شناسهٔ خبر: 57816423 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: تابناک | لینک خبر

انبوه عکس‌های یادگاری با «پیروز» برای فراموشی یک فاجعه!

وضعیتی غیرمستند از زندگی تنها یوز متولد شده در پروژه احیا که به تاکید تیمارگرش، هنوز از ناراحتی گوارشی ناشی از تغذیه نادرست در روز‌های ابتدایی تولد رنج می‌برد، مهارت شکار خرگوش را هم دارد؛ اما قادر به دریدن شکار نیست، از گوشت قرمز و سفید تغذیه می‌کند و رشدش محسوس است، هرچند نمی‌دانیم یوز آسیایی در طبیعت در این سن چه ابعاد و وزنی دارد؟!

صاحب‌خبر -

انبوه عکس‌های یادگاری با «پیروز» برای فراموشی یک فاجعه!«پیروز» توله یوزی است که در قلب پایتخت در محدوده‌ای محصور با فنس‌ها، مشغول بازیگوشی و رشد و نمو است و آماده انتقال به زادگاهش در توران می‌شود.

به گزارش «تابناک»؛ روایت فوق، تصویری است که از تنها بازمانده پروژه زادآوری یوز در کشورمان به افکار عمومی منعکس می‌شود. تصویری از نوع چیدمان شده که با واقعیت فاصله‌ای محسوس دارد و خواسته یا ناخواسته به گونه‌ای بازتاب داده می‌شود که گویی قرار است، فاجعه هشت ماه پیش در پارک ملی توران را به بوته فراموشی بسپرد و حتی مانع تجلی درد‌های باقی مانده با «پیروز» در چشم مخاطبان و ذهن افکار عمومی شود.

داستانی دردناک که با تولد سه توله یوز از جفتگیری دو یوز نر و ماده با نام‌های «فیروز» و «ایران» محدوده‌ای محصور در خارتوران و در قالب پروژه ملی احیای یوز ایرانی کلید خورد؛ پروژه که نه، تقریبا داستانی خیالی و حتی افسانه‌ای که نامش را پروژه گذاشته بودند و این گونه تصور می‌شد که چارچوب‌هایی مشخص برایش تعیین شده و سناریو‌های مختلف درباره آن پیش بینی و تدبیر شده است.

پیروز هشت ماهه

رویایی که وقتی خبر رسید «ایران» سزارین شده، تا حدی آسیب دید، اما اعلام تولد سه توله یوز با جنسیت ماده آنقدر خوشایند بود که این موضوع را موقتا به محاق ببرد. تولد یوز‌هایی که می‌توانستند یوز‌های دیگری را در آینده به دنیا آورده و امید به احیای نسل این گونه را به شدت پررنگ کنند، غافل از آنکه مسئولان این پروژه حتی تدبیری برای بدیهیات کار نیندیشیده اند و این موضوع زمانی مشخص گشت که تصاویری از لمس توله‌ها بدون دستکش منتشر شد!

این موضوع آنقدر بدیهی بود که حتی تردید افرادی با دانش کم در این امور را هم به دنبال داشت. تردیدی که با انتشار خبر نپذیرفتن توله‌ها توسط مادر و شیر ندادن به آن‌ها جدی‌تر شد و این سوال را به وجود آورد که فرجام این نوزادان چه خواهد شد؟ سوالی که خیلی زود به انتشار خبر مرگ یکی از توله‌ها گره خورد تا مشخص شود نه تنها شیر خشک مورد نیاز برای تغذیه یوز‌ها در دسترس نبوده است، که حتی دانش کافی برای تغذیه آن‌ها هم وجود نداشته است.

هنوز این اخبار ناخوش هضم نشده بود که خبر رسید در تعیین جنسیت توله‌ها هم اشتباه شده و همه آن‌ها نر هستند! اتفاقی دور از باور که حکم ریختن آب پاکی را روی دست همه آن‌هایی داشت که با خبر اولیه غرق در شادی و شعف شده بودند. نومیدی دردناکی که وقتی خبر رسید، حال دو توله یوز باقی مانده نیز وخیم است و انتقال آن‌ها به تهران در دستور کار قرار گرفته، تکمیل شد و وقتی خبر مرگ یکی دیگر از توله‌ها مخابره شد، تصور می‌شد که شکست کامل رقم خورده است.

البته این شکست مهیب‌تر هم شد، چون خبر رسید زایمان مادر با تیغ جراحی و به روش سزارین احتمالا منجر به سلب قدرت باروری ایران در آینده شده است؛ وضعیتی بسیار دردناک که گویی قرار بود با زنده ماندن آخرین توله تغییر کند و این گونه هم شد. زنده ماندن توله یوزی آسیب دیده که در مهمانسرای متعلق به سازمان حفاظت محیط زیست سکنی داده شد و با رسیدن شیر ویژه تغذیه شد تا رشد کند و تیمارگرش نام «پیروز» بر آن بگذارد که گویی بهترین نامی بود که کارفرمای پروژه نیازمندش بود!

از اینجای ماجرا به بعد، گذر زمان است و توله یوزی که قد کشید و رشد کرد و حالا از مرز هشت ماهگی هم گذر کرده و به تاکید مسئولان سازمان، مقدمات انتقالش به محوطه‌ای که برایش در توران آماده شده، فراهم است. یوز جوانی که در قلب پایتختِ آلوده نگهداری می‌شود و این روز‌ها در کانون توجه برنامه سازان صدا و سیما و برخی رسانه هاست که به نوبت به قفس بزرگش سرکشی می‌کنند تا از پیروز فیلم و عکس تهیه کرده و گاه برای تهیه قاب‌های ماندگار از حیوان، از تیمارگرش کمک بخواهند تا با پیروز بازی کند.

وضعیتی غیرمستند از زندگی تنها یوز متولد شده در پروژه احیا که به تاکید تیمارگرش هنوز از ناراحتی گوارشی ناشی از تغذیه نادرست در روز‌های ابتدایی تولد رنج می‌برد، مهارت شکار خرگوش را هم دارد، اما قادر به دریدن شکار نیست، از گوشت قرمز (گوسفندی و گوساله) و سفید (عمدتا مرغ و گاه بلدرچین) تغذیه می‌کند و رشدش محسوس است، هرچند نمی‌دانیم آیا رشدش طبیعی است یا نه، چون نمی‌دانیم یوز آسیایی در طبیعت در این سن چه ابعاد و وزنی دارد و اطلاعاتمان در این باره محدود به اطلاعات کسب شده از آفریقا و گونه یوز ساکن آن قاره است!

انبوه تصاویر پیروز و تیمارگرش که می‌کوشد قاب‌های جذاب برای عکاسان فراهم آورد

بی اطلاعی عجیب و سوال برانگیزی که حتی موجب نشده، طرحی برای به کارگیری کارشناسان مختلف در این باره از سراسر جهان به اجرا درآید و حتی به تاکید یکی از معاونان سازمان حفاظت محیط زیست کشورمان، منجر به تامین بودجه ویژه برای این کار هم نشده و سازمان را به این نتیجه رسانده که هزینه نگهداری از پیروز گزاف است و باید درباره آن تدبیری اندیشید. سوالاتی که نگران کننده‌تر می‌شوند وقتی می‌دانیم به تازگی دو توله یوز ماده هم به شکلی عجیب به سازمان تحویل شده که نیازمند مراقبت هستند.

پرسش‌هایی که راهی برای طرح آن‌ها از سازمان حفاظت محیط زیست نیست و حتی معلوم نیست که اگر این راه گشوده شود هم، قابل طرح از چه کسی خواهد بود؟ از مدیران ارشد سازمان که درباره هزینه نگهداری از یوز‌ها نگرانی دارند یا از تیمارگری که امروز متولی نگهداری از پیروز است و فردا به کاری دیگر گمارده خواهد شد؟ از دامپزشکی که یوز مادر را سزارین کرده و توله‌ها با دست بدون دستکش لمس کرده، چون دستکش استریل نداشته یا از رئیس سازمان که صلاح ندیده با برگزاری یک نشست خبری به سوالات درباره این فاجعه رقم خورده در مجموعه اش پاسخ بگوید؟!