روزنو :رويارويي جبهه پايداري و نواصولگرايان بر سر رخدادهاي اخير
مهدي بيكاوغلي| ترجيعبندهايي چون «حكمراني نو»، «تغييرات اصلاحي»و «برنامهريزيهاي نوين» از جمله عبارات تكراري است كه اين روزها، چهرههاي اصولگرا به كرات از آن استفاده ميكنند تا اين گزاره را مطرح كنند كه مديران اصولگرا كه اين روزها ساختاري يكدست را در همه شوون حكمراني شكل دادهاند، آماده تحول در همه حوزههاي اجتماعي، سياسي، اقتصادي و... هستند و تنها گير آنها براي آغاز اصلاحات، پايان گرفتن تجمعات اعتراضي اخير است. اما اين نوع اظهارنظرها از كجا نشات ميگيرد و پشت پرده آن چيست؟ قبل از پرداختن به پشت پردهها اما بايد ديد خط خبري اخير از كجا تغذيه ميشود؟ در شرايطي كه بسياري از اساتيد دانشگاهي معتقدند بازگشت كشور به دو ماه قبل ممكن نيست و هنگامهاي نو آغاز شده، يك خطر خبري خاص در ميان اصولگرايان در حال ترويج اين ايده است كه كشور آماده اصلاح امور و بهبود شاخصها در همه زمينههاست و كافي است كه ناآراميها پايان يابد تا اين تحولات آغاز شوند. اظهارنظرهايي كه به نظر ميرسد، برآمده از اتاق فكر نواصولگرايان براي عبور از چالشهاي پيشرو باشد، چراكه اعضاي جبهه پايداري، اغلب با لحن بسيارتند در خصوص رخدادهاي اخير اظهارنظر ميكنند و خواستار برخورد حداكثري با معترضان ميشوند. چراغ نخستين اظهارنظر از اين دست را محمدباقر قاليباف در روز يكشنبه در صحن علني مجلس روشن و اظهار اميدواري كرد: «هرچه زودتر امنيت در كشور به صورت كامل تثبيت شود تا تغييرات مشروع و لازم به سمت حكمراني نو در عرصههاي اقتصادي، اجتماعي و سياسي در چارچوب نظام سياسي جمهوري اسلامي آغاز شود.» اظهارنظر بعدي با محتواي «اصلاح» و «تحول»را عزتالله ضرغامي يكي از اعضاي كابينه سيزدهم عصر يكشنبه در دانشگاه شريف مطرح كرد. ضرغامي ضمن نقد ايده گشت ارشاد و با اشاره به اينكه شخصا طرفدار همهپرسي است، اعلام كرد: «تحول و اصلاحات نياز است. خيليها زودتر درباره گشت ارشاد تذكر دادند و گفتند اين روش جواب نميدهد. ۵ نقطه يك ون گذاشتند و تذكر ميدهند و بعد هم اين اتفاق ميافتد، خب اين روش غلط است.» ضرغامي در ادامه بارها از ضرورت اصلاح رويكردهاي غلط گذشته و توجه به مقوله تحول سخن گفت. اما در نخستين ساعات روز گذشته، مصطفي ميرسليم نيز به جمع قاليباف و ضرغامي پيوست و با انتشار توييتي نوشت: «دستگاههاي امنيتي و اطلاعاتى و قضايي بايد كارايي خود را در اجابت خواسته بر حق مردم انقلابي و نجيب ما، بدون فرصتسوزي نشان دهند ... تا اصلاحات اقتصادي و اداري بيش از اين به تاخير نيفتد.» هرچند لحن ميرسليم با لحن قاليباف و ضرغامي تفاوتهايي دارد، اما محتواي آن در راستاي همان خط خبري است كه ميان نواصولگرايان و اصولگرايان سنتي دنبال ميشود؛ محتوايي با اين مضمون «اينكه اصولگرايان آماده اصلاحند، اما ناآراميهاي اخير جلوي اين تحولخواهي و اصلاحطلبي را گرفته است!»
شكاف عميق و انشقاق
بسياري از تحليلگران معتقدند اين رويكرد تازه در جبهه اصولگرايي در واقع محصول شكافي عميق و انشقاقي است كه ميان طيفهاي مختلف اصولگرا پس از انتخابات 1400 ايجاد شده و اين روزها در خصوص رخدادهاي اعتراضي اخير در حال نمايان شده است. در واقع نواصولگرايان و اعضاي جبهه پايداري هر كدام راهبرد متفاوتي را در مواجهه با رخدادهاي اعتراضي اخير در پيش گرفتهاند. در يك طرف، نواصولگرايان به ليدري محمدباقر قاليباف قرار گرفتهاند كه تلاش ميكنند با لحني آرامتر در خصوص حوادث اخير سخن بگويند و اعلام كنند آماده بازنگري برخي سياستگذاريهاي تند هستند، در نقطه مقابل اما اعضاي جبهه پايداري حضور دارند كه خواستار برخوردهاي تند با مطالبات مطرح شده از سوي زنان، جوانان، اصناف و...هستند. اعضاي جبهه پايداري بر خلاف نواصولگرايان، هر نوع تغيير در سياستگذاريهاي قبلي را به معناي عقبنشيني فرض كرده و آن را رد ميكنند. در شرايطي كه چهرههايي چون قاليباف (ليدرنواصولگرايي)، ضرغامي (اصولگراي ميانه) و ميرسليم (عضو موتلفه) از ترجيعبندهاي اصلاحي استفاده ميكنند، اعضاي جبهه پايداري با انتشار بيانيههاي پيدرپي در گفتوگوهاي رسانهاي هر نوع مماشات با معترضان را رد كرده و از مسوولان قوه قضاييه ميخواهند با معترضان برخورد قاطع كنند. چهرههايي چون مرتضي آقاتهراني (ليدر جبهه پايداري)، محمدتقي نقدعلي، احمدحسين فلاحي، صالح جوكار و... (از اعضاي جبهه پايداري) همگي در ذيل نمايندگاني قرار ميگيرند كه كوچكترين مماشاتي را با معترضان برنتابيده و از دستگاه قضايي برخورد جدي با هر نوع مطالبهگري را خواستار شدهاند.
دليل تفاوت ديدگاهها در جبهه اصولگرايي چيست؟
گروهي از تحليلگران تفاوت ديدگاهها ميان نواصولگرايان و اعضاي جبهه پايداري را برآمده از اين واقعيت ميدانند كه نواصولگرايان، گسترش رخدادهاي اعتراضي اخير را در حكم فرصتي تلقي ميكنند كه از طريق آن ميتوانند نحوه مديريت جبهه پايداري در ساختارهاي تصميمساز را زير سوال ببرند. بر اساس اين روايت اصلاح و تحول از منظر نواصولگرايان، جايگزيني آنها با اعضاي جبهه پايداري است. با توجه به اينكه اعضاي جبهه پايداري هم در مجلس، هم در دولت و هم در ساير ساختارهاي تصميمساز كشور، نفوذ قابل توجهي ايجاد كردهاند، نواصولگرايان به دنبال آن هستند كه بروز رخدادهاي اخير را برآمده از نحوه مديريت و تصميمسازي جبهه پايداري معرفي كرده و خواستار تغيير اين رويكرد با رويكردي معتدلتر شوند. بر اساس اين مدل فكر چندان عجيب نيست كه قاليباف از آغاز اصلاح امور و تغيير در شيوه مديريت با پايان گرفتن ناآراميها سخن بگويد، اما مرتضي آقاتهراني از برخورد شديد با هر نوع مطالبهگري و تداوم وضع موجود. هرچند هستند تحليلگراني كه معتقدند اين رويكردهاي متفاوت ميان اصولگرايان برآمده از تقسيم كاري است كه ميان اصولگرايان به عنوان پليس خوب و پليس بد ايجاد شده، اما به نظر ميرسد، براي قبول كردن رويكرد تحليلي «انشقاق» دادههاي اطلاعاتي افزونتري وجود دارد. نهايتا بايد ديد اصولگراياني كه امروز در خصوص ضرورت اصلاح و تحول در همه شوون كشور سخن مي گويند، با فروكش كردن اعتراضات اخير و پايان ناآرامي ها، نيز اين وعده ها را محقق مي كنند يا اينكه فقط از اين تاكتيك استفاده ميكنند تا از بحران اخير عبور كنند و بعد دوباره «در» براي آنها بر«پاشنه» سابق خواهد چرخيد.
نظر شما