شناسهٔ خبر: 57240097 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: عصر ایران | لینک خبر

به بهانۀ واکنش منفی به پیشنهاد گزارش بازی‌های جام جهانی

عادل فردوسی‌پور؛ نه!

در این شرایط اگر هم بخواهد گزارش کند آن حس را ندارد که بگوید: "چقدر خوبیم ما یا اُ‌لَ‌له!" چون فکر و ذهن او جای دیگر است. بنا براین پاسخ منفی او از سر باور به حس واقعی است و نمایش بازی نکردن.

صاحب‌خبر -

  عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «من تنها فریاد زدم: نه!/ من از فرورفتن، تن زدم... راه بهشتِ مینوی من بُزروِ طوع و خاک‌ساری نبود...- [سرودِ ابراهیم در آتش].»
شروع یاداشت با شعری از احمد شاملو که یکی از زیباترین سروده‌ها در «نه» گفتن است به این معنی نیست که با متنی رومانتیک رو‌به‌ رویید. به این معنی هم نیست که در آنچه در ادامه خواهد آمد اغراق شاعرانه نهفته است.


   این یادداشت به بهانۀ پاسخ منفیِ عادل فردوسی‌پور به صدا وسیماست و چنانچه «خبرآنلاین» گزارش کرده به او پیشنهاد داده‌اند پس از چهار سال ممنوعیت، گزارش بازی‌های جام جهانی فوتبال در قطر را برعهده بگیرد و قبول نکرده چون «در دورانی که ایران عزیز در ماتم و اندوه فرزندان خود نشسته،  صدای مردم از هر صدایی شنیدنی‌تر است.»


دربارۀ چرایی «نه» عادل فردوسی‌پور، جدای واکنش خود او می‌توان این نکات را یادآور شد:


  اول: اگر قرار بر دعوت بود پیش‌تر باید صورت می‌پذیرفت نه در دقیقۀ 90 وحالا که از یک طرف دوست ندارند او را در قاب شبکه‌ای فرامرزی ببینند و مجریان دیگر را از هم دست داده است.


  دوم: به فرض که می پذیرفت. چه تضمینی وجود دارد که تا سخنی خلاف میل مدیران متمایل به جبهۀ پایداری بگوید و کیهان علیه او بنویسد کنار گذاشته نشود؟ در این صورت هم چوب را نخورده هم پیاز را؟!


     سوم: یادداشت با شعری از شاملو شروع شد. به یاد می‌آورم شاعر در خوانش اشعار خود از خواندن این بیت پرهیز کرده بود: "سخن‌ها می‌توانم گفت/ غم نان اگر بگذارد". وقتی ناشر پرسید چرا؟ پاسخ داد: "چون وقتی این شعر را گفتم غم نان داشتم ولی حالا ندارم و حس من باید صادقانه باشد." این حکایت دربارۀ عادل هم صدق می‌کند. در این شرایط اگر هم بخواهد گزارش کند آن حس را ندارد که بگوید: "چقدر خوبیم ما یا اُ‌لَ‌له!" چون فکر و ذهن او جای دیگر است. بنا براین پاسخ منفی او از سر باور به حس واقعی است و نمایش بازی نکردن. اگر هم می خواست، نمی توانست و اصطلاحاً «درنمی‌آمد.»


   چهارم: فرض کنیم بخواهد بپذیرد. برود زیر دست محمد حسین میثاقی؟ برای او اُفت ندارد؟! بهتر نیست بگذارد میثاقی با کت و شلوارهای تازه و همه مارک‌دار و آن ساعت گران قیمت که اصرار هم دارد توی چشم مخاطب کند، خوش باشد؟ 


  پنجم: گزارش مسابقه از خود میدان مزه و حس دارد. خاصه اگر بازی ایران باشد. مضحک نیست جام جهانی در همسایگی ما برگزار شود و در تهران در استودیو گزارش کنند؟ اگر راست می‌گویند باید به قطر می‌فرستادند. نه این که بگویند از استودیو گزارش کن و لابد چهار تا بپا هم بگذارند!


  ششم: عادل دوست دارد پارتنر و شریکی هم داشته باشد. او گزارش کند و دیگری تفسیر. یاد دکتر حمید رضا صدر گرامی که با آن حس و هیجان و حرارت سخن می‌گفت و به فردوسی پور هم انرژی می‌داد. حالا به فرض بیاید گزارش کند. قرار است فیروزخان کریمی را بیاورند تا تفسیر کند؟ 


  هفتم: درست است که هنوز صدا وسیما پُر‌مخاطب‌ترین است خاصه در برنامه‌های غیر ایدیولوژیک اما انحصار صدا وسیما شکسته شده و چرا زیر بلیت کسانی برود که چهار سال است او را از معشوق خود دور کرده‌اند؟ اگر بنا بر پول باشد چه بسا با قرار و مدار با یک شبکۀ اینترنتی فراهم آید و اگر شهرت که از این مرز گذشته است. 


  روزگاری مردم حساب گویندگان و گزارشگران ورزشی را از بقیه جدا می‌دانستند و حتی گویندۀ خبر را از محتوایی که می‌خواند ولی حالا آن قدر فضا را تنگ کرده‌اند که به دشواری می‌توان ارتباط برقرار کرد اگر کاملا هم‌سو نباشی. مجموع این عوامل شاید عادل فردوسی‌پور را به این نتیجه رساند تا بگوید: نه!


  این «نه» البته به این معنی نیست که صدا وسیما عزا می‌گیرد و مجری ندارد که هیچ جایی خالی نمی‌ماند و رسانه‌ای با 5 هزار میلیارد تومان بودجۀ سالانه لَنگ نمی‌ماند و همیشه کسانی هستند که پای پول و شهرت در میان باشد نمی‌توانند نه بگویند ولی چرا باید یک نفر از اعتبار خود بکاهد تا برای رسانه‌ای که با بحران جدی اعتبار رو به روست اعتبار بیافریند؟

نظر شما