شناسهٔ خبر: 57648843 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: انصاف نیوز | لینک خبر

مادر امیرحسین رحیمی: وكيل تسخيري با ما تند برخورد مي‌كند

صاحب‌خبر -

مادر امیرحسین رحیمی متهم 15ساله‌ای که 2ماه زندانی است  از مشکلات و مطالباتش گفته و اعلام کرده وکیل تسخیری با آنان تند برخورد می‌کند.

به گزارش اعتماد، «خانم من نمی‌دانم درباره کدام پرونده صحبت می‌کنید؟ پرونده‌های زیر دست من زیاد است. احتمالا هرچه که در پرونده لازم بوده، من نوشته‌ام.» این عباراتی است که وکیل تسخیری امیرحسین رحیمی، زندانی 15ساله رخدادهای اخیر در پاسخ به الهام نجف، مادر امیرحسین مطرح کرده است. عباراتی که نشان می‌دهد، روند بررسی حقوقی به پرونده‌های افراد دستگیر شده در رخدادهای اخیر براساس خواسته و مطالبات خانواده‌ها پیش نمی‌رود.

روایت امروز درباره مادرِ سرپرست خانواری است که ناچار می‌شود خودروی زیر پایش را برای تامین هزینه پول پیش یک سرپناه حداقلی بفروشد و زمانی که فرزندش در رخدادهای اعتراضی پس از مرگ مهسا امینی دستگیر می‌شود و قاضی وثیقه 500میلیون تومانی برای آزادی‌اش تعیین می‌کند، امکان تامین پول وثیقه را نداشته است.  هر زمان که درباره این فقدان صحبت می‌کند، بغض گلویش را می‌فشارد و طنین صدایش به لرزه می‌افتد. روایت امروز، روایت پسربچه‌ای است که 15آذر جشن تولد 15سالگی خود را نه در جمع خانواده، بلکه در کانون اصلاح و تربیت پشت‌سر گذاشته است. مادر امیرحسین در گفت‌وگو با «اعتماد» از همه مشکلات، نگرانی‌ها، دلهره‌ها و تنهایی‌هایی می‌گوید که طی این ماه‌ها او را گرفتار ساخته است.

خانم نجف، امیرحسین چند ساله است، چه زمانی دستگیر شد. یک شرحی از پرونده می‌دهید؟

امیرحسین 15سال دارد. 21مهرماه در فردیس کرج بازداشت شد. یک هفته از او بی‌خبر بودیم و هر جا که مراجعه می‌کردیم اسمی از او نبود. بعد از یک هفته هم به کانون اصلاح تربیت زندان کچویی منتقل شد. دو ماه است در این زندان حضور دارد. پرونده امیرحسین در بازپرسی شعبه 8دادسرای عمومی کرج بود، قاضی برایش 500میلیون تومان وثیقه برید که ما نتوانستم این مبلغ را تهیه کنیم. هر چقدر هم التماس کردیم که این رقم را به کفالت بدل کنند، بازپرس قبول نکرد. هر اندازه تلاش کردیم با شرایط ساده‌تری- مثلا فیش حقوقی- اجازه داده شود امیرحسین تا زمان دادگاه بیرون بیاید، باز هم اجازه ندادند. گفتند اتهامات سنگینی به او وارد شده و نمی‌توانند تخفیفی بدهند. آنجا هم بازپرسی و بازجویی شد و نهایتا قرار نهایی‌اش صادر شد و به دادگاه انقلاب شعبه یک کرج ارسال شد. امروز هم (سه‌شنبه) قرار بود بازپرسی امیرحسین توسط قاضی آصف‌الحسینی انجام شود.

 درباره اتهاماتی که در کیفرخواست امیرحسین آمده، توضیح می‌دهید؟ 

امیرحسین صبح‌ها به مدرسه می‌رفت و بعدازظهرها در دفتر املاک کار می‌کرد. روز دستگیری هم توسط نهادهای مسوول به مغازه‌ای که امیرحسین آنجا کار می‌کرد، اعلام شد که باید ساعت 18 و نیم بسته باشند. امیرحسین به من زنگ زد که مامان اینجا خیلی شلوغ است، بیا دنبالم. بچه‌ام نگران بود و از شلوغی می‌ترسید. به سمت مغازه رفتم، متوجه شدم که از فلکه سوم فردیس به بالا اجازه تردد به تاکسی‌ها و خودروها داده نمی‌شود. من بین فلکه‌های سوم و چهارم ایستادم تا امیرحسین از فلکه دوم به من برسد. خیابان شلوغ بود و ماموران همه جا حضور داشتند. فاصله من با امیرحسین 2الی 3دقیقه بود. امیرحسین بستنی می‌خرد و به سمت من حرکت می‌کند. خودش می‌گوید، ناگهان ماموران برخوردهای تند را آغاز می‌کنند و دستگیری‌ها آغاز می‌شود… امیرحسین می‌ترسد و در یک فرصت مناسب فرار می‌کند. ماموران با ساچمه او را می‌زنند.  من هم چند متر پایین‌تر منتظر فرزندم ایستاده بودم. به او زنگ می‌زدم، اما جواب نمی‌داد. دلشوره امانم را بریده بود، یکی از تماس‌هایم را جواب داد، از او پرسیدم کجایی مامان؟ گفت: فلکه چهارم، تعجب کردم، چون من هم فلکه چهارم بودم. بعدا فهمیدم، امیرحسین را به مسجد فلکه چهارم بردند. یکی از تماس‌ها را پاسخ داد و یکی از ماموران به من گفت برای بردن بچه‌ات بیا اداره امنیت. ما همه کلانتری‌ها و نهادهای امنیتی را گشتیم، هیچ اسمی از این بچه نبود تا یک هفته. اینکه در این یک هفته چه بر سر این پسر 15ساله رفته است، خودش داستان دیگری است. [اظهارات مادر امیرحسین در خصوص وضعیت او در این ایام در روزنامه موجود است.]

وضعیت امیرحسین چطور است؟

امروز که ملاقات کابینی داشتم، امیرحسین گفت در سینه و شکم، سر و گردنم احساس درد دارم. یک ساچمه در سر، یک ساچمه در گردن و چندین ساچمه هم در سینه و شکمش باقی مانده است. این ساچمه‌ها ممکن است عفونت کنند و مشکلات جسمی خطرناک برای امیرحسین ایجاد شود. امیرحسین می‌گفت که احساس می‌کند، ساچمه داخل سرش، حرکت کرده و جابه‌جا شده است. می‌گفت، به بهداری کانون گفته است او را به بیمارستان مدنی کرج ببرند و این ساچمه‌ها را در آورند. از وقتی که امیرحسین این حرف‌ها را زده تا همین الان، دلشوره امانم را بریده، نمی‌دانم باید چه کار کنم، تورو خدا مسوولان به سلامتی این بچه رسیدگی کنند.

آیا وکیل تسخیری پرونده شما به درخواست‌های شما رسیدگی کرده است؟ [وکیل تسخیری امیرحسین، همان وکیلی است که پرونده محمدمهدی کرمی را نیز در دست دارد.]

وکیل تسخیری امیرحسین که هیچ کاری نکرده است. من تازه زمانی که برگه پرینت قرار نهایی دادسرا را گرفتم، آنجا فهمیدم که وکیل من آقای […] است. تازه شماره تماس وکیل را هم نداشتم، به زحمت شماره تلفنش را پیدا کردم و تماس گرفتم، آقای وکیل گفت: «خانم من نمی‌دانم درباره کدام پرونده صحبت می‌کنید؟ پرونده‌های من زیاد است. هرچه که لازم بوده، من احتمالا نوشته‌ام.» گفتم: «آقا شما وجدان داری، می‌خواهم بدانم چه دفاعی از بچه من کرده‌ای؟» به من جواب داد: «خانوم من بیشتر از این نمی‌توانم با تو صحبت کنم.» 

هیچ‌وقت ملاقات حضوری با این آقای وکیل داشتید؟ آدرس دفتر را داشتید؟

آدرس دفترش را به من نداد و هیچ‌وقت با هم ملاقات نکردیم حتی تماس‌های من را هم پاسخ نمی‌داد. زمانی هم که امیرحسین بازداشت شد، به واسطه اینکه درگیر شده و نهایتا فرار کرده بود، فردی که امیرحسین را گرفته بود، برخورد تندی با او داشت [نحوه رفتار با امیرحسین در دفتر روزنامه موجود است.]

تصویری که از امیرحسین موجود است، او را یک بچه نحیف نشان می‌دهد. مگر می‌تواند با ماموران درگیر شود؟

امیرحسین ریزجثه و کوچولو است. فقط یک مسافت کوتاه از این سوی خیابان به آن سوی خیابان را فرار کرده بود و همین موضوع باعث عصبانیت ماموران شد. [روایت مادر از نحوه بازداشت امیرحسین در روزنامه موجود است] نهایتا امیرحسین را به خانه‌ای می‌برند که به معترضان پناه داده بود و ماموران این خانه را گرفته و همه بازداشتی‌ها را به آنجا منتقل می‌کردند.

موضوع کوکتل مولوتف از کجا وارد پرونده پسرتان شده است؟

امیرحسین می‌گوید در آن خانه یک کوکتل مولوتف وجود داشت که آن را در پرونده او قرار می‌دهند. در بازجویی‌ها از امیرحسین می‌خواهند افرادی را معرفی کند که در تهیه کوکتل مولوتف همکاری داشته‌اند. امیرحسین قسم می‌خورد که من سر کار بوده‌ام و اصلا کوله‌پشتی نداشتم، ولی از او می‌خواهند اسم برخی دوستانش را اعتراف کند. پسرم به من می‌گفت مامان اسم کی رو باید می‌دادم؟ اسم کسی را نمی‌دهد اما بعد از چند روز اعتراف می‌کند که کوکتل مولوتف مال خودش است. [نحوه اعتراف‌ها هم در دفتر روزنامه موجود است.] وقتی با امیرحسین صحبت کردم، گفت: مامان به خدا دست من اصلا به این کوکتل مولوتف نخورده است. می‌خواهم این واقعیت‌ها را بگویم اما دادگاه اجازه دیدار ما با رییس شعبه یا قاضی را نمی‌دهد.

 شما با آقای آصف الحسینی، قاضی پرونده دیدار نداشتید؟

نه والا، هیچ دیداری نداشتم.

وکیل تسخیری به شما نگفته برای این اتهام چه حکمی ممکن است، بریده شود؟

وکیل اصلا با من حرف نمی‌زند؛ با تندی با ما برخورد می‌کند. من با بازپرس شعبه 7 فردیس صحبت کردم، ایشان به من گفت، بچه شما مظلوم و ریزنقش و کوچولوست. گفت دستش باز نیست، چند اتهام شدید در شعبه قبلی به او بسته‌اند که کار را سخت می‌کند. امیرحسین به من می‌گفت، این آقای بازپرس موقع بازپرسی مدام می‌گفت چرا این اعتراف را کرده‌ای؟ چرا این برگه را امضا کرده‌ای؟ امیرحسین هم می‌گفت… [اظهارات مادر امیرحسین در این خصوص در دفتر روزنامه موجود است]

شما سرپرست خانوار هستید؟ غیر از امیرحسین فرزند دیگری دارید؟

بله من مادر مجرد هستم. دو فرزند دارم. یک دختر 18 ساله دیگر هم دارم. به بازپرس شعبه 7 که فرد منعطفی بود، گفتم: آقای بازپرس به من نگاه کن، من خودم نخوردم، نپوشیدم، بچه‌ام را فرستادم مدرسه، فرستادم ورزش، تلاش کرده‌ام بچه‌ام سمت مواد و بزهکاری و خلافکاری نرود. با چنگ و دندان بچه‌ام را بزرگ کرده‌ام. تا به امروز هم هیچ سازمان دولتی، هیچ کمکی به من به عنوان یک سرپرست خانوار نکرده است. یک بار نشده، انجمن زنان سرپرست خانوار به من بگوید، تو که تنها و بدون حامی دو بچه را بزرگ می‌کنی، چطور زندگی می‌کنی؟ این سازمان‌ها و انجمن‌های دولتی با این همه بودجه‌های نجومی، هیچ ‌وقت کاری نکرده‌اند. باور کنید آقا، من با سیلی صورتم را سرخ نگه می‌دارم.

واضح است؛ شما حتی نتوانسته‌اید، پول وثیقه جگرگوشه‌تان را جور کنید؟

من هر چه که داشتم، فروختم تا هزینه زندگی بچه‌هایم را بدهم. همه دارایی من یک ماشین بود، سال قبل آن را فروختم که بتوانم، پول پیش خانه را جور کنم و سرپناهی برای بچه‌هایم مهیا کنم. یعنی دولت نه تنها دردی از ما دوا نکرد، بلکه تورم را افزایش داده و هستی ما را برای داشتن یک سرپناه گرفته است. وقتی قاضی وثیقه 500 میلیون تومانی را صادر کرد، التماس کردم که من چیزی ندارم، تو را به خدا وثیقه را کمتر کنید تا بچه من در زندان نماند؛ ولی هیچ کس به داد ما نرسید.

 هنوز حکم قطعی برای امیرحسین نداده‌اند. پیش‌بینی از حکم احتمالی دارید؟

بازپرس به من گفته همه‌ چیز به قاضی بستگی دارد. این چند روز که پرونده به شعبه یک دادگاه انقلاب رفته، همه کار ما گریه و زاری بود، چون می‌دانستیم قاضی این شعبه احکام سنگینی می‌دهد. دست به دعا هستیم که در این پرونده معجزه‌ای شود و قاضی رای تندی صادر نکند.

هزینه‌های زندگی شما از چه راهی تامین می‌شود؟

بخشی از هزینه‌هایم را امیرحسین تامین می‌کرد (بغض مادر امیرحسین می‌شکند). در مشاور املاک کار می‌کرد و گاهی اوقات قراردادی تنظیم می‌شد و او هم درآمدی داشت. من مستمری‌بگیر هم هستم و مبلغ بسیار اندکی از این طریق به دستم می‌رسد.

اگر شما روبه‌روی مسوولان ارشد قضایی قرار داشتید، از ایشان چه درخواستی داشتید؟

من به بازپرس امیرحسین هم گفتم، شما خودتان می‌دانید، بازجوهای شما چگونه عمل می‌کنند و… این منصفانه نیست، اگر خدا و پیغمبر هم وسط بیاورید، وجدان آدم قبول نمی‌کند با یک پسر 15 ساله این طور رفتار شود. بچه من در این داستان‌های اعتراضی نبوده است. اما اگر از زندان بیرون بیاید، امیرحسین به یک آدم دیگه تبدیل شده است. کلی درس تازه از زندان یاد گرفته و حجم عظیمی خشم او را در بر گرفته است. اینها حرف‌هایی است که مسوولان باید به آن توجه کنند، اما هر قدر اصرار کردم که من پول ندارم و اجازه بدهید پسرم را با وثایق کمتر آزاد کنم، اجازه ندادند.

اعتماد نوشت:

به‌رغم اينكه تبصره پرحاشيه ماده 48 قانون آيين دادرسي محدوديت دسترسي به وكيل تعييني را تنها مختص دوران دادرسي -بررسي مقدماتي و اوليه پرونده- مي‌داند اما كماكان وكلاي تعييني از حضور در دادگاه متهمان يا پيگيري فرجام‌خواهي نيز منع مي‌شوند، گويي قانون اساسي كه در اصل 35 تصريح دارد كه «در همه دادگاه‌ها طرفين دعوي حق دارند براي خود وكيل انتخاب نمايند و اگر توانايي انتخاب وكيل را نداشته باشند بايد براي آنها امكانات تعيين وكيل فراهم گردد» و «قانون آيين دادرسي مجازات كيفري» مرزي تا پشت در دادگاه دارد. 

گفتند اين تصميم رييس دادگاه انقلاب است 
سيد محمود عليزاده طباطبايي، وكيل تعييني «حميد قره‌حسنلو» به اعتمادآنلاين مي‌گويد كه در مراجعه به دادگاه كرج براي اعلام وكالت او را قبول نكرده‌اند. عليزاده مي‌گويد در اين شعبه دادگاه به او گفتند كه «وكيل پذيرفته نمي‌شود.»
او روايت مي‌كند كه به اين موضوع اعتراض و يادآوري كرده كه تبصره ماده 48 قانون آيين دادرسي كيفري مي‌گويد وكلاي تسخيري تنها مربوط به دوران دادرسي هستند و در «دادگاه و فرجام‌خواهي» وكلاي تعييني حق حضور دارند. عليزاده مي‌گويد بعد از اين توضيح و تاكيد بر غيرقانوني بودن از عدم قبول وي به عنوان وكيل تعييني قره‌حسنلو به او اين جواب را دادند: «بله. درست است. ما سال‌هاست در حال انجام اين كار غيرقانوني هستيم.» اين وكيل دادگستري همچنين به اعتمادآنلاين مي‌گويد كه كساني كه به او اين حرف را زدند، اين تصميم را «تصميم رييس دادگاه انقلاب» عنوان كرده‌اند: «گفتند اين تصميم رييس دادگاه انقلاب است كه روي همه پرونده‌هاي امنيتي حتي در مرحله دادگاه هم وكيل تبصره‌اي پذيرفته و وكيل تعييني قبول نشود.»

شكايت به دفتر قاضي‌القضات و دادسراي انتظامي قضات
عليزاده طباطبايي در ادامه مي‌گويد كه بعد از شنيدن اين پاسخ به دفتر پيگيري‌هاي رييس قوه قضاييه رفته و گزارش اين مورد را ثبت و نوشته است كه «وضعيت قره‌حسنلو موضوعي فوري است و زمان زيادي براي فرجام‌خواهي ندارد.» او مي‌گويد براي ثبت اين تخلف به «دادسراي انتظامي قضات» هم رفته و اگر از دفتر رياست قوه قضاييه جواب نگيرد، آنجا شكايت ثبت مي‌كند: «با دادستان انتظامي قضات صحبت كردم، اگر ظرف يك روز از دفتر رياست قوه قضاييه نتيجه‌اي نگيرم به دادسراي انتظامي قضات مي‌روم و براساس صحبتي كه با دادستان انتظامي قضات كردم شكايتم را در اين باره، آنجا ثبت مي‌كنم.»
او همچنين مي‌گويد كه زماني كه براي اعلام وكالت قره‌حسنلو به زندان رفته به او گفتند بدون اعلام و نامه دادگاه او را به عنوان وكيل قبول نمي‌كنند. عليزاده مي‌گويد اين مساله به يك رويه در دادگاه‌هاي امنيتي تبديل شده است: «اين رويه قضات است. در دادسرا بازپرس مي‌گويد كه تبصره ذيل ماده 48 فقط حضور وكيل تبصره‌اي را قانوني مي‌داند اگرچه قانون حقوق شهروندي اين تبصره را نقض كرده، اما در پرونده قره‌حسنلو حتي در مرحله دادسرا هم نيستيم كه بگوييم قاضي به تبصره ذيل ماده 48 استناد مي‌كند و در مرحله فرجام‌خواهي هستيم.»

   قاضي براساس نگاه به شخص متهم و شخص وكيل تصميم مي‌گيرد وكيل را راه بدهد يا نه
شيما قوضه، وكيل دادگستري نيز در گفت‌وگو با اعتمادآنلاين با تاييد اينكه وكلاي تعييني را در مرحله دادگاه نيز راه نمي‌دهند به اظهارات اخير امير رييسيان، وكيل تعييني محمد قبادلو اشاره كرده و مي‌گويد براساس شنيده‌هاي وي اين رويه خلاف قانون اساسي و حتي خلاف آيين دادرسي كيفري، در تهران و آمل در حال انجام است.
او به استعلام اخيري كه از اداره حقوقي قوه قضاييه در روزهاي اخير شده، مي‌گويد و پاسخ اين استعلام كه وكيل تبصره‌اي را محدود به دادرسي اعلام كرده است: «ظاهرا اين موضوع در گلستان مطرح بوده و گلستان از نهاد اداره حقوقي قوه قضاييه استعلام كردند. اين اداره نظريه صادر مي‌كند كه براساس قانون لازم‌الاتباع نيست اما دادگاه‌ها عموما به پاسخ اين استعلامات گوش مي‌دهند. اين استعلام هم اخيرا گفته است كه محدوديت دسترسي به وكيل تعييني مخصوص دوران دادرسي است و نبايد در دادگاه‌ها اعمال شود اما به‌رغم اينكه اين استعلام با تاريخ جديد و براي وقايع اخير است باز هم شعب رفتار خودشان را دارند.»
قوشه در مورد رفتار دادگاه‌ها پيش از اعتراضات اخير نيز نكته عجيبي را مي‌گويد: «برخي قضات، برخي وكلا را راه نمي‌دهند و روي برخي وكلا حساس هستند، يادم مي‌آيد براي اعلام وكالت در يكي از پرونده‌هاي دراويش گنابادي به دادگاه رفتم اما در مرحله دادگاه من را نپذيرفتند و گفتند تو تبصره‌اي نيستي و بايد درباره‌ات استعلام گرفته شود، من را با اين عنوان كه تبصره‌اي نيستم، در مرحله دادگاه نپذيرفتند.» او مي‌گويد تصميم درباره راه دادن يا ندادن وكيل براساس «نگاه قاضي به متهم و شخص وكيل» اتخاذ مي‌شود: «نگاه قاضي اين نيست كه وكيل يك بال ديگر فرشته عدالت است و وكلا بايد براي روشن شدن زواياي تاريك پرونده حضور داشته باشند، به نظرم‌ رسد براي‌شان حضور همين وكلاي تسخيري در دادگاه‌هايي كه در صداوسيما نمايش داده مي‌شود كافي است، اينها يا وكلاي تبصره‌اي هستند يا وكلايي كه به هر دليلي مورد وثوق شعبه رسيدگي‌كننده به پرونده هستند.» قوشه تاكيد مي‌كند كه براساس اطلاعات وي، حداقل در مورد جرايم اخير با اتهام محاربه براساس گفته خانواده‌هاي متهمان در مرحله دادگاه هم به وكيل تعييني دسترسي ندارند. از اين وكيل دادگستري درباره اقدامات صورت گرفته عليه اين رويه غيرقانوني سوال كرديم، آيا هيچ راهي نيست تا اين روند غيرقانوني متوقف شود: «من با رييس دادگاه انقلاب صحبت كردم، ايشان مي‌گويند دست من نيست!»

انتهای پیام

نظر شما