روزنامه اطلاعات نوشت:
بسیاری از مقامات و اصحاب قدرت و خدمت گاه حتی پرشورتر از مردم عادی اهل انتقاد و گلایه و نقدند. ظاهراً مشکلات را هم میدانند و تندتر و داغتر هم از مصائب و معضلات میگویند.
اما در این میان معلوم نیست چه کسی باید این مشکلات را برطرف کند؟ اگر جسارت نشود دوستان کمتر از این میگویند که مثلاً ما مشکل مسکن مردم را دیدیم و برای آن فکر و اندیشه کردیم و برنامه گذاشتیم و آسیبشناسیِ درست کردیم و همانطور که دارید میبینید موفق شدیم انتظار صد ساله برای تهیه مسکن را به ۵۰ سال برسانیم.
و یا کمتر سراغ داریم که مسئولی بگوید ما دیدیم مسأله اشتغال مهمترین مشکل بسیاری از جوانان و خانوادههاست و به شدّت روی احساس عزّت و اعتماد به نفس آنان تأثیر میگذارد و ازدواج آنان را به تأخیر میاندازد، لذا در عرض یک سال توانستیم برای یک میلیون نفر شغل پایدار ایجاد کنیم و حالا شما شاهدید که کمتر جوان تحصیلکردهای بیکار باشد (البته منظور آمار دادنهای وزارت کاری نیست که مسئولان روابط عمومی تهیه میکنند و مرتب از صدها هزار شغل ایجاد شده صحبت میکنند که سرِکاری است). و یا چون دیدیم تورّم دهههاست که دشمن تمام خوبیها شده و چون بختک بر سر اقتصاد کشور و سفره و معیشت مردم سایه نحس خود را افکنده، ما تمام عقل و تدبیر و جهد و تلاش نرمافزاری و سختافزاری خود را به کار بستیم و با برنامههای علمی و انجام اصلاحات ساختاری و تحمّل سختیهای آن کاری کردیم که تورّم به زیر ده درصد برسد و چنان دقیق و عالمانه هم این کار صورت گرفته که دیگر شاهد تورّم سیوچهل درصدی در اقتصاد نخواهیم بود. و یا اینکه چون کنکور را یک مشکل حل نشده دیدیم به بهترین شکل این شیوه استعداد کُش را درست کردیم.
در این باره مثالهای فراوانی میتوان زد، هم در حوزه اقتصاد، هم فرهنگ هم سیاست و هم امور اجتماعی و… اما جدای از رؤسای ۳ قوه که گاه برحسب منصبی که دارند میتوانند آنهم در مقام انذار و هشدار و راهکار آنهم خطاب به مجموعههای پائیندستی خویش برای ارائه راهبرد به نصیحت و هشدار و خطابه بپردازند، انگار مقامات مسئول در هر بخش منصوب شدهاند تا سخنرانی کنند و به گلایه بپردازند و درد دل کنند و معلوم نیست پس چه کسی باید این معضلات را برطرف کند؟
نکند مقامات عزیز و ارجمند که بر کرسی مسئولیت تکیه زدهاند انتظار دارند قدر قدرتانی از کره و یا سرزمینی دیگر بیایند و به حلّ این مشکلات بپردازند؟ جالب اینکه برخی از این مقامات و مسئولین محترم حتی غلیظتر از مردم و مراجعین از وضعیّت موجود و مناسبات حاکم و گرفتاریهای ایجاد شده برای کشور و ملّت و کژ کارکردیها و سوء مدیریتها مینالند و انتقادها و گلایههای شدیدتری مطرح میکنند. بیآنکه به کسی پاسخ بدهند که پس چرا کاری نمیکنید؟ پس برای چه پشت این منصب و میز نشستهاید و حقوق میگیرید؟ شما که از گذشته مینالید و همه گرفتاریها را به دولت و یا مجلس و یا مدیرعامل یا مدیر قبلی نسبت میدهید خود چه کردهاید؟ و چرا دست از گلایه و گذشته برنمیدارید و برای حال و آینده این ملک و ملّت و دستگاه و اداره و تشکیلاتتان کاری نمیکنید؟