شناسهٔ خبر: 57657450 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

در حاشیه سفر اخیر شی‌جین‌ پینگ؛

رمزگشایی از گرایش سعودی‌ها به شرق/ نقش آمریکا در توسعه روابط چین و عربستان چیست؟

شاید یکی از مهمترین نکات مطرح در مورد سفر مذکور این بوده که چرا عربستان در شرایط زمانی کنونی، توسعه روابط و گرم کردنِ هر چه بیشتری مناسباتش با چین را در دستورکار قرار داده است؟

صاحب‌خبر - گروه بین الملل جهان نيوز: "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین به تازگی در سفری 3 روز از عربستان سعودی بازدید و با مقام های این کشور رایزنی های گسترده ای را انجام داده است. نتیجه این دیدار و رایزنی ها، امضای 34 سند همکاری به ارزش چیزی در حدود 30 میلیارد دلار بوده است. سفر شی جین پینگ به عربستان سعودی در نوع خود، تحلیل و تفسیرهای مختلفی را از سوی ناظران وتحلیلگران حوزه سیاست بین‌المللی برانگیخته است.

با این همه، شاید یکی از مهمترین نکات مطرح در مورد سفر مذکور این بوده که چرا عربستان در شرایط زمانی کنونی، توسعه روابط و گرم کردنِ هر چه بیشتری مناسباتش با چین را در دستورکار قرار داده است؟ در واقع، سعودی ها به عنوان متحدان سنتی آمریکا در منطقه خاورمیانه که سال ها روابط راهبردی را با واشینگتن داشته‌اند، چه مزایا و منافعی را در توسعه روابط با چین دیده اند که در این رابطه حاضرند حتی سطح روابط خود با دولت آمریکا را کاهش دهند؟

به نظر می رسد در این زمینه به طور خاص می توان سه مولفه اساسی و محوری را که البته مورد اشاره تحلیلگران حوزه سیاست خارجی در عرصه بین المللی نیز بوده، مورد اشاره قرار داد.

یک: ضعف مفرط آمریکا در عمل به تعهدات خود در قبال سعودی ها
یکی از اولین دلایل و محرک های رژیم سعودی جهت توسعه روابط این کشور با چین و کمرنگ کردن مناسبات خود با آمریکا، این نکته است که ریاض به این درک راهبردی رسیده که اساسا دولت آمریکا دیگر در موقعیتی نیست که بخواهد از موضع یک کنشگر هژمونیک در عرصه بین المللی فعالیت کند و به تعهدات خود در قابل متعهدانش نظیر عربستان سعودی عمل کند. در واقع، از دید سعودی ها، افول هژمونی جهانی آمریکا چندین سال است که آغاز شده و اکنونی نمودهای عینی خود را در عرصه معادلات منطقه ای و بین المللی به نمایش می‌گذارد.

در این فضا، همکاری سعودی ها با دولت آمریکا برای رژیم عربستان به مساله ای شبیه به شرط بندی روی "اسب بازنده" تبدیل شده است. در این چهارچوب، عربستان سعودی سعی دارد با متنوع کردن روابط بین‌المللی خود و نه صرفا اتکا به آمریکا، خود را بیش از پیش با واقعیت های جدیدِ بین‌المللی و تغییر جهت کریدور های قدرت در چهارچوب نظام بین الملل از غرب به شرق، هماهنگ سازد.


*خبرگزاری "تی آر تی وورلد" در گزارشی با تحلیل تبعات منطقه ای سفر رئیس جمهور چین به خاورمیانه، به طور خاص گرایش ریاض به سمت توسعه روابط با پکن و افزایش نفوذ چین در منطقه خاورمیانه را تا حد زیادی ناشی از افول هژمونی قدرت جهانی و منطقه ای آمریکا ارزیابی می کند.

در این چهارچوب، سعودی ها پس از آنکه دولت بایدن به صراحت در ابتدای روی کار آمدن خود، دولت عربستان و شخص محمد بن سلمان را هدفِ شدیدترین انتقادات قرار داد(به دلیل نقش آن ها در قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار شناخته شده عربستانی) و این وعده را داد که آن ها را به موجودیت هایی مطرود و منزوی تبدیل خواهد کرد و در عین حال، مواضع تهاجمی واشینگتن علیه عربستان در مورد جنگ یمن و انفعال محض آن در حمایت از عربستان سعودی در برابر حملات موشکی و پهپادی حوثی های یمنی به خاک سعودی را مشاهده کرد، در اتخاذ این تصمیمِ راهبردی که بهتر است دیگر روی تضمین های امنیتی آمریکا به خود حساب نکند(تضمین‌هایی که به طور سنتی بر اساس آن ها سعودی ها باید نیازهای انرژی آمریکا را تامین کنند و واشینگتن هم متعهد شده که از امنیت عربستان دفاع کند)، مصمم تر از هر زمان دیگری شده است و توسعه روابط با محور قدرت های شرقی را دستورکار قرار داده است.

جالب اینکه اخیرا نیز عربستان سعودی در هماهنگی با روسیه و تشمکیلات اوپک پلاس، اقدام به کاهش دو میلیون بشکه ای تولید نفت خود کرده که این اقدام ضربه ای مستقیم به منافع ایالات متحده آمریکا در بحبوحه جنگ اوکراین به حساب می آید.

دو: عربستان و سرخوردگی از نوعِ نگاه منفعت‌طلبانه آمریکا در رابطه با این کشور
یکی دیگر از محرک های عمده و اساسی که رژیم سعودی را به سمت توسعه روابط با چین و به طور کلی محور قدرت های شرقی سوق داده، سرخوردگی فزاینده این کشور از نگاه ابزاری و منفعت‌طلبانه واشینگتن به عربستان است. از این منظر، زمانی دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمرکیا از عربستان سعودی به عنوان گاوی شیر ده یاد کرد که آمریکا وظیفه دارد آن را بدوشد و منافع خود را تامین کند.

اشاره ترامپ به طور خاص به این نکته بود که آمریکا تا جای ممکن باید به سعودی ها سلاح بفروشد(طبق پروتکل‌های مد نظر و مطلوب خود) و در عین حال از مزایای سپرده های مالی چند میلیارد دلاری سعودی ها در بانک های آمریکایی نیز سود ببرد. با این حال، در نقطه مقابل، عربستان عملا علی رغم طرح بسیاری از درخواست‌ها از دولت آمریکا، هیچ پاسخ مساعدی را از واشینگتن در سال های اخیر دریافت نکرده است.

مثلا سعودی ها سال هاست که علی رغم خرید مقادیر قابل توجهی سلاح از آمریکا، هنوز موفق نشده اند که واشینگتن را راضی کنند تا به این کشور فناوری ساختِ سلاح را منتقل کند. در عین حال، در مورد دیگر حوزه‌های مرتبط با انتقال فناوری هم سعودی ها خیری از آمریکا ندیده اند. به طور خاص آن ها به دنبال دریافت فناوری هسته ای از آمریکا بوده اند که واشینگتن در این رابطه توجهی به درخواست های سعودی ها نداشته است. این در حالی است که اکنون چینی ها، هم در حوزه فناوری های نظامی و هم هسته ای، بر اساس توافقاتی که با سعودی‌ها انجام داده اند، بحث انتقال فناوری را در دستورکار قرار داده اند.

درست به همین دلیل است که اکنون عربستان در توسعه روابط با چین، مزایایی را برای خود می بیند که از این مزایا در جریان دهه ها روابطش با آمریکا برخوردار نبوده است و واشینگتن با یک نگاه ابزاری به عربستان، صرفا به دنبال دوشیدن این کشور در راستای منافع خود و وابسته نگه‌داشتن این کشور بوده است.


*خبرگزاری "ساوث چاینا مورنینگ پُست" در مقاله ای به طور خاص به این نکته اشاره می کند که عربستان‌سعودی به این درک راهبردی رسیده که از قِبل روابط با چین می تواند به منافع قابل توجهی دست پیدا کند که سال ها رابطه آن با آمریکا، برای این کشور این منافع را به همراه نداشته است.

سه: عربستان سعودی و تلاش جهت ایجاد توازن راهبردی در عرصه سیاست خارجی خود
یکی دیگر از محرک هایی که عربستان سعودی را به سمت توسعه روابط با چین سوق داده، ایجاد این درک راهبردی در سعودی‌هاست که بهتر است روابط خارجی خود را متنوع‌تر کنند و به طور خاص از طریق توسعه روابط با طیفی از قدرت های جهانی، ضمن ایجاد توازن در عرصه سیاست خارجی خود، زمینه را برای بهره برداری از ظرفیت های همه، در راستای منافعشان هموار کنند.

از این منظر نیز این نکته که سعودی ها از قِبل دهه ها روابط خود با آمریکا نتوانسته اند به اهداف و منافعشان دست پیدا کنند، حامل پیام های خاص و گسترده ای است. از این رو، اکنون ریاض سعی دارد تا به نوعی به واشینگتن این پیام را برساند که آنچه را که به واسطه روابط خود با آمریکا نمی تواند کسب کند، از طریق رابطه با چین حتما می تواند کسب کند. در این چهارچوب، بهتر است که آمریکا نیز جِنس روابط خود با سعودی ها را تغییر دهد.

در این میان نکته قابل تامل این است که دولت بایدن در موضع گیری خطاب به عربستان سعودی و در واکنش به توسعه روابط این کشور با چین گفته است که "این مساله می تواند تاثیرات منفی را بر روابط ریاض-واشینگتن داشته باشد" و به طور خاص دولت آمریکا از پیامدهای وخیم این مساله برای عربستان صحبت کرده است. موضوعی که نشان می دهد منطق دولت آمریکا حتی در ارتباط با نزدیکترین شرکا و متحدانش نیز توام با تهدید و ارعاب، و عاری از هرگونه احترام است.


*نشریه "وال استریت ژورنال" در گزارشی ضمن پرداختن به سفر شی جین پینگ رئیس جمهور چین به عربستان سعودی، به طور خاص به این نکته اشاره می کند که سعودی ها ایجاد توزان در روابط خود با قدرت‌های جهانی جهت بهره برداری از این مساله در راستای منافعشان را در اولویت قرار داده اند. رویکردی که تا حد زیادی به دلیل رویه های یکجانبه واشینگتن در قبال ریاض اتخاذ شده است.

نظر شما