شناسهٔ خبر: 57411066 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان | لینک خبر

اخبار ویژه

صاحب‌خبر -
 
شما نبودید که نوشتید می‌خواستیم مردم را عصبانی کنیم؟!
روزنامه هم میهن در ادامه منفی بافی‌هایش مدعی شد تفاوت اکنون با سال 1376 که تیم ملی ایران بر استرالیا پیروز شد و به جام جهانی رفت، این است که جامعه آن روز خواستن و توانستن را باور داشت اما اکنون باور ندارد!(!)
این روزنامه به قلم سردبیر خود محمد جواد روح نوشته است: «هشتم‌آذر 1376، شش‌ماه پس از دوم‌خرداد 1376. سر به آسمان می‌سائیدیم. گویی، هرچه می‌خواستیم، می‌توانستیم. توانسته بودیم با نوشتن نام سیدی (خاتمی) بر کاغذی سفید، کشوری را متحول کنیم... در این مسیر، فوتبال هم جایگاه نمادین خود را داشت... حس می‌کردیم هر آنچه اراده کنیم، شدنی است. چه در سیاست و چه در فوتبال. استرالیا و دروازه‌بان نامدارش، مارک بوسنیچ، نمادی بودند از همین سخت‌نماهای دودشده... چنین بود که هشتم‌آذر نه‌تنها در تاریخ فوتبال که در روند تحولات جامعه ایران، نقش و جایگاهی نمادین پیدا کرد. آن نسلی که طعم آن روز را چشیده‌اند، شاید در بردهای مهم‌تر ایران (از جمله دو برد در جام‌جهانی 1998 و 2018 برابر آمریکا و مراکش) دیگر آن طعم را نچشیدند. آن طعم، طعم خواستن و توانستن بود. طعمی که امروز، جامعه با آن بسیار فاصله دارد. جای آن را خواستن و نتوانستن گرفته است. بخش مهمی از این حس هم، ناشی از شکست پروژه نسل ماست. نسلی که در دوم‌خرداد به میدان آمد تا تحول آفریند؛ اما نتوانست به آنچه می‌خواست برسد... زمین سخت و لیز سیاست، اما نشان‌مان داد که نمی‌توان به هرچه خواست، رسید. نمی‌توان هرآنچه درست می‌پنداریم، اراده کنیم. نمی‌توان طرف مقابل را مانعی پنداشت که باید از آن گذشت... امروز بخشی از این جامعه چنان خشمگین است که حتی از همراهی با تیم‌ملی ابا دارد. بهانه‌اش غم مردم است؛ اما واقعیت آن است که میان خود با آنچه در زندگی عادی و رسمی در جریان است، شکافی پرناشدنی می‌یابد و ازاین‌رو، بر هرچه رنگ‌وبو و نسبتی با آن دارد، برمی‌آشوبد. حتی، اگر تیم‌ملی فوتبال باشد. ما و نسل ما و نسل‌های پس از ما، بسیار با حسی که در آن روز داشتند، فاصله دارد».
این تحلیل غلط‌انداز در یک روزنامه زنجیره‌ای غربگرا در حالی منتشر می‌شود که افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، از متهمان اصلی شکاف‌افکنی و دو قطبی‌‌سازی و سرخورده کردن مردم هستند. حکایت عملکرد آنها همان است که اکبر گنجی (پیشقراول و چهره شاخص اصلاح‌طلبان در زمینه عملیات روانی در دهه هشتاد) زمستان 1398 عنوان کرد: «ما کارمندان ‌بخش پروپاگاندای دولت ‌ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدید‌ترین تحریم‌‌های تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کرونا‌‌هراسی انجام دهیم».
البته فرق بیست سال قبل مدعیان دروغین اصلاح‌طلبی با امروز، این هست که آن روز هنوز به وقاحت امروز نرسیده بودند تا دنبال شکست‌طلبی علنی برای ایران و ملت ایران باشند؛ همان گونه که آن روز، هنوز نقاب از صورت‌شان نیفتاده بود تا رمضانپور سردبیر آفتاب امروز و معاون وزیر ارشاد خاتمی، از سردبیری شبکه اسرائیلی- سعودی اینترنشنال سر دربیاورد؛ و یا وزیر ارشادشان در لندن برای بورسیه پسرش از سفارت سعودی گدایی کند و ده‌ها نماینده و مدیر و روزنامه‌نگار وابسته به این طیف، از نشریات زنجیره‌ای داخلی به بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، رادیو فردا و اینترنشنال و... منتقل شوند.
در سنجش میزان باور غربگرایان مدعی اصلاح‌طلبی به عزتمندی ملت ایران همین‌بس که مجله صدا (ارگان حزب اتحاد ملت/ به سردبیری سردبیر فعلی روزنامه هم میهن) نوشت باید از موضع تحقیر شدن و برده وار، مقابل ترامپ نشست و مذاکره کرد: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌‌کننده می‌‌پسندد، این (تصویر ملاقات رئیس‌جمهور صربستان) است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ. آيا اقداماتي از این جنس را بايد مايه شرمساري دانست؟ فرض كنيم سياستمدار صرب همچون متهمي در اتاق بازجويي و حتي يك برده نشسته؛ اگر منافع، چنین اقتضایی كند، بايد آن را تمسخر كرد، يا عقلانيتي سياسي خواند؟»!.
همین آقای سربیر، ۱۶ آذر ۹۸، درباره دادن شوک بنزینی به مردم توسط روحانی و اغتشاشات پس از آن، در گفت‌و‌گو به سایت انصاف ‌نیوز اذعان کرده بود: «چرا روحانی چهار روز قبل از گرانی بنزین آنگونه سخنرانی می‌‌‌کند؟ کدام رئیس‌جمهور اعلام کرده بود که فلان ‌قدر کسری بودجه داریم؟ آقای روحانی در یزد از کسری بودجه گفت و یک‌سری حملات هم به رئیسی انجام داد. همین روش را در کرمان به شکلی دیگر ادامه داد. مهم‌‌تر از همه اینها اعلام کرد به توافقات پشت ‌پرده هم‌ پایبند است؛ همه اینها، یعنی روحانی می‌‌خواهد به هر قیمتی شده، دوباره با آمریکا مذاکره کند. این‌جا بود که قمار کرد. وقتی دید چیزی دستش ندارد، بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین اتفاق بیفتد تا در بالا چانه‌‌زنی کنند که مذاکره انجام شود. می‌‌گویند وزیر اطلاعات در جلسه دولت هشدار داده اگر بنزین را گران کنید، ‌جامعه به‌هم می‌ریزد و روحانی خندیده است. اینکه می‌‌گویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاع‌رسانی آن هم غلط بوده؛ اتفاقاً از نظر روحانی، تصمیم هم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاع‌‌رسانی- در واقع اطلاع ‌‌نرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود»!
همچنین علی شکوری راد (دبیرکل وقت حزب اتحاد ملت ) پس از شوک سه برابر کردن قیمت بنزین توسط دولت روحانی و عصبانی و ناراحت کردن مردم، با ادبیاتی آمیخته به ذوق‌زدگی و وقاحت گفته بود: «اعتراضات اخیر، موجب ریزش رای اصلاح‌‌طلب‌ها نشده یا اگر شده خیلی کمتر از میزانی است که از رای اصولگراها ریزش کرده. اعتراضات معمولا در حواشی شهرهای بزرگ و مناطقی که مردم از برخورداری مالی کمتری بهره‌مند هستند، اتفاق افتاد. مردم این‌جا‌ها همان‌طور که نماز می‌ خوانند و روزه می‌‌گیرند، می‌‌آمدند و رای می‌‌دادند. اینها الان آسیب ‌دیده‌اند. بنابراین برخلاف دوره‌های قبل که کاهش مشارکت، بیشتر به ضرر اصلاح‌طلب‌ها بود، این بار کاهش رای، بیشتر در اردوگاه اصولگرایان اتفاق افتاده است».
طبیعی بود که خروجی انبوهی از این سوءتدبیر‌ها و خسارت‌ها و کارشکنی‌ها، انزجار قاطبه مردم از مدعیان اصلاحات باشد و مثلا در انتخابات سال گذشته با وجود حمایت خاتمی و 16 حزب اصلاح‌طلب از آقای همتی‌، فقط دو میلیون و 443 هزار نفر رغبت کنند که رای به تمدید ائتلاف مدعیان اعتدال و اصلاحات بدهند. اما افراطیون مدعی اصلاحات مانند همیشه به جای اعتراف به افق تاریک پیش روی خود، سعی کردند افق پیش روی مردم را سیاه نشان بدهند.
 
 
با نقاب اعتراض مدنی تروریست‌های تجزیه‌طلب را همراهی کردید
روزنامه متهم به نقش‌آفرینی در تحریک اغتشاشات شرارت بار،‌پس از دو ماه اذعان کرد نقشه کشاندن ایران به جنگ داخلی و خشونت و تجزیه،‌نقشه‌ای واقعی در بیرون مرزهاست نه توهم.
روزنامه شرق، از جمله نشریات مدعی اصلاح‌طلبی است که طی دو ماه گذشته تلاش کرد اغتشاشگران، اشرار، تروریست‌ها و تجزیه‌طلب‌ها را معترض مدنی جا بزند. خبرنگار این روزنامه از جمله بازداشتی شبکه وابسته به بیگانه در جریان آغاز اغتشاشات اخیر بوده است.
اما این روزنامه، حالا از قول عمادالدین باقی می‌نویسد: بعضی‌ها به استناد تمدن کهن ایران و رشد مردم ایران می‌گویند چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. اما وقتی هم که کار به نقطه جنگ رسید، دیگر آغوش باز و صلـح و صفا معنی نمی‌دهد. مگر در سوریه و لیبی مردم دلشان می‌خواست این اتفاق بیفتد؟! اما وقتی کار به آنجا رسید دیگر همسایه به همسایه رحم نمی‌کند.
وی می‌افزاید: واقعیت این است که اکثر کسانی که این روزها بر طبل خشونت می‌کوبند، کسانی هستند که خودشان یا در ایران نیستند یا در میدان نیستند و هیچ وقت هیچ هزینه‌ای تحمل نخواهند کرد و جوانان خسته از وضعیت و ناامید از آینده را مثل گوشت دم توپ قربانی می‌کنند. 
نمی‌شـود ما با خشونت مخالفت کنیم اما به لوازم و پیامدهای بعضی حرف‌ها و تجویزها که منجر به خشونت می‌شود، توجه نداشته باشیم. منظورم از هزینه این است که خود دعوت کننده هم بیاید در خیابان و گلوله بخورد و زندان برود. نمی‌شود بگوییم خشونت ناگزیر است ولی شما بروید جان بدهید ما تشویق‌تان کنیم.
باقی همچنین گفته است: محل اصلی بحث این است که خطر سوریه‌ای شدن وجود دارد یا نه؟ ببینید، سیاستمداران و کنشگران مدنی و ملی و مسالمت‌جو در سوریه هم تا قبل از اینکه این اتفاقات بیفتد، هیچ کدامشان احتمال نمی‌دادند که کار به اینجا برسد. در ایران هم ما در یک قرن تجربه تلخ آن را داشته‌ایم. همین الان هم گروه‌های سازمان‌یافته‌ای وجود دارند که به صورت خیلی شفاف از تجزیه سخن می‌گویند، حامیان مالی، اسلحه و سازمان هم دارند. من از بحث نظرات اندیشکده اسرائیلی درباره ضرورت تجزیه ایران که چند سال پیش در روزنامه‌های مشهور منتشـر شـد، می‌گذرم؛ از اینکه افرادی که مدعی حقوق بشرند در چند سال گذشته تاکنون چند بار در تلویزیون‌های فارسی‌زبان خارج کشور به صراحت گفته‌اند چه اشکالی دارد که مناطق مختلف ایران بر اساس خواست مردم جدا شـوند هم می‌گذرم. حتی یکی از آنها بدون اینکه فرق اسکاتلند و بخش‌های مختلف ایران را بداند و توجه کند که اسکاتلند طبق یک قرارداد به قلمرو بریتانیا پیوسته و می‌تواند قرارداد را فسخ کند، آن هم از طریق رفراندوم ولی بخش‌های مختلف ایران از چند هزار سال پیش جزء ذاتی قلمرو ایران بوده‌اند و تشبیه با اسکاتلند ناشی از بی‌دانشی و غرض ورزی ضدایرانی بودن است. فایل اظهارات اخیر خانم رعنا رحیم‌پور، گوینده بی‌بی‌سی درباره دستورالعمل تکه‌تکه کردن ایران، اگرچه احتمالا استراق سمع بوده که خلاف قانون است، اما محتوایش را تایید کرده است. از همه اینها می‌گذرم. این‌ها را که حکومت جمهوری اسلامی ایران نگفته است، مخالفان حکومت گفته‌اند. درست در همین روزها که ما با هم صحبت می‌کنیم علی‌اف، حاکم آذربایجان به صراحت گفت: «برخی هموطنان ترک ما با سرنوشـت تلخ از کشور آذربایجان جدا شده‌اند» و در ادامه می‌گوید: «ما به تلاش خود ادامه خواهیم داد تا هموطنان ما که به سرنوشت تلخ از کشور آذربایجان جدا شده‌اند، زبان و سنت و فرهنگ ما را حفظ کنند و به اندیشه آذربایجانی‌گـــری وفادار بمانند». علاوه بر این، هم‌زمان سازمان آمریکایی- فرانسوی «عدالت برای کُردها» دیداری را میان برخی مخالفان ایران با مکرون جوان، رئیس‌جمهور فرانسه ترتیب می‌دهند که این سازمان در معرفی خود می‌نویسد: «پس از مهار تروریسم داعش، دولت‌های غربی ملت کُرد را که آرزوی استقلالش را چهار همسایه قدرتمندش یعنی ایران، ترکیه، عراق، سوریه از بین برده‌اند به حال خود رها کرد و این سازمان در واکنش به بی‌اعتنایی غربی‌ها به استقلال کردستان تاسیس شده است». 
انتشار این اظهارات و اعتراف به تحرکات اشرار و گروهک‌های تروریست در حالی است که اغلب افراطیون مدعی اصلاح‌طلبی، نه تنها هیچ مرزبندی با این گروهک‌ نکردند، بلکه در آغاز دروغ‌پراکنی و تحریک اغتشاشات هم با آنها هم کلام و همراه بودند. ضمن این که برخی از فراریان همین طیف اصلاح‌طلب،‌ هم‌اکنون  رسانه‌های اصلی جریان برانداز، تجزیه‌طلب، و مروج تروریسم و شرارت را اداره می‌کنند. ضمناً این طیف باید پاسخ دهد که با وجود روشن شدن نقشه آمریکا، ‌اسرائیل و غرب در زمینه ویرانی‌طلبی و آشوب‌افکنی، چرا طیف مدعی اصلاح‌طلبی،‌ نه‌تنها در این دو ماه نسبت به آن نقشه اصلی و غالب هشدار ندادند، بلکه خودشان هم بپذیرند مهره پیاده دشمن شده و اصرار داشتند اغتشاش و شرارت و خرابکاری و ترور و جنایت را اعتراض وانمود کنند؟!
 
 
المانیتور: رفتار ایران علیه اسرائیل تهاجمی‌تر شده است 
رئیس بخش اطلاعات ارتش رژیم صهیونیستی می‌گوید هرگاه فشار بر ایران افزایش یافته، واکنش ایران بسیار تهاجمی‌تر می‌شود و از اول ژانویه، یکصد اقدام خصمانه ایران، از جمله حملات سایبری علیه اسرائیل ثبت شده است.
بن کاسپیت تحلیلگر صهیونیست در المانیتور نوشت: رئیس اطلاعات نظامی اسرائیل، آهارون ‌هالیوا می‌گوید که ایران می‌تواند به‌زودی تلاش کند که، دست‌کم به‌صورت نمادین، اورانیوم را تا سطح 90 درصد غنی‌‌سازی کند. ضاحی ‌هانگِبی، وزیر پیشین از حزب لیکود گفت اگر نتانیاهو اقدامی نکند، اسرائیل با یک تهدید وجودی روبه‌رو خواهد بود.
سرلشکر آهارون ‌هالیوا، رئیس بخش اطلاعات ارتش اسرائیل، در کنفرانس موسسه مطالعات امنیت ملی گفت: بزرگ‌ترین آزمون جامعه بین‌المللی هنگامی فرا می‌رسد که ایران ایده اورانیوم 90درصد را در سر بپروراند حتی اگر این کار را به‌صورت نمادین انجام دهد.
هالیوا، نسبت به اراده قدرت‌های غربی تحت رهبری ایالات متحده برای مداخله در ایران یا بازدارندگی در این زمینه، ابراز بدبینی کرد و گفت: هرگاه که فشار بر ایران افزوده می‌شود، واکنش ایران بسیار تهاجمی‌تر می‌شود، بنابراین ما باید انتظار واکنش‌های بسیار تهاجمی‌تر در منطقه و در جهان را داشته باشیم. از اول ژانویه، تقریبا صد اقدام خصمانه ایران علیه اسرائیل، از جمله حملات سایبری ثبت شده است.
رئیس اطلاعات ارتش اسرائیل همچنین ادعا کرد که ایران یک حمله تروریستی در زمان برگزاری جام جهانی قطر را در نظر گرفته بود و قصد دارد در چند هفته آینده به عربستان سعودی هم حمله کند چرا که اعتراض‌های اخیر ایران را به مداخله سعودی‌ها نسبت می‌دهد.
وی گفت: در لندن، مقام‌های انگلیسی آماده یک حمله ایران می‌شوند. آمریکا آماده اقدامی از ایران می‌شود. من متقاعد نشده‌ام که بقیه جهان خشونتی که ایرانی‌ها به سطح جهانی می‌کشانند را درک کنند.
گزارش‌های رسانه‌های اسرائیل فاش کرد که موساد اخیرا یک هشدار هدفمند را از نقشه ایران برای حمله به خبرنگاران ایرانی مقیم انگلستان به لندن فرستاده است.
آیا نتانیاهو، واقعا خواهان یا قادر به صدور دستور یک حمله نظامی به زیرساخت‌های هسته‌ای ایران، با توجه به آگاهی او از پیامدهای چنین حرکتی است یا نه؟ احتمالا یوآو گالانت، عضو کنست از لیکود، به وزارت دفاع برسد. گالانت یک ژنرال مجرب پیشین است که بعید است پای اسرائیل را به جنجال‌های نظامی باز کند. سرلشکر هرتزل ‌هالِوی که از ماه ژانویه جایگزین کوچاوی می‌شود، به‌عنوان یک فرد مستقل شناخته می‌شود که به سادگی درگیر اقدامات ریسکیِ جسورانه نمی‌شود.
دشوار بتوان باور کرد که نتانیاهو در سال 2023 به نیروهای نظامی اسرائیل دستور حمله به ایران بدهد و حال آنکه ده سال پیش، با بی‌میلی از حمله نظامی صرف‌نظر کرد، در زمانی که شرایط برای چنین حمله‌ای بسیار مهیاتر
بود.

نظر شما