• دمنوش معزه‌آسای آنفولانزا + ارسال رایگان
• کاهش 30 هزار تومانی قیمت مرغ در بازار امروز | قیمت مرغ کیلویی چند؟
• خرید آجیل شب یلدا با تخفیف و ارسال رایگان
• پیش فروش ایران خودرو با قیمت کارخانه | حراجی ایران خودرو با تحویل یکروزه آغاز شد

• دمنوش معزه‌آسای آنفولانزا + ارسال رایگان
• افزایش 35 درصدی حقوق بازنشستگان از این ماه | مبلغ حقوق بارنشستگان تامین اجتماعی مشخص شد
• پوریا پورسرخ عزادار شد | ضجه های پوریا پورسرخ در روز خاکسپاری اشک همه را درآورد
• کاهش شوکه کننده قیمت مرغ در بازار امروز | قیمت مرغ گرم 30 هزار تومان ارزان شد

    به گزارش رکنا، رسیدگی به این پرونده از آذر سال 93 به دنبال وقوع درگیری خونین در خانه ای در شهریار آغاز شد.

بلافاصله ماموران رهسپار خانه مورد نظر شدند و دریافتند در درگیری که میان  پسر 19 ساله ای به نام حبیب با مرد صاحبخانه  به نام قاسم رخ داده قاسم چاقو خورده است. وی  به بیمارستان سینا منتقل شد اما پس از 3 هفته به علت شدت جراحات جان سپرد و حبیب به درگیری خونین با وی اعتراف کرد.

پسرجوان به اتهام قتل عمد بازداشت شد و گفت: من چوپان هستم و بیش از یکسال است که به دختر قاسم  علاقه مند شده ام. آن روز به خانه آنها رفته بودم  تا در مورد علاقه ام  به دختر جوان با پدرش صحبت کنم. من از علاقه ام به دختر قاسم گفتم اما او عصبانی شد و با یک چوب به من حمله کرد. من هم در دفاع از خودم با چاقویی که همیشه همراهم بود به او چند  زدم اما فکر نمی کردم ضربه ها  کشنده باشد .

در حالی که کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی کبد اعلام کرده بودند برای حبیب به اتهام قتل کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.

در آن جلسه اولیای دم برای حبیب درخواست قصاص را مطرح کردند.

 وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد گفت: باور کنید قصدم کشتن قاسم نبود .من به آنجا رفته بودم تا درباره علاقه ام به دختر او صحبت کنم اما ناخواسته با او درگیر شدم.من  شرمنده خانواده او هستم  و درخواست  بخشش دارم.

در پایان جلسه قضات  وارد شور شدند و حبیب را به قصاص محکوم کردند.

حکم در دیوان عالی کشور مهر تایید خورده و قطعی شده بود که وی توانست رضایت اولیای دم را جلب کند و به زندگی برگردد.

 به این ترتیب از جنبه عمومی جرم درشعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در آن جلسه حبیب که حالا 27سال دارد روبه روی قضات ایستاد و  گفت: بارها گفته ام که پشیمانم. 8 سال از بهترین روزهای عمرم نابود شد و دراین 8 سال مادر و برادرم  فوت شدند. خواهرم به سرطان مبتلا شده و روزهای سختی را می گذراند.من از قضات دادگاه تقاضا دارم در مجازاتم تخفیف قائل شوند.

سپس وکیل وی به دفاع ایستاد و گفت: موکلم در 8سال زندان سختی زیادی کشیده و به اندازه کافی تنبیه شده است. او چوپان بوده و به خاطر شغلش با خود چاقو حمل می کرده است.

وی ادامه داد: موکلم قصد قتل نداشته و در دفاع از خودش با قربانی درگیر شده است. از این رو تقاضا دارم در مجازاتش تخفیف قایل شوید.

در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و وی را به 8سال زندان با احتساب روزهای بازداشت محکوم کردند تا به زودی آزاد شود.