شناسهٔ خبر: 57782328 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: فرارو | لینک خبر

ناکام انتخابات مجلس به قتل رسید!

صحنه‌ای که درنهایت راز این جنایت را فاش کرد. بقایای جسد سوخته‌ای در پشت‌بام وجود داشت که به نظر می‌رسید متعلق به مرد ناپدیدشده باشد؛ بنابراین به دستور بازپرس جنایی، نمونه‌برداری صورت گرفت و برای آزمایش دی‌ان‌ای به پزشکی‌قانونی منتقل شد. این در حالی بود که از نظافتچی شرکت بار دیگر تحقیق شد و او این‌بار راز قتل هولناک دندانپزشک را فاش کرد.

صاحب‌خبر -

شرکت در انتخابات مجلس شورای اسلامی برای پزشک ثروتمند دردسرساز شد. این فرد که پول میلیاردی به برادرش پرداخت کرده بود تا برای او تبلیغات کند، وقتی با شکست مواجه شد، سراغ برادرش رفت. این پزشک وقتی دید که برادرش کاری برای تبلیغات او انجام نداده است، با او درگیر شد و پس از به قتل رساندنش جسدش را مثله کرد. این در حالی است که مقتول نیز خودش دندانپزشک بود. او هنگامی که برای صحبت با برادرش به شرکت‌شان رفت، هرگز تصور نمی‌کرد که دیگر از آن شرکت خارج نمی‌شود.

به گزارش شهروند، ماجرا به ۱۲ روز پیش برمی‌گردد. روزی که دندانپزشکی از خانه‌اش در شمال تهران خارج شد تا به محل کارش برود، اما دیگر هرگز برنگشت. همسرش هرچه با او تماس گرفت، کسی پاسخگو نبود. کسی از او خبر نداشت. مهدی حتی به مطبش هم نرفته بود، برای همین همسرش به پلیس مراجعه کرد و گزارش ناپدیدشدن او را داد.

ظن به برادر

با اعلام این شکایت موضوع در دستور کار ماموران پلیس پایتخت قرار گرفت و تجسس‌ها برای یافتن این مرد ۴۵ ساله آغاز شد. تحقیقات ماموران پلیس نشان داد که این مرد به همراه برادرش، یک شرکت تجهیزات پزشکی نیز در خیابان فرشته تهران دارند.

بررسی‌های بعدی نشان داد که مهدی آخرین بار با برادرش تماس داشته است. ماموران برای ادامه تحقیقات راهی شرکت آن‌ها شدند، ولی مشخص شد که برادر مهدی نیز به طرز مرموزی ناپدید شده است.

ماموران پلیس تصاویر دوربین مداربسته شرکت را مشاهده کردند. تصاویر دوربین نشان می‌داد که مرد دندانپزشک وارد شرکت‌شان شده، ولی هرگز از شرکت بیرون نیامده است. همین مسأله باعث شد تیم تحقیق به برادر این مرد مشکوک شوند.

با این حال، همه چیز مرموز بود. همسر مرد گمشده در تحقیقات به ماموران پلیس گفت: «شوهرم اختلاف زیادی با کسی نداشت. او مثل همیشه از خانه خارج شد. حتی قرار نبود که به شرکت‌شان برود. می‌خواست به مطب برود. دیگر از او خبر ندارم و پاسخگوی تماس‌هایم نبود.»

سرنخ‌هایی برای یک جنایت

ماموران پلیس همچنان به برادر مهدی مظنون بودند، چراکه او به طرز مرموزی ناپدید شده بود. ظن کارآگاهان زمانی بیشتر شد که آن‌ها در بازرسی از شرکت، آثار درگیری خونین را مشاهده کردند. همه چیز به ظاهر تمیز و آثار درگیری پاک شده بود. آن‌ها با بررسی‌های دقیق چند لکه خون در شرکت مشاهده کردند. در محل کار این دو برادر نظافتچی‌ای حضور داشت. او با دیدن پلیس رنگ‌پریده و ترس در چهره‌اش نمایان بود.

او سعی داشت خود را بی‌اطلاع نشان دهد و به پلیس گفت: «یکی دو روزی است که از هر دو برادر خبری ندارم. معمولا هر بار یکی از آن‌ها به شرکت می‌آمد و سری به ما می‌زد. ولی مدتی است که نیامده‌اند و از سرنوشت‌شان بی‌اطلاع هستم.»

کشف جسد سوخته

با وجود این اظهارات، اما این مرد نظافتچی همچنان ضد و نقیض حرف می‌زد و هنگام صحبت‌کردن هول می‌شد. مشخص بود که چیزی می‌داند، اما نمی‌گوید. در ادامه بازرسی کارآگاهان از ساختمان شرکت، آن‌ها به پشت‌بام رفتند و با صحنه‌ای عجیب روبه‌رو شدند.

صحنه‌ای که درنهایت راز این جنایت را فاش کرد. بقایای جسد سوخته‌ای در پشت‌بام وجود داشت که به نظر می‌رسید متعلق به مرد ناپدیدشده باشد؛ بنابراین به دستور بازپرس جنایی، نمونه‌برداری صورت گرفت و برای آزمایش دی‌ان‌ای به پزشکی‌قانونی منتقل شد. این در حالی بود که از نظافتچی شرکت بار دیگر تحقیق شد و او این‌بار راز قتل هولناک دندانپزشک را فاش کرد.

فاش‌شدن اسرار قتل

مرد نظافتچی در بازجویی‌ها اسرار هولناکی را پیش‌روی پلیس قرار داد و گفت: «آقای دکتر مهدی، یک برادر به نام وحید دارد. وحید پزشک عمومی است. آن‌ها هر دو با هم این شرکت تجهیزات پزشکی را تاسیس کرده بودند. گاهی اوقات به اینجا سر می‌زدند، تا اینکه مدتی قبل، دکتر وحید تصمیم گرفت در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کند. او به برادرش برای شرکت در این انتخابات ۴ میلیارد تومان داد تا کار تبلیغات او را انجام دهد. اما بعد از مدتی وقتی در این کار ناکام ماند و به نتیجه نرسید، از برادرش خواست که پول را برگرداند. دکتر مهدی پول را پس نمی‌داد. این دو برادر سر همین موضوع مدت‌ها بود که با هم اختلاف و درگیری داشتند.»

قتل با چاقو و قندشکن

این مرد ادامه داد: «اختلاف بین دو برادر بر سر ۴ میلیارد همچنان ادامه داشت. آن‌ها هر روز با هم درگیر می‌شدند. حتی این درگیری‌ها هم افزایش پیدا کرده بود. تا اینکه روز حادثه دکتر وحید با برادرش تماس گرفت. او به شرکت آمده بود و من هم آنجا بودم. او از برادرش خواست به شرکت بیاید و صحبت کنند. دکتر مهدی به شرکت آمد. اما باز بر سر همین موضوع دعوایشان شد. جر و بحث کردند و درگیر شدند. من فکر کردم دعوای همیشگی است و خیلی زود تمام می‌شود. اما ناگهان دیدم که دکتر وحید با چکش و قندشکن به جان برادرش افتاد و او را زد.

او برادرش را به قتل رساند. من هم شاهد بودم و شوکه شده بودم. نمی‌دانستم باید چه کار کنم، تا اینکه دکتر وحید از من خواست به او کمک کنم تا جسد را از بین ببرد. او ساعت نفیس و گرانقیمتش را به عنوان دستمزد به من داد. نمی‌خواستم قبول کنم، ولی آن لحظه شوکه بودم. از طرفی او رئیس من بود و مجبور شدم به حرفش گوش کنم. ما با هم جسد را مثله کردیم و روی پشت‌بام آتش زدیم. مقداری از بقایای جسد را داخل گونی و کیسه‌های پلاستیک انداختیم. مقداری از آن را آتش زدیم و بقیه را هم در بیابان‌های اطراف رها کردیم. بعد از آن هم دیگر دکتر وحید را ندیدم و از آن‌ها خبری ندارم.»

با اعتراف مرد نظافتچی به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، او در اختیار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت. از طرفی آزمایشات دی‌ان‌ای نشان داد که بقایای جسد یافت‌شده متعلق به دندانپزشک مفقوده است؛ بنابراین تحقیقات برای دستگیری برادر مقتول از سوی تیم جنایی آغاز شد.

برچسب‌ها:

نظر شما