شناسهٔ خبر: 58060921 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

اخبار ویژه

صاحب‌خبر -
 
 
فارین پالیسی: روسیه برای اولین بار بیش از همیشه به ایران وابسته است
نشریه تخصصی سیاست خارجی آمریکا می‌گوید شراکت راهبردی ایران و روسیه بر خلاف میل واشنگتن گسترش می‌یابد.
فارین پالیسی نوشت: ایران و روسیه بیش از هر زمان دیگری به هم نزدیک هستند. آنها برای چندین دهه جبهه قدرتمند علیه قدرت‌های غربی ایجاد کرده‌اند، هر چند که این روابط در برخی مقاطع از لحاظ تاریخی، با بی‌اعتمادی و احتیاط همراه بوده است. جنگ اوکراین ممکن است همه چیز را تغییر دهد و مسکو را وادار کند تا ایران را به عنوان یکی از شرکای خارجی خود بپذیرد تا بتواند تجهیزات مورد نیاز خود را از تهران تامین کند و راه نجاتی برای اقتصاد تحریم‌شده‌ اش پیدا کند.
امیل آودالیانی، مدیر مطالعات خاورمیانه در جئوکیس، یک‌اندیشکده گرجستانی، می‌گوید: «جنگ در اوکراین نحوه نگرش روسیه به روابط با ایران را تغییر داد. پیش از سال ۲۰۲۲، روابط دوجانبه با دوگانگی گفت وگوهای زیاد اما محتوای کم مشخص می‌شد. با این حال با جنگ، چرخش روسیه به آسیا کامل شده و اکنون جلب حمایت ایران برای کرملین حیاتی است.»
فارین پالیسی می‌افزاید: مقامات آمریکایی و کارشناسان منطقه مدعی هستند که تعمیق روابط مسکو و تهران می‌تواند به طولانی شدن جنگ منجر شود، زیرا ایران حمایت نظامی و منابع بیشتری را به روسیه می‌کند. در عین حال، آنها بر این گمان هستند که اگر دولت روسیه اشکال جدیدی از فناوری نظامی و سیستم‌های تسلیحاتی پیشرفته را به این قدرت بزرگ خاورمیانه تحویل دهد، می‌تواند متحدان ایالات متحده در خاورمیانه را که با ایران مخالفند به خطر بیندازد.
به نوشته گزارشگر فارین پالیسی، ایران در ازای حمایتش، می‌تواند فناوری نظامی و سامانه‌های تسلیحاتی پیشرفته مانند جنگنده‌های سوخو -۳۵ یا سیستم دفاع هوایی پیشرفته ۴۰۰‌S- وسیه را دریافت کند. ایران اکنون با ارسال پهپادها می‌تواند برای قرارداد هواپیماهای جنگنده و قراردادهای اقتصادی و تجاری سودآور با شرکت‌های روسی که تاکنون به دلیل تحریم‌های آمریکا از سرمایه‌گذاری در ایران خودداری کرده‌اند، فشار بیاورد.
دوستی ایران و روسیه فراتر از میدان‌ جنگ است. در جبهه دیپلماتیک، ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه از زمانی که جنگ اوکراین را آغاز کرد، فرصت سفر خارجی چندانی نداشت؛ ولی او اولین دیدار خود را خارج از فضای بلوک شوروی، در تیر ماه برای یک دیدار با آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران به تهران انجام داد.
در بعد اقتصادی، هر دو کشور مشغول ایجاد شبکه‌های تجاری جدید گسترده با هدف دور زدن تحریم‌های غرب هستند، از جمله راه‌های تامینی که ایران می‌تواند تجهیزات را از طریق رودخانه و راه آهن و همچنین از طریق دریای خزر به روسیه ارسال کند.
گابریل نورونها، کارشناس‌اندیشکده امنیت ملی آمریکا و مشاور پیشین وزارت امورخارجه آمریکا می‌گوید: «اگر این دو کشور همیشه از نظر سیاسی نزدیک بوده‌اند، اکنون تاکید بیشتری بر روابط اقتصادی خود دارند.»
در حوزه اطلاعاتی نیز، روسیه با پرتاب ماهواره جدید ایرانی به مدار در مردادماه موافقت کرد که این نیز نشانه دیگری از تعمیق اتحاد استراتژیک دو کشور است. 
با همه این اوصاف، می‌توان گفت، برای اولین بار، روسیه بیش از همیشه به ایران وابسته است، نه تنها برای هواپیماهای بدون سرنشین، بلکه در خاورمیانه، به ویژه در سوریه، جایی که مسکو خود را برای کمک به حفظ دستاوردهای نظامی خود متکی به تهران می‌بیند. روابط مسکو با تهران سابقه طولانی و پیچیده‌ای دارد. اما دو کشور در سوریه، جایی که روسیه در سال ۲۰۱۵ به کمک دولت سوریه آمد، نقاط مشترکی پیدا کردند.
تغییر پویایی در روابط روسیه و ایران در شرایطی است که تلاش‌های ناکام غرب برای کارشکنی در توافق هسته‌ای برجام ادامه دارد. روسیه و چین از این توافق حمایت کامل کردند، اما در اواخر سال ۲۰۲۲ پس از کارشکنی غربی‌ها، این تلاش‌ها به نوعی به بن بست رسید.
یک کارشناس سیاسی در‌باره روابط روسیه و ایران می‌گوید: من فکر می‌کنم ما به سطح کیفی متفاوتی در روابط روسیه و ایران در مقایسه با آنچه در سال‌های گذشته دیده‌ایم، می‌رسیم. 
 
اصلاح‌طلبان پایگاه اجتماعی ندارند اما دست غرب برای مصالحه دراز است(!)
یک نماینده مجلس ششم از طیف اصلاح‌طلبان،‌ در اظهاراتی متناقض، هم اذعان کرد این طیف فاقد کمترین پایگاه اجتماعی هستند و هم گفت که آنها می‌توانند وساطت کنند.
حسین انصاری‌راد در گفت‌وگو با روزنامه آرمان و در پاسخ این سؤال که «اصلاح‌طلبان چگونه می‌توانند به برون‌رفت کشور از شرایط کنونی کمک کنند؟» اظهار داشت: واقعیت این است که اصلاح‌طلبی به معنای متداول دیگر از بین رفته است. اصلاح‌طلبی به معنای اینکه در جامعه دارای پایگاه بودند و می‌توانستند در مناسبات قدرت تأثیرگذار باشند دیگر معنای خود را از دست داده و این پایگاه از بین رفته است. اینکه فکر کنیم مردم دیگر به حرف اصلاح‌طلبان گوش می‌دهند منتفی است و با واقعیت‌های موجود در جامعه همخوانی ندارد. در گذشته اصلاح‌طلبان نسبت به برخی مسائل عقب نشینی‌هایی انجام دادند که جامعه را نسبت به آنها مأیوس کرده است. به همین دلیل امروز دیگر اصلاح‌طلبی کارکرد خود را از دست داده است. در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان می‌توانند به عنوان کارشناس و دلسوز در مدیریت بحران به کشور کمک کنند.
ممکن است احزاب اصلاح‌طلب مانند کارگزاران سازندگی و اتحاد ملت وجود داشته باشند و به فعالیت‌های سیاسی خود به نام اصلاح‌طلبی ادامه بدهند. با این وجود پایگاه اجتماعی ندارند و در جامعه نقش تعیین کننده‌ای ندارند. با این وجود در شرایط کنونی اصلاح‌طلبان می‌توانند در حل بحران کنونی کشور وساطت کنند. حاکمیت نیز باید اجازه بدهد این اتفاق رخ بدهد و زمینه را برای وساطت اصلاح‌طلبان فراهم کند. 
او افزود: حاکمیت باید از جریان‌های سیاسی برای حل مشکلات کشور و عبور از بحران‌ها کمک بگیرد. به هر حال اتفاقاتی که در ماه‌های گذشته در کشور رخ داده از نظر داخلی و خارجی برای حاکمیت هزینه ایجاد کرده است. حاکمیت باید از هر فرصتی که می‌تواند شرایط را بهتر کند و کشور را به سمت آرامش رهنمون کند استفاده کند. در چنین شرایطی واسطه‌ای به نام اصلاح‌طلبان می‌تواند به شرایط موجود کمک کند و شرایط حاکمیت و کشور را به سمتی ببرد که حاکمیت هزینه‌های کمتری متحمل شود. در طول  سال‌های گذشته کشور هزینه‌های زیادی به دلیل اشتباهات مدیریتی داده است. اقتصاد، فرهنگ وآسیب‌های اجتماعی در سال‌های گذشته وضعیت خوبی نداشته است. این وضعیت باعث شده مردم امروز نسبت به وضعیت مدیریت کشور و زندگی خود رضایت درونی نداشته باشند و به همین دلیل نیز مجبور شده‌اند نارضایتی‌های خود را در خیابان‌ها بیان کنند. دست غرب برای مصالحه دراز است. این وضعیت برای کشورهای شرقی نیز وجود دارد. ایران باید با آنها رابطه اقتصادی برقرار کند. نکته مهمی که درباره اعتراضات اخیر وجود داشت این بود که اگر برجام به نتیجه رسیده بود و وضعیت اقتصادی کشور بهتر شده بود اعتراضات شکل نمی‌گرفت. 
انصاری راد گفت: سیاست یکجانبه‌گرایی در عرصه بین‌المللی به نتیجه نمی‌رسد.  به اندازه‌ای در تصمیم‌گیری در این زمینه تأخیر صورت گرفت که تاکنون به نتیجه نرسیده است. این در حالی است که مدت‌ها پیش می‌توانست به نتیجه برسد و کشور از وضعیت تحریم خارج شود. متأسفانه برخی سوءمدیریت‌ها اجازه نداد این اتفاق رخ بدهد و در شرایط کنونی به جای اینکه تحریم‌های بین‌المللی کاهش پیدا کند در زمینه‌های مختلف افزایش نیز داشته است. امروز برخی در داخل کشور به شرق تکیه کرده و با غرب دشمنی می‌کنند. این وضعیت یکی از عواملی است که برای کشور چالش ایجاد کرده است. 
اظهارات آقای انصاری راد به دلایل متعدد مخدوش است. نخست این که مدعیان اصلاح‌طلبی به ویژه در زمینه مدیریتی و اقتصادی، از عوامل ایجاد برخی نارضایتی‌ها هستند و خود بخشی از مسئله هستند و نه راه‌حل. به همین دلیل هم هست که در انتخابات گذشته با بی‌اعتنایی گسترده مردم نسبت به نامزدهای خود روبرو شدند. نکته دوم، این است که اگر این طیف فاقد کمترین پایگاه اجتماعی است و انصاری راد هم به آن اعتراف می‌کند، ‌چگونه می‌تواند وساطت بکند؟! اگر جریانی نزد مردم اعتبار خود را از دست داده و متهم است و نزد حاکمیت هم به عنوان متهم خیانت‌های 78 و 88 و 98 شناخته می‌شود، چگونه می‌تواند سر بلند کند و مدعی راه حل شود؟ در حقیقت به آنها باید دنباله واسطه‌ای باشند که برایشان نزد مردم و نظام شفاعت کند.
سوم؛ آقای انصاری راد در ادامه، پای برجام و غرب را به میان کشیده و گویا منظورش از وساطت، بازی میان ایران و دشمنان خارجی است. در این زمینه هم آنها امتحان بدی پس داده‌اند، چه درباره اعتماد به آمریکا و کلاه‌برداری که به‌واسطه همان‌ها در برجام انجام شد، و چه در ماجرای حمایت از آشوب‌افکنی غرب و جریان اپوزیسیون.
و بالاخره این که تحریم‌ها چه در جریان اجرای دوساله برجام و چه پس از آن تا پایان دولت روحانی، ‌روند تصاعدی پیدا کرد و رسیدن شمار تحریم‌ها از 800 به 1700 مورد، نه مربوط به مقاومت ایران در برابر زورگویی و زیاده‌خواهی مجدد آمریکا، بر اثر خوش‌خیالی و فشلی دولت روحانی اتفاق افتاد.
 
گزارش سایت حامی برجام از خسارت‌ها و منافذ فراوان آن
پایگاه اینترنتی حامی برجام اذعان کرد آمریکا در برجام دنبال استخوان لای زخم گذاشتان و ایجاد اهرم فشار برای کارشکنی‌ها و سوءاستفاده‌های آتی بود و ابهامات برجام به این خواسته آمریکا کمک کرد.
«عصر ایران» با ارائه توصیه‌هایی برای «برجام خوب» نوشت: احیای برجام همچنان در پیچ و خم‌های مذاکرات دیپلماتیک قرار داد. ایران خود را متضرر برجام اولیه می‌داند و حتی این حق را دارد که به خاطر خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام و اعمال تحریم‌ها از واشنگتن غرامت بخواهد؛ از این رو مذاکره‌کنندگان ایرانی نباید برای امضای یک توافق مسئله دار، عجله‌ای داشته باشند و قبل از توافق باید نهایت تلاش را داشته باشند تا ایرادات و خلاهای توافق پیشین را نداشته باشد. بدین منظور تهران اعلام کرده به دنبال تضمین‌های عینی از آمریکاست؛ تضمین‌هایی که منافع اقتصادی ایران را از یک توافق قوی و پایدار حفظ کند. در شرایطی که تهران به دنبال گرفتن تضمین از آمریکاست به نظر می‌رسد بهترین تضمین‌هایی که می‌توان گرفت نه محول کردن آن به آمریکا، بلکه امضای توافقی متوازن و قوی است که اهرم‌های هسته‌ای و کارت‌های بازی ما را تنها در ازای دریافت متوازن امتیازات از طرف مقابل، روی زمین بزند.
خروج یک‌جانبه واشنگتن از برجام در دوران ترامپ و اعمال تحریم‌ها در قالب کارزار «فشار حداکثری» علیه ایران در شرایطی که تهران تا بیش
از 14 ماه همچنان به تمامی تعهدات برجامی خود متعهد ماند (هم چوب را خورد و هم پیاز را) باید مایه عبرت باشد و بر این اساس پیشنهاد می‌شود: یک متن شُسته و رفته و بدون هیچ کلمه یا عبارت مبهم به امضا برسد. نشانه‌هایی از همت مذاکره کنندگان هسته‌ای کشورمان برای پایمردی روی این اصل دیده می‌شود که امیدوارکننده هستند؛ از جمله اصرار و پافشاری به بسته شدن پرونده اتهامات آژانس پیش از امضای دوباره توافق؛ چون به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها اصرار دارند این پرونده را مثل یک استخوان لای زخم و اهرم فشار برای کارشکنی‌ها و سوءاستفاده‌های آتی خود در روند اجرای برجام، حفظ کنند.
متاسفانه در برجام اولیه تمامی تعهداتی که ایران می‌بایست بر عهده بگیرد به وزن و مقدار و مثقال و تاریخ و روز و ساعت.. تعیین شده بودند در حالی که تعهدات آمریکا کلی و با عباراتی قابل تفسیر بود که زمینه سوءاستفاده واشنگتن را در زمینه تعلیق و لغو تحریم‌ها به ویژه در حوزه مالی و بانکی فراهم می‌کرد.
در این راستا بهتر است تعهدات طرفین در قالب برجام عینی و مشخص و قابل‌اندازه‌گیری و راستی آزمایی باشند و اگر تعهدات ایران نقدا و قابل سنجش عینی است تعهدات طرف مقابل نسیه‌های ذهنی و قابل تفسیر و محول شده به آینده نباشد.
نخستین اشتباه بزرگ در برجام اولیه این بود که ایران، تفسیر و تعبیر آمریکایی‌ها به تقسیم‌بندی تحریم‌ها بر مبنای تحریم‌های هسته‌ای و غیرهسته‌ای را پذیرفت و بر همین مبنا با آنها مذاکره و چانه زنی کرد و همین پذیرش باعث شد آمریکایی‌ها خواسته‌های خود را در زمینه رفع تحریم‌ها به طرف ایرانی دیکته کنند و تحریم‌های دیگر و جدید خود بر خلاف روح برجام را توجیه کنند.
آمریکا با این تقسیم‌بندی راه فراری برای حفظ شاکله تحریم‌ها و حتی اعمال تحریم‌های جدید علیه ایران پیدا کرد. باید به آمریکا فهماند از نظر ایران تحریم هسته‌ای و غیرهسته‌ای معنایی ندارد و برای تهران لغو تحریم‌ها در معنای کلی آن مسئله است؛ و اینکه واشنگتن با چه توجیهی تحریم‌ها را اعمال می‌کند برای تهران هیچ اهمیت و مشروعیتی ندارد.
بنابراین بهتر است برای اینکه در آینده از همان نقطه قبلی گزیده نشویم، زیر بار تفکیک تحریم‌ها به هسته‌ای و غیرهسته‌ای نرویم؛ چون آمریکایی‌ها تبحر خاصی در تفسیر به رای مفاد حقوقی و سوءاستفاده از عبارات کشدار و قابل تفسیر قراردادها و توافق‌های بین‌المللی دارند.
نویسنده می‌افزاید: هیج تضمینی قابل اطمینان‌تر از این نیست که ظرفیت و توان هسته‌ای ما به گونه‌ای باشد که به محض خلف وعده آمریکا و خروج احتمالی دوباره از اجرای تعهدات برجامی، ما نیز گام هسته‌ای متناسب با آن را برداریم. تجربه هولناک اردیبهشت 1398 تا تیر 1399 به هیچ وجه نباید تکرار شود. در آن زمان آمریکا از برجام خارج شد و شدیدترین تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کرد و ما هنوز 14 ماه هم تعهدات برجامی خود را انجام دادیم و هم زیر فشار شدیدترین تحریم‌های آمریکا بودیم و دلخوش به وعده‌های فریبنده همچون «اینستکس» اروپایی بودیم که طبلی توخالی بود.
برای این منظور بهترین تضمین حفظ ذخائر اورانیوم غنی شده در کشور خودمان و در مکانی مناسب و زیر مهر و موم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است.
از سوی دیگر باید به آمریکا بفهمانیم که اگر دوباره بخواهد نقض عهد کند در همان روز نقض عهدش، مهر و موم ذخائر اورانیوم برداشته شده و همکاری‌های فراپادمانی متوقف و دوربین‌های نظارتی آژانس دوباره قطع شده و بازرسان از کشور اخراج خواهند شد.
آمریکا باید بداند اگر بخواهد دوباره نقض عهد کند، در همان روز نقض عهد، چشمان نظاره گرش روی برنامه هسته‌ای ایران کور خواهد شد و دیگر کشور ما مانند تجربه پیشین، بیش از یک سال هم چوب و هم پیاز را نخواهد خورد. همچنین امضای دوباره توافقی که اهرم «مکانیزم ماشه» را در اختیار گروه 1+5 قرار می‌دهد که به صورت خودکار تحریم‌های سازمان ملل علیه کشورمان را بازمی‌گرداند، به ضرر منافع ملی کشور است. باید این اهرم را خنثی کرد، چه به شکل خارج کردن آن از متن توافق و یا به شکل تغییرات و اصلاحاتی در متن و یا گرفتن تضمین‌هایی عملی از طرف مقابل. چون مکانیزم ماشه، در واقع یک مین کار گذاشته شده در داخل برجام علیه منافع و امنیت ملی ایران
است.

نظر شما