شناسهٔ خبر: 58132291 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

هزینه نگهداری از سالمندان چقدر است؟

کارشناسان می‌گویند هزینه‌های ماهیانه مراقبت از سالمندان در سرای سالمندان براساس استانداردهای سطح حداقلی تا سطح متوسط، حدود ۷ تا ۱۳ میلیون تومان در شهرهای مختلف است.

صاحب‌خبر - به گزارش جهان نيوز به نقل از فارس، «تمام تخت‌های سالمندی کشور ۱۴ هزار و ۵۰۰ تخت است یعنی تقریباً برای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت در سرای سالمندان داریم؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته برای هر ۱۸ سالمند یک تخت وجود دارد و در حال حاضر به طور متوسط ۴ تا ۵ فرزند از یک سالمند مراقبت می‌کنند. باید دید چه وضعیت نگران کننده ای را در آینده، سالمندان تنهای نیازمند به مراقبت، باید تحمل کنند.»، 
اینها تنها بخشی از اظهارات حسام‌الدین علامه، عضو هیأت علمی گروه پژوهشی پزشکی مبتنی بر سبک زندگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران و رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور است که  خطرات دوران سالمندی و کمبود نیروی انسانی را از یک سو و از سویی دیگر روبرو شدن کشور با مسأله ای به نام کمبود خدمات درمانی و توانبخشی برای سالمندان را مطرح می‌کند.

در گفت وگوی ما با «رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان کشور»، مسائلی مانند مراقبت از سالمندان و شاخص‌های سلامت، برنامه‌های حمایتی مراقبت سالمندان، سن بازنشستگی، قانون جوانی جمعیت و جمعیت سالمندان و تأثیر ازدواج و فرزندآوری در کاهش سالمندان جامعه مطرح شد که مشروح آن را می‌توانید در ذیل بخوانید:

وضعیت نگران کننده ای در انتظار «سالمندان تنها» است
وضعیت نظام مراقبت از  سالمندان چگونه است و در مجموع چند تخت مراقبت از سالمندان داریم و نیازمند چه میزان تخت هستیم؟
بحث مراقبت از سالمندان وابسته از نظر حرکتی و انجام فعالیت های فردی بسیار مهم و پرهزینه است، در چند پیمایش مقطعی به این موضوعات رسیدیم که ۵ درصد از سالمندان از کار افتاده نیازمند مراقبت دائمی،۱۲ درصد به کمک موردی و مراقبت موقت و ۸۳ درصد نیز مستقل بودند. در غربالگری وزارت بهداشت که ۲ سال گذشته انجام شده است نشان داده که ۵ درصد سالمندان کشور ما از نظر شاخص‌های سلامت بسیار پرخطر بودند و در مجموع ۱۷ تا ۲۷ درصد از سالمندان کشور به درجاتی از مراقبت رسمی و غیررسمی نیاز دارند.
 
«تمام تخت‌های سالمندی کشور ۱۴ هزار و ۵۰۰ است یعنی تقریباً برای هر ۷۰۰ سالمند یک تخت در سرای سالمندان داریم؛ در حالی که در کشورهای توسعه یافته برای هر ۱۸ سالمند یک تخت وجود دارد.»

هزینه‌های ماهیانه مراقبت از سالمندان در سرای سالمندان براساس استانداردهای سطح حداقلی تا سطح متوسط، حدود ۷ تا ۱۳ میلیون تومان در شهرهای مختلف است که البته این رقم برای آخر سال ۱۴۰۰ است و امروز این رقم افزایش یافته است و  اکثر خانواده‌ها توان پرداخت این هزینه‌ها را ندارند.

سازمان بهزیستی برای سالمندان رها شده و یا نیازمند واجد از بین ۱۴.۵۰۰ نفر سالمند، بین ۲ تا ۳ میلیون تومان برای هر نفر به صورت ماهانه به سرای سالمندان کمک می‌کند؛ در حالی که اگر  جمعیت سالمندان فعلی را ۹ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر در نظر بگیریم و تنها ۱۰ درصد از این‌ها، نیازمند کمک در مراقبت رسمی باشند، حدود ۹۲۰ هزار نفر از سالمندان، نیازمند حمایت مراقبتی هستند و متوسط هزینه ماهیانه هرکدام از این‌ها، ۱۰ میلیون تومان در ماه و در سال ۱۲۰ میلیون است که با  توجه به بودجه دریافتی فعلی سازمان بهزیستی از سازمان برنامه و بودجه، حمایت ها بسیار اندک و ناچیز است.

 از سوی دیگر، در حال حاضر به طور متوسط ۴ تا ۵ فرزند از یک سالمند بطور چرخشی و نوبتی مراقبت می‌کنند. حال پیش بینی بفرمائید چه وضعیت نگران کننده ای را در آینده، سالمندان تنهای نیازمند به مراقبت، باید تحمل کنند؛ این یک واقعیت است که اهمیت ازدواج به موقع و فرزندآوری مناسب را در سنین جوانی و میانسالی هشدار می دهد.

راهکارهایی برای جبران هزینه‌های کمرشکن مراقبت
دولت می‌تواند چه برنامه‌های حمایتی در زمینه مراقبت سالمندان در دستور کار قرار دهد؟
راهکار اصلی و درست معضل هزینه‌های کمرشکن مراقبت سالمندان، ایجاد بیمه مراقبت طولانی مدت است، به این معنا که از حقوق یک فرد شاغل، مثلا به‌طور متوسط ۳ درصد کم شود تا اگر یک بازنشسته جزو آن گروه از سالمندان شد که نیاز به مراقبت دارد، تحت پوشش بیمه مراقبت طولانی مدت قرار گیرد.

 راهکار نوین و موثر دیگر، برقراری نظام مسئولیت پذیری اجتماعی، خدمات داوطلبانه محله محور، بانک زمان و بیمه بانک زمان است. راهکار کمکی دیگر در کشورهای غربی، پرداخت مستمری سالمندی به سالمندان بدون حقوق بازنشستگی از طبقات متوسط و پائین جامعه و نیز مستمری مساعدت سالمندی مخصوص سالمندان نیازمند است که کمک می کنند سالمند بالای ۶۵ سال، بتواند معیشت و خدمات مورد نیاز خود، از جمله مراقبت را مدیریت کند.

لزوم شناورسازی سن بازنشستگی برای فرار از کمبود نیروی کار 
حرکت جامعه به سمت سالمندی چه تبعاتی برای کشور در پی دارد؟
وقتی نیروی در سن کار، ۱۵ تا ۶۴ ساله، بیش از دوسوم جمعیت کشور باشد یعنی پنجره جمعیتی کشور باز است، قبلا پیش بینی می شد که پنجره جمعیتی ایران از سال ۱۳۸۵ تا سال ۱۴۲۵، باز است؛ اما به سبب کاهش شدید نرخ باروری اکنون تخمین زده می شود بین ۵ تا ده سال زودتر، پنجره جمعیتی ایران بسته ‌شود، یعنی بین سالهای ۱۴۱۶ تا ۱۴۲۰، که این بسته شدن مجدد به خاطر افزایش  افراد بالای ۶۴ سال است، درحالیکه پیش از سال ۱۳۸۵ به خاطر فراوانی حمعیت زیر ۱۵ سال بوده است. به این دوران باز بودن پنجره جمعیتی، سود جمعیتی اول و سال‌های تحقق اقتصاد طلایی می‌گویند که فرصتی است تا زیرساخت‌های توسعه‌ای کشور برای مواجهه با پدیده سالمندی آماده شود.

 افزایش جمعیت سالمندان و بسته شدن پنجره جمعیتی باعث شده تا کشورهای سالمند با کمبود نیروی کار مواجه شوند، بنابراین این کشورها، شناورسازی سن بازنشستگی را تصویب کرده‌اند و این سن، متناسب با امید به زندگی و توانمندی فرد در معرض بازنشستگی و نیاز کشور به ادامه خدمت آن فرد و نیروی کار است.

اما راهکار جدید و گره گشای کشورهای مواجهه یافته با پدیده سالمندی و کاهش نیروی کار،  توجه به سود جمعیتی دوم برای تحقق اقتصاد نقره ای است. آنها برای افراد در معرض بازنشستگی  ضمن اتخاذ سیاست بازنشستگی پلکانی و برنامه های جانشین پروری و برگزاری دوره های آموزشی و مهارتی برای ورود به دوره بازنشستگی و سالمندی، اقدام به برگزاری دوره های مهارت‌‌افزایی، کارآفرینی و سرمایه‌گذاری کرده اند تا بتوانند با توجه به جمعیت بازنشسته و سالمند خود، آمادگی لازم برای  تحقق سود جمعیتی دوم یا اقتصاد نقره‌ای را فراهم آورند و از این رو  تصویرسازی مثبتی از دوره بازنشستگی و سالمندی ایجاد کرده‌اند.

 در حال حاضر متوسط بازنشستگی شغل اول در ایران ۵۳ سال است، می‌توان تا سن ۷۵ سالگی که پایان سالمندی جوان است برای سالمندی فعال و مولد و نقش‌آفرینی بازنشستگان و سالمندان جوان در اقتصاد نقره‌ای  فرهنگ‌سازی و بسترسازی کرد و زیرساخت‌های اقتصادی و اداری را اصلاح‌کرد  تا این مهم رخ دهد.

در همین راستا در کشورهای شرق آسیا، شبکه سمن‌های میان‌نسلی سالمندی محله محور با نگاه تقویت کسب‌وکارهای خرد و فامیلی باهدف تقویت اقتصاد و تحقق توسعه پایدار را در هر محله کوچک، به وجود آورده‌اند، مهارت‌های شغلی متناسب و نیز خودمراقبتی را آموزش دهند، این اقدام موجب رونق اقتصادهای خُرد فامیلی و محلی می‌شود. متأسفانه ما در کشور هیچ‌کدام از این موارد را نداریم.

کاهش آمار سالمندان با اجرای درست  قانون جوانی جمعیت 
نقش قانون جوانی جمعیت در کاهش جمعیت سالمندان کشور چیست؟
به ثمرنشستن قانون جوانی جمعیت می‌تواند درصد سالمندان را کاهش دهد؛ چون افزایش میزان تولد، باعث افزایش نرخ باروری و جمعیت گروه زیر ۱۵ سال شده و سهم سالمندان از کل جمعیت، کمتر می‌شود و درنتیجه ، درصد سالمندان کاهش پیدا می‌کند؛ البته اگر افزایش جمعیت متولدین هرسال، بیشتر از پیش بینی های قبلی باشد، این جوان شدن جمعیت می تواند باعث شود، در محاسبات آماری مربوط به دو تا سه دهه آینده، بطور گذرا پنجره جمعیتی ایران زودتر بسته شود؛ برای اینکه هرچند از نظر تعاریف و شاخص های آماری، یک فرد از ۱۵ سالگی جز نیروی کار محسوب می شود، اما در عرف کاری ایران، بطور متوسط، حدود ۲۰ سالگی، یک فرد وارد بازار کار می‌شود.
 
بنابراین این نگرانی را داریم که اگر نرخ باروری افزایش پیدا کند و در سال چند ده هزار نفر به جمعیت ما اضافه تر شوند، این‌ها تا ۲۰ سال آینده، به جمعیت سربار و غیر مولد کشور اضافه می‌شود اما پس از این ۲۰ سال کمک‌کار اقتصاد کشور و باعث افزایش درصد افراد مولد هستند.از این رو قانون جوانی جمعیت برای بعد از ۲۰ سال آینده از نظر افزایش نیروی مولد در کشور می‌تواند کمک به اقتصاد کشور باشد.

سن آغاز دوران سالمندی معلولان در ایران
سن امید زندگی و شروع سن سالمندی برای جامعه معلولان کشور چه زمانی است؟
 معلولان یک گروه جمعیتی خاص  در هر کشور محسوب می شوند که می‌توان برای این جمعیت، سن امید زندگی را محاسبه کرد، سپس از آن سن ۱۵ سال کم کرد، تا سن ورود به دوران سالمندی آن‌ها مشخص ‌شود؛ بنده از سن به امید زندگی جمعیت معلولان ایران اطلاعی ندارم؛ اما به‌هرحال سن شروع دوران سالمندی ایشان را نباید کمتر از ۵۵ سال تعریف کرد، چون باعث تصویرسازی منفی از دوران فعالیت موثر و عدم برنامه ریزی های آماده کننده ایشان برای ورود به دوره سالمندی می گردد.

سالمندی سخت در انتظار این گروه‌ها از جامعه
با توجه به آن که خانواده ها به سمت تک فرزندی سوق پیدا کرده اند و جمعیت سالمندان تنها در حال افزایش است، ضرورت افزایش خانه های سالمندی را تا چقدر مهم می دانید؟

قطعاً اولویت راهبردی و بار اصلی نگهداری و مراقبت از سالمندان بر روی مدل های  خانواده و اجتماع محور نگهداری از سالمندان است که مبتنی بر فرهنگ غنی ایرانی و ارزشهای اسلامی است، اما یکی از مسائلی که توسط عده‌ای تابو شده و نگاه علمی پشت آن وجود ندارد، تکیه بیش از ظرفیت به مقوله فرهنگ ایرانی اسلامی و ساختار خانواده محور جامعه ایرانی است. قطعاً در فرهنگ دینی ما و ملی ما، سالمند باید در خانه و اجتماع نگه‌داشته شود، اما به‌هرحال درصدی از سالمندان ما آن‌چنان زمین‌گیر می‌شوند که احتیاج به مراقبت‌های حرفه‌ای دارند و از نظر علمی به نفع سالمند است که در یک مرکز حرفه‌ای مراقبتی نگه‌داری شود؛ بنابراین باید محاسبه کرد که برای درصدی از سالمندان زمین‌گیر، خدمات مراقبت در سرای سالمندان و مراقبت حرفه ای و رسمی فراهم شود که حداقل حدود ۵ درصد از سالمندان این شرایط را دارند.
 تاکید می کنم که تغییر ویژگی‌های کیفی جمعیت شناختی سالمندی که به صورت تدریجی از سال ۱۴۱۰ نمایان تر می‌شود، که پیامد آن، کاهش بعد خانوار و کاهش اطرافیان سالمندان است، شرایط متفاوتی را رقم خواهد زد که احتیاج به تقویت بسترهای نگهداری از سالمندان از جمله افزایش تعداد تخت های سراهای سالمندی دارد.

در سرشماری ۱۰ سال گذشته، حدود ۵ فرزند از یک سالمند مراقبت می کردند در حالی که در ۱۰ سال آینده این عدد به زیر ۲ نفر می رسد و کاهش چشمگیر پیدا می‌کند و ما با جمعیت میلیونی سالمندان تنها مواجه خواهیم بود. برای این سالمندان تنها و بدون فرزند و احیاناً بدون همسر، امکان نگهداری در منزل وجود ندارد؛ آن افراد طلاق گرفته و یا همسر از دست داده، و زوج های نابارور فعلی و افرادی که بدون فرزندی را خودشان انتخاب کرده‌اند، یا تک‌فرزندها، همه این‌ها، وقتی به دوران سالمندی می‌رسند، برای نگهداری در خانه شرایط مهیا نیست.

بنابراین باید با یک پیش‌بینی صحیح از وضعیت سالمندان تنها و نیازمند به مراقبت، ما از امروز یک جهاد ساخت سرای سالمندان تشکیل دهیم و افراد خیر و واقف را، به بحث نگهداری و مراکز نگهداری سالمندان ورود بدهیم تا برای سال ۱۴۱۰ که مشکلات ما به شدت خود را نشان می‌دهد، شرایط برای نگهداری آبرومندانه سالمندان فراهم شود. این منافی رویکرد خانواده محور و جامعه محور نمی باشد بلکه برای همان درصدی از سالمندان است که اطرافیان کم هستند و احتیاج به مراقبت رسمی و حرفه ای دارند. در پایان تاکید می کنم که  پدیده نوین سالمندی جمعیت هم می تواند فرصت و هم تهدید برای آینده کشور باشد و این بستگی به نوع برنامه ریزی آماده کردن زیرساخت‌ها برای مواجهه صحیح با پیامدهای سالمندی جمعیت دارد. اگر تصویرسازی مثبت از دوران سالمندی صورت گیرد و از تجارب زیسته و کاری سالمندان در اقتصاد خرد و محل محور استفاده شود و زیرساخت ها  فراهم شود قطعاً پدیده سالمندی جمعیت امری مبارک است.

بازنشستگی در ایران پلکانی شود
راهکار کمبود نیروی انسانی در کشور چیست؟
 باید بازنشستگی در ایران پلکانی شود، به این معنا که یک دفعه با فرد قطع رابطه نکنند، بلکه این کار در ۲ تا ۳سال رخ دهد، روزهای کاری یک فرد در معرض بازنشستگی به‌تدریج کاهش پیدا کند و در این ایام این فرد موظف باشد به جانشین خودش آموزش‌های لازم را بدهد و به اصطلاج ظرفیت سازی کند و خودش نیز آموزش‌های ورود به دوران بازنشستگی و سالمندی و نیز آموزش‌های مربوط به اقتصاد خرد و مهارت های کارآفرینی را ببنید. در افزایش سن بازنشستگی، باید چند مسئله را مدنظر قرار دهیم، اولا ادامه کار یک فرد، باید متناسب با نیاز سازمان اقدام شود، وقتی آن سازمان، به آن نیرو و توانمندی هایش نیاز ندارد ما نباید استمرار کار فرد غیر مفید را به‌نظام اداری تحمیل کنیم ، این فرد باید مهارت‌های روزآمد را داشته باشد و برخی افراد که در معرض بازنشستگی قرار دارند خودشان را مهارت‌های روز آشنا نکرده‌اند، مثلا ‌امروزه آشنائی با مهارت‌های اداری و‌ فناوری اطلاعات، لازم است.
 
نکته دوم علاقه خود فرد به افزایش دوران خدمت و به تاخیر انداختن زمان بازنشستگی است، در غیر این صورت، با ‌اجبار قانونی و بدون علاقه خود فرد، با اصول بهره وری منافات دارد و به نفع سازمان نیست. در صورتی که نیاز باشد که سن بازنشستگی افزایش پیدا کند و شناور سازی رخ دهد، این کار اشتباه است که صرفا با الزام و اجبار و تصویب قانون رخ دهد، این کار احتیاج به فرهنگ‌سازی و اقناع‌سازی دارد و باید جامعه این افزایش حداقل سنوات خدمتی را بپذیرد.

کشورهای جهان،  علاوه بر اینکه در سن بازنشستگی بازنگری کرده‌اند و حداقل سنوات برای بازنشستگی را شناور کرده اند، آمده‌اند مسیر سود جمعیتی دوم و اقتصاد خرد و فامیلی را به‌عنوان مرحله بعدی طراحی کرده‌اند تا فرد با دانش بازنشستگی و تجارت شغل اول، بتواند وارد اقتصاد خرد شود.

 یکی از معضلات نظام بازنشستگی ما این است که کارفرما موظف است برای یک فرد شاغل ۲۰درصد از هزینه حقوقش را به بیمه بدهد، تا صرف حقوق بازنشستگی افراد بازنشسته می‌شود، در این شیوه بین ۵ تا ۷ نفر شاغل، باید بیمه بپردازند تا یک نفر حقوق بازنشستگی بگیرد. مدل دوم از طریق سرمایه‌گذاری است، آن پول پرداختی کارفرما در طول دوران خدمت، در صندوق بازنشستگی سرمایه‌گذاری می‌شود و بعداً  در در زمان بازنشستگی از محل عایدی سرمایه‌گذاری که صندوق انجام داده، حقوق فرد بازنشسته پرداخت می شود. اما متأسفانه در ایران ازآنجایی‌که سرمایه‌گذاری مناسبی در صندوق‌های بازنشستگی اتفاق نیفتاده متأسفانه از همین شیوه مزایای معین استفاده می‌کنیم. سازمان تأمین اجتماعی به ازای هر ۴.۵ نفر شاغل یک بازنشسته داریم، در صندوق‌های کشوری و لشکری به ازای هر یک نفر، یک بازنشسته داریم. بنابراین هیچ گونه تناسبی وجود ندارد.

در این بین میزان تورم هم مهم است، سرمایه‌ و درآمد صندوق‌های بازنشستگی با این افزایش تورم و الزام به پرداخت حداقلی سبد معیشت یک فرد بازنشسته با توجه به تورم موجود، کفایت نمی کند و افزایش حقوق بازنشستگی باعث شده که صندوق‌های بازنشستگی ما ورشکسته شده و دولت حدود ۹۰ درصد از عایدی ماهانه پرداختی به بازنشستگان را پرداخت می‌کند و این وضعیت وقتی به سال ۱۴۱۰ برسد که با افزایش شدید بازنشستگان مواجه خواهیم بود باعث بحران مالی صندوق ها خواهد شد. باید صندوق‌های بازنشستگی کارآمد باشند تا بتوانند حداقل همین ۱۰ درصد پرداختی‌ها را پرداخت کنند!

نظر شما