی سالهای 96 و 97 نیست؛ باید انتظار داشته باشیم تا این ناترازی هست، افزایش نرخ ارز هم باشد.
دارابی میگوید: اگر ما توانستیم سال 99 را که به شدت با کاهش منابع نفتی روبهرو بودیم، حل کنیم میتوانیم با مدیریت شرایط کنونی مشکلات را حل کنیم. بنابراین بسیار مهم است که در شرایط فعلی مساله حواله را حل کنیم و تمام تلاش خود را بکنیم که حتی یک دلار هم به دنبال صادرات باید برگردد. او میافزاید: در سال 99 در یک مقطعی رییس کل وقت بانک مرکزی حتی نرخ نیما را از نرخ ارز بازار آزاد بالا برد تا ارزهای صادراتی به کشور بازگردند. صادرات غیرنفتی سال 99 ما را نجات داد وگرنه یکی، دو، سه میلیارد صادرات غیرنفتی به جایی نمیرسید. آن هم با واردات کالاهایی با نرخ 4200 تومانی. ما در حال حاضر صادرات نفتی و غیرنفتی خوبی داریم. بر همین اساس حتی اگر تحریمها تشدید شود، ما مشکلی پیدا نمیکنیم.
نظر شما