شناسهٔ خبر: 57597565 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

باغ ادبیات؛ توشه‌ای و خوشه‌ای/ سنایی غزنوی: بدی را با بدی پاسخ مده!

شاعر از زبان نوشیروان می‌گوید: تلخی را نه با تلخی که با شیرینی پاسخ بده ( قند در برابر زهر) و اگر کسی با تو قطع ارتباط کرد تو با او رابطه برقرار کن. ( بدی را نه با بدی که با خوبی و مهربانی پاسخ بده).

صاحب‌خبر -

   عصر ایران- دومین بخش از سلسله نوشتارهای «توشه‌ای و خوشه‌ای از باغ ادبیات» که قرار است به تناوب و هر دو روز یک بار -و شاید هم هر روزه - منتشر شود به ابیاتی از «حدیقه الحقیقه» سنایی غزنوی اختصاص دارد که بر پایۀ پژوهش‌های دکتر احمد رنجبر فردی به نام فخرالدین خسرو در سال 727 هجری قمری با خط خوش نوشته است:


1. حاجبی بُرد جامِ نوشیروان..... دید خود، شاه و کرد از او پنهان


2. دلِ خازِن زِ بیمِ شر برخاست..... جام جُستن گرفت از چپ و راست


3. شاه گفتش مرنج و غصه مسنج..... بی گُنَه را مدار در غم و رنج


4. که‌آن که برداشت، جام ندهد باز.... وان که دانست، فاش نکند راز


5. در خطا دیرگیر و زود گذار.... در سخت مهرو، سست مهار


6. صبر کن بر سیاست ای جاهل.... تا شوی سایسِ ولایتِ دل


7. آن که زهرت دهد، بدو دِه قند...... وان که از تو بُرَد، بدو بپیوند


8. آن که سیمَت نداد، زر بخشَش.... آن که پایت بُرید، سر بخشَش


9. تا شَوی در جهان وصل و قراق.... دفتری از مکارم اخلاق

 

---------------------------
1. حاجب یعنی دربان و پرده دار. دربانی جام نوشیروان را پنهانی برمی‌دارد ( که قاعدتا زرین و گران‌قیمت بوده) و دست بر قضا خود شاه این صحنه را می‌بیند اما به روی دربان نمی‌آورد.


2. خازن یعنی خزانه‌دار و مسؤول امور مالی و حساب و کتاب دربار. طبعا او مطلع و نگران خشم شاه می‌شود و همه جا را جست‌و‌جو می‌کند تا جام پیدا شود.


3. انوشیروان اما ( که خود دیده بود که برده و دزد را می‌شناخت) به خزانه‌دار خود می‌گوید: عصه نخور و بی‌دلیل بی گناهان را به دردسر نینداز.


4. چون آن‌که جام را برده با این کارها پس نمی‌دهد و کسی هم که دیده (خود نوشیروان) نخواهد گفت و رازدار است.


5. در واکنش به اشتباهات دیگران تأمل و درنگ کن و شتاب نداشته باش اما در بخشش سریع باش.

 


6 . سیاست در ادبیات کلاسیک تنها به معنی تدبیر امور مملکت نبوده و به مفهوم تنبیه هم بوده و البته تنبیه و ترساندن هم از مهم ترین ابزارهای حکومت ها بوده است. شاه و در واقع سنایی غزنوی توصیه می کند: اگر می خواهید بر دل ها حکومت کنید ( سایسِ ولایت دل) از سیلست های تنبیهی سریع بپرهیز.


7. تلخی را نه با تلخی که با شیرینی پاسخ بده ( قند در برابر زهر) و اگر کسی با تو قطع ارتباط کرد ( از تو بُرَد) تو با او رابطه برقرار کن. ( بدی را نه با بدی که با خوبی و مهربانی پاسخ بده).


8. چندان بخشنده باش که به کسی که به تو نقره هم نداده طلا بده ( زر در مقابل سیم ناداده) و اگر پای تو را قطع کرد سرت را به او ببخش! ( روشن است که شاعر از زباز نوشیروان اغراق می کند و بعید است پادشاه با این شیوه حومت کرده باشد اما منظور از اغراق شاعرانه این است که همواره درصدد مقابله به مثل نباش و برای این که هدیه ای دهی یا خدمتی کنی منتظر طرف مقابل نباش).


9. شاعر از زبان خود یا نوشیروان دنیا را جهان « به دست آوردن و از دست دادن» یا « رسیدن و جدا شدن» توصیف می کند که بسیار زیباست. مراد او از «دفتر» در این بیت «الگو» و «نمونه» است: اگر چنان باشی که شاعر یا نوشیروان به خزانه دار گفت ( پاسخ بدی با خوبی) الگویی از اخلاق خواهی شد.