گروه سیاسی: خشونتورزی اپوزیسیون برانداز در حال پیمایش مرزهای تازهای است. نوک پیکان این خشونتورزی عیان، هر چه بر سر راه دارد را در خود فرو میبلعد و بدون نگاه به خودی یا ناخودی بودن سوژه مورد حمله، دست به ترور شخصیت آنها میزند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از صبح نو، بنابراین، خشونتورزی براندازان نه صرفا و لزوما به سمت نظام جمهوری اسلامی ایران بلکه در وضعیتی آشفته، مشاهیر اپوزیسیون را نیز نشانه گرفته و مشغول ترور آنهاست. یکی از آخرین چهرههایی که قربانی خشونت براندازان شد، احمد زیدآبادی کنشگر اصلاحطلب بود به نحوی که او را وادار ساخت از عرصه سیاسی کنارهگیری کند.
احمد زیدآبادی کنشگر اصلاحطلب چندی پیش در یادداشتی خطاب به حامد اسماعیلیون چهرهای که این روزها بنگاههای خبرپراکنی ضد انقلاب تلاش بی شائبهای برای قهرمان سازی از او صورت میدهند، تصریح داشت که بهتر است به دلیل خشمی که او را احاطه کرده، به عرصه سیاسی ورود نکند و کنار بایستد. این اظهارات با واکنش تند و حتی ارعاب و تهدید کسانی که سعی در بت سازی از اسماعیلیون دارند، مواجه شد. خود زیدآبادی در کانال شخصیاش، ماهیت این تهدیدها را اینگونه بیان کرد: «از فحاشی چارپاداری تا تهدید به قتل و تجاوزِ جنسی، بخشی از واکنش افرادی بود که در فضای مجازی و غیرمجازی به حمایت از آقای اسماعیلیون نثارم کردند». او در ادامه نوشته خود، تاثیر ترور شخصیتی براندازان بر کنارهگیریاش از کنش سیاسی را اینگونه اعلام کرد: «من هم از پوست و گوشت و خون و عصب ساخته شدهام. فشارها از همه سوست و من چنان تنها و غریب ماندهام که مرگ را بر هموطنی با چنین افرادی ترجیح میدهم.
این لحظه، لحظۀ خداحافظی من با سیاستی است که میخواهد با این شیوه و روش پیش برود. من این صحنه را ترک میکنم، چون هیچ رگی در وجودم با آن سنخیت ندارد و با سرتاسرش بیگانهام».
اما این اولین بار نیست و یقینا آخرین بار هم نخواهد بود که براندازان، این چنین افسار پاره میکنند و دست به ارعاب و قدارهبندی علیه چهرههای داخلی میزنند. حمله به تیم ملی فوتبال و بر هم زدن تمرکز تیم، اقدامی بود که هرج و مرج طلبان در پیش گرفتند. این روزها که تجزیهطلبان در مهاباد مشغول اغتشاش هستند نیز صحنههای وحشیگری براندازان نمود خاصی به خود گرفته است. حمله به یک پاسدار در مهاباد و تعرض به منزل و اعضای خانواده او، بازتاب زیادی در مجازی پیدا کرده و احساسات را جریحهدار کرده است. سر دادن شعارهای مستهجن در اغتشاشات و هتک حرمت از افراد، اقدام دیگر هنجارشکنان بود. شعارهای چاله میدانی، نه تنها کف خیابان بلکه دانشگاهها که اساسا باید محیطی روادار باشد را نیز در نوردید. براندازان علاوه بر غیرخودیها، خودیها را نیز نواختند و آنها را نیز بی نصیب نگذاشتند. حمله به افرادی نظیر نامجو خواننده و فائقه آتشین خواننده در تجمعات ضدانقلاب، از دیگر جلوههای خشونتطلبی براندازان بود.
به نظر میرسد دریای خشونتورزی براندازان، اساسا کرانه و حدیقف ندارد و هر چه بیشتر میگذرد باید منتظر رخنمایی ساحات متفاوتتری از این خشونت باشیم، به نحوی که حتی «خودیهای برانداز» نیز در امان نبوده و به نحو رقتآمیز و ترحمانگیزی، بلعیده خواهند شد. در چنین شرایطی باید این سوال را پرسید که خشونتطلبان که از ابراز خشونت به هیچ شخص و سازمان و نهادی پرهیز نمیکنند، چگونه میخواهند بنابر ادعای خود، پاسدار آزادی و آبادی ایران باشند و در ایران را به نقطه مطلوب برسانند. این وضعیت، باید سوال معناداری را در ذهن ایرانیان وطن دوست ایجاد کند که چه کسی واقعا خواستار آبادی ایران است و چه نیروها و افرادی، خواستار ویرانی ایران.
∎
نظر شما