شناسهٔ خبر: 57603807 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: اعتماد آنلاین | لینک خبر

ابراهیم رحیم‌پور، معاون پیشین وزارت امور خارجه:

چین همان چین گذشته است؛ تبلیغات ما اینگونه نمایش می‌دهد که رویکرد جدیدی نسبت به ایران اتخاذ کرده

معاون پیشین وزارت امور خارجه گفت: چین راهبرد در رابطه با دیگر کشورها هم دارد، در قبال ما هم قطعا راهبرد بلندمدت دارد، ولی آنچه در کشور ما تبلیغ می‌شود که راهبرد بلندمدت چین در قبال ماست، با واقعیت متفاوت است و چیزی نیست که «دهن ما را آب بیندازد.»

صاحب‌خبر -

ابراهیم رحیم‌پور، معاون پیشین وزارت امور خارجه سفر ٰرئیس‌جمهوری چین به عربستان را بررسی کرده و تاکید دارد پکن منافع و مصالح ملی خود را بر هر رابطه راهبردی ترجیح می‌دهد.

به گزارش اعتماد، روز جمعه همزمان با آخرین روز سفر شی جین‌پینگ، رییس‌جمهور چین به عربستان، انتشار محتوای بیانیه‌های مشترک چین با عربستان و شورای همکاری خلیج‌فارس، از جمله اشاره به مساله ادعاهای ارضی امارات متحده عربی در مورد سه جزیره ایرانی در خلیج‌فارس و انتقادهای تند درخصوص مسائل جاری در منطقه ازجمله ادعاهایی در مورد حمایت ایران از تروریسم و گروه‌های مسلح غیرقانونی و درخواست از ایران برای همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، باعث واکنش افکار عمومی به موضع‌گیری‌های دولت چین در این سفر شد.

ابراهیم رحیم‌پور، معاون پیشین وزارت خارجه، معتقد است زمانی که ایران روابط خود را به معدودی کشورها منحصر می‌کند، باعث می‌شود قدرت‌هایی که با ایران رابطه دارند با ضعیف دیدن عقبه سیاست خارجی ایران، از موضع بالا با ایران برخورد کنند. رحیم‌پور می‌گوید که نمونه‌های متعددی از رفتارهای متکبرانه چینی‌ها با ایران وجود دارد که متاسفانه در تبلیغات دولتی اشاره‌ای به آن نمی‌شود. در ادامه متن کامل گفت‌وگوی «اعتماد» را با ابراهیم رحیم‌پور، معاون پیشین وزارت امور خارجه مطالعه می‌کنید.

*چرا چین سیاست عدم مداخله در مسائل منطقه‌ای را کنار گذاشته و علنا در برخی مسائل مورد اختلاف ایران و کشورهای عربی جنوب خلیج‌فارس موضع‌گیری می‌کند؟

آقای شی جین‌پینگ شش سال پیش به ایران سفر کرد و قبل از آن در منطقه به عربستان سعودی و مصر رفته‌ بود، در آن دوران دولت آقای روحانی بود و دیدگاه چینی‌ها این بود که این دولت با غربی‌ها بیشتر کار می‌کند و نسبت به چین تردید دارد، این سفر درست چند هفته بعد از امضای برجام انجام شده‌ بود. همان موقع هم وقتی اخبار غیرآشکار و غیررسانه‌ای و حتی رسانه‌ای را دنبال می‌کردیم، می‌دیدیم که چین چنین مواضعی داشت، چین عوض نشده، چین همان چین گذشته است. تبلیغات ما این‌گونه نمایش می‌دهد که چین رویکرد جدیدی نسبت به ما اتخاذ کرده است. متاسفانه تبلیغات ما به قول برخی تشویش اذهان عمومی می‌کند، تشویش واقعی افکار عمومی این است که آنچه را که نیست به مردم اطلاع‌رسانی کنیم. حتی اگر سفر شش سال پیش را هم که ایشان به عربستان و ایران آمد و اگر تعهدات چین را به دو طرف نگاه کنیم، مشخص است که تمایل چین به کدام طرف است. چین واقعی را کسانی که کارشناس هستند و تبلیغات‌چی نیستند، به درستی تشخیص می‌دهند.

من در آن زمان معاون وزیر امور خارجه بودم و تحلیل‌های کارشناسی ما با خواسته‌های برخی آقایان متفاوت بود. لذا آنچه می‌توانم بگویم این است که چین، یک سیاست برنامه‌ریزی شده قوی بلندمدت راهبردی برای خودش دارد. چین راهبرد در رابطه با دیگر کشورها هم دارد، درقبال ما هم قطعا راهبرد بلندمدت دارد، ولی آنچه در کشور ما تبلیغ می‌شود که راهبرد بلندمدت چین در قبال ماست، با واقعیت متفاوت است و چیزی نیست که «دهن ما را آب بیندازد.» چینی‌ها منافع ملی خودشان را بر همه تعهدات بین‌المللی ترجیح می‌دهند. 

در همان دوران در میدان نفتی مشترک ما با عراق به نام آزادگان، چینی‌ها پروژه را در دست گرفتند. چینی‌ها متعهد بودند که این پروژه را توسعه دهند، اما این طرف را تعطیل کردند و رفتند در عراق شروع به سرمایه‌گذاری کردند. از یاد نمی‌برم که داد و بی‌داد آقای زنگنه، وزیر وقت نفت، در مقابل رفتار چینی‌ها نه به صورت رسانه‌ای بلکه در جلسات بالا رفته ‌بود.

همین رویکرد چین در اولویت به منافع خودشان است که باعث شده در طول چهل سال گذشته، روز به روز وضعیت اقتصادی بهتری پیدا کنند، در حالی که وارد هیچ منازعه نظامی هم نشده‌اند و حتی در مورد هنگ‌کنگ و تایوان، می‌بینند چگونه رفتار می‌کنند.

*در حالی که چین خود اختلافات سرزمینی گسترده‌ای با همسایگانش در جنوب شرقی آسیا دارد و همواره موضوع جزایر مصنوعی دریای جنوبی چین را موضوعی غیرقابل مذاکره و مربوط به تمامیت ارضی چین می‌داند، چرا پکن در مورد تمامیت سرزمینی و حاکمیت ملی ایران استاندارد مشابهی را رعایت نکرده است؟

خود من به عنوان معاون وزیر خارجه می‌خواستم به تایوان سفر کنم، به ما توصیه شد که در سطح سیاسی به تایوان سفر نکنیم و فقط در سطح اقتصادی با تایوان همکاری کنیم. حتی وقتی قرار بر این شد که مقامی از وزارت خارجه تایوان به ایران سفر کند، ما خیلی دست به عصا رفتار کردیم. به نظر می‌رسد که اشکال از سیاست‌های خود ما بود. متاسفانه وقتی که تحریم هستیم و در یک فشار بزرگ جهانی قرار داریم، دست به عصا می‌شویم و خودمان را محدود به چین و روسیه می‌کنیم و همین مشکلات و مصیبت‌ها را خواهیم داشت. چین و روسیه هم وقتی ببینند که فقط محتاج به آنها هستیم و با دیگران کار نمی‌کنیم برای ما حسابی باز نمی‌کنند.

به همین دلیل است که ما مساله تایوان را رعایت می‌کردیم و چینی‌ها این‌گونه جواب ما را می‌دهند. با این همه لطفی که در ایران به چینی‌ها شده است که به اعتقاد من نباید لطف می‌کردیم، از جمله قرارداد ۲۵ ساله که در دولت قبلی امضا شد و نه در دولت قبلی و نه در دولت فعلی اجرا نشد. این فقط تبلیغات‌چی‌های ما بودند که در بوق و کرنا می‌کردند که ما قرارداد ۲۵ ساله با چین داریم و به سوی نجات و فلاح و رستگاری می‌رویم. برخلاف تبلیغاتی که در ایران می‌شود، چینی‌ها کمتر مصاحبه‌ای در این مورد می‌کنند و اگر هم چیزی بگویند، خیلی کلی و عمومی. من به شوخی به همکاران سابق می‌گویم که چینی‌ها قرارداد را با ما امضا کرده‌اند ولی آن را با عرب‌ها اجرا می‌کنند.

*در سفر اخیر یک توافق جامع راهبردی هم میان چین و عربستان امضا شد و ده‌ها توافقنامه و تفاهمنامه در حوزه‌های مختلف منعقد شد. فکر می‌کنید سفر شی جین‌پینگ چه تاثیری در توسعه روابط چین و عربستان داشته ‌باشد؟

عربستان به نظر من خیلی محتاج چین نیست. عربستان بازی خودش را خیلی هوشمندانه با امریکا، چین و روسیه انجام می‌دهد. عربستان که به عبارتی در بلوک غرب است، اما یک‌سره سرسپرده آنها نیست. تمایل کنونی عربستان به چینی‌ها هم تا اندازه‌ای از روی بغض دولت فعلی امریکا است. 

چینی‌ها نسبت به مساله انرژی حساس هستند و محتاج به انرژی هستند. بدون انرژی چین، چین نخواهد بود، چین وابسته به انرژی است، به همین خاطر است که چهار خط لوله گاز از ترکمنستان به سمت چین کشیده‌ شده است، یک خط لوله گاز ازسوی روسیه در حال ساخت است که احتمالا 

به زودی تکمیل خواهد شد، نفت هم از تعداد زیادی کشورها به چین صادر می‌شود. اخیرا هم که قرارداد خرید بلندمدت گاز با قطر امضا کرد. چین خودش را منحصر به نفت خام ایران یا هیچ کشور دیگری در منطقه نمی‌کند و منابع انرژی خودش را تنوع می‌بخشد.

از این نظر است که چینی‌ها براساس منافع و مصالح ملی خودشان هیچ قول و قرار جدی هم با کشور ما نگذاشته‌اند. در اوج این رفتارهای چین است که شاهد توییت دکتر محمد جمشیدی، معاون سیاسی آقای رییس‌جمهور هستیم که برای نخستین‌بار در مورد تلاش‌های ایران در مبارزه با تروریسم به چین تذکر می‌دهند. انگار ما تازه کشوری به نام چین را کشف کرده‌ایم و داریم در مورد آن مطلبی را می‌نویسیم. البته مطلبی که گفته شد مطلب درستی است، ولی چرا این‌قدر دیر؟ این نخستین‌بار است که دولت سیزدهم در مورد چین با چنین لحنی سخن می‌گوید. اگر صحبت‌های قبلی دولت کنونی را درمورد چین مطالعه کنید، از رییس‌جمهور گرفته تا وزیر خارجه و وزرای دیگر، می‌بینیم که با چه شوق و حرارتی در مورد چین سخن می‌گویند تا کار به جایی می‌رسد که شاهد چنین رفتاری از چین هستیم و عاقبت معاون رییس‌جمهور مجبور به چنین اظهارنظری می‌شود.

*در جواب سوال قبل هم اشاره کردید، برخی تحلیلگران معتقدند که عدم موازنه در سیاست خارجی کشور باعث شده است که موضع‌گیری‌های اینچنینی از سوی شرکای ایران برای آنها بدون هزینه و برای کشور هزینه‌زا شود. فکر می‌کنید این تحلیل تا چه اندازه صحیح است؟

عرض کردم که وقتی روابط خارجی کشور در انحصار چند کشور است و آن کشورهای می‌دانند که با بقیه کشورهای دنیا کار نمی‌کنید، یا دشمنی، رقابت و حسادت دارید، آن چند کشور معدودی که با ما رابطه دارند هم عقبه ما را عقبه قوی نمی‌بینند و از موضع بالا با ما صحبت می‌کنند.

من به عنوان کسی که سالیان درازی در دستگاه سیاست خارجه کار کرده‌ام مثال‌های متعددی را دارم، از نوع برخوردهای بد چینی‌ها، حتی در موضوع خرید نفت که چگونه با تکبر و تبختر در رابطه با همکاران ایرانی‌شان در حوزه معامله نفت رفتار می‌کردند. اسنادی که ان‌‌شا‌ءالله منتشر خواهد شد، نشان می‌دهد که ما چقدر با خفت با چینی‌ها معامله می‌کردیم و چقدر با قیمت‌های نازل و دادن سوبسید و دادن کارمزد ارزی با چینی‌ها «معاملات ترکمنچایی» انجام دادیم. اینها همه روزی روشن خواهد شد.

*وزارت امور خارجه ایران در واکنش به این موضوع تا لحظه انجام این مصاحبه، کاملا سکوت کرده است. فکر می‌کنید دلیل این سکوت چیست؟ آیا اگر موضعی اینچنینی در ریاض توسط یک قدرت غربی مطرح می‌شد، باز هم تهران سکوت می‌کرد؟

اگر یک کشور غربی چنین اظهارنظری کرده ‌بود حتما سفیرش را احضار می‌کردیم و برخورد می‌کردیم. وزارت خارجه متاسفانه آن قدرت و صلابتی را که بتواند حرفش را بزند، ندارد. ما افسوس می‌خوریم که چرا وزارت خارجه در سیستم حکومتی ما تا این حد تنزل کرده است و حرفش خریدار ندارد. نمی‌تواند و اگر هم حرفی بزند، در سیستم حکومتی ما خریدار ندارد.

در همه سطوح باید به این مساله نگاه کنیم، از سفیر گرفته تا بالاتر. هنوز مقام‌های ما تبلیغ واکسن‌های چینی را می‌کنند. ضرورتی ندارد که سفیر ما، وزارت خارجه ما یا حتی رییس‌جمهور ما آن‌قدر افتخار کنند که واکسن چینی خریده‌ایم. این‌گونه اظهارنظرها نرخ چینی‌ها را در مقابل ما بالا می‌برد، نیاز ما را به نمایش می‌گذارد. این رفتارها باعث می‌شود که مواضع مستحکم انقلابی که ما در دهه‌های گذشته داشتیم، دیگر شاهد آنها نباشیم.

*برخی تحلیلگران استدلال می‌کنند که ما در هر صورت باید از نتایج سفر شی جین‌پینگ به منطقه رضایت داشته ‌باشیم، چون‌که نمایانگر دور شدن کشورهای عربی منطقه از امریکا و کاهش نفوذ امریکا در منطقه است. به نظر شما این تحلیل تا چه اندازه صحیح است؟

طبیعیت ابرقدرت‌ها با هم تفاوتی ندارد، چه چین باشد، چه روسیه باشد و چه امریکا باشد. ما از یک دنیای دوقطبی به دنیای چند قطبی رسیده‌ایم. ما که قائل به این نیستیم که دوباره دنیا دو قطبی شود و تبدیل شود به محل رقابت چین و امریکا. اگر کسانی که این‌گونه فکر می‌کنند، نمی‌دانند که در تاریخ بعد از جنگ جهانی دوم چه اتفاق‌هایی افتاده است. ما خواهان حضور امریکا در منطقه نیستیم ولی قاعدتا سینه هم چاک نمی‌کنیم که چین، روسیه یا هر کس دیگری را در منطقه جایگزین کنیم. در منطقه ما هنوز هم قائل به سیاست نه شرقی و نه غربی مثبت هستیم. دیدگاه به شعار «نه شرقی، نه غربی» گاهی منفی است که بر پایه جدل و منازعه و مناقشه است، گاهی مثبت است که یعنی ما استقلال خودمان را داشته ‌باشیم و با همه رفت و آمد داشته ‌باشیم، رابطه داشته ‌باشیم و بده بستان داشته ‌باشیم. 

عدم حضور امریکا موجب بهشت شدن این منطقه نمی‌شود. ما باید براساس تضاد قدرت‌ها، جایگاه خودمان تعیین و تعریف کنیم و بتوانیم براساس این جایگاه عمل کنیم. من فکر نمی‌کنم که چینی‌ها اگر توفیق بیشتری در منطقه پیدا کنند به نفع کشور ماست، نه! ما خودمان باید قدرت پیدا کنیم و آمدن و رفتن این قدرت‌ها، الزاما منافع ما را تامین نمی‌کند. نمونه عربستان، الگوی موفقی است. عربستان قشنگ بالانس و موازنه در روابط خارجه‌اش ایجاد می‌کند. رابطه اقتصادی گسترده‌ای با امریکا دارد، با چینی‌ها هم شروع کرده است، با اروپایی‌ها و دیگر کشورهای جهان هم رابطه دارد. این هنر عربستان است.

معنای سفر شی جین‌پینگ به عربستان به این معنا نیست که جو بایدن یا دونالد ترامپ به عربستان نرود. درست چند ماه پیش از سفر شی جین‌پینگ، جو بایدن به عربستان سفر کرده‌ بود. البته در سفر جو بایدن شاهد بودیم که مشکلات پروتکلی پیش آمد، موضع‌گیری‌ها پر از متلک و کنایه بود. اما این به معنای یک‌سویه‌ بودن سیاست خارجی عربستان نیست. به جای آقای بایدن اگر دونالد ترامپ بیاید، باز هم مراسم رقص شمشیر را در عربستان اجرا خواهند کرد و قراردادهای بیشتری را هم به امریکا می‌دهند. معنای کار عربستان، خارج کردن امریکا از منطقه نیست، بلکه معنای رفتار عربستان این است که امریکا را تحریک کند که سازگاری بیشتری با عربستان پیدا کند و قدرت عربستان را در منطقه به رسمیت بشناسد و بر ایران و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای ترجیح بدهد.