نکته مهم در این میان، نقش پررنگ برخی کشورهای اروپایی در آتش بیار معرکه شدن است؛ از کمک های مالی آشکار و نهان به لابی های ضد انقلاب گرفته تا باز گذاشتن دست آن ها در تعرض به اماکن دیپلماتیک ایران و این اواخر تلاش برای اعمال تحریم های جدید علیه افراد و نهادهای ایرانی. در میان کشورهای اروپایی نیز به نظر می رسد آلمان نقش بیشتری را برعهده گرفته تا جایی که می توان گفت این روزها آلمان نقش نیابتی آمریکا و لابی بین المللی ضد ایران برای فشار به تهران را در اروپا بازی می کند و سردمدار تنش میان تهران و بروکسل شده است.
تهران و برلین، البته به جز یکی دو استثنا، به طور سنتی روابط محترمانه و در برهه هایی گرم و ممتازی با یکدیگر داشته اند. به نوعی ایران محوریت خاصی در سیاست های آلمان در منطقه خلیج فارس داشته و متقابلا آلمان هم دروازه اصلی ورود ایران به حوزه اقتصادی اروپا و موتور روابط ایران و اتحادیه اروپا محسوب می شده، به همین دلیل هم صهیونیست ها و هم گروهی از تندروها در آمریکا به همراه عناصر اصلی لابی ضدایرانی همواره سعی می کردند و می کنند تا برلین را در مقابل تهران قرار دهند.
ظاهر امر نشان می دهد این مخالفانِ روابط خوب تهران و برلین، در جریان نا آرامی های اخیر کاملا موفق شده اند. بهانه هایی همچون ارتباط دادن ایران با جنگ روسیه و اوکراین، به رغم مواضع رسمی و علنی ایران یا دستور کار خاص حزب سبزها و حضور وزیرخارجه سبز این کشور خانم نالنا بـربوک، زمینه ساز مواضع و اقدامات ضدایرانی برلین شده است.
در واقع برخلاف سال های گذشته، پرونده ایران در آلمان تبدیل به یک موضوع و اولویت سیاست داخلی آن کشور شده که این برای اولین بار در تاریخ روابط دو کشور است به گونه ای که حتی در موضوع میکونوس هم پرونده ایران این چنین تبدیل به یک موضوع حزبی و داخلی نشده بود. به ویژه پس از رفتن خانم مرکل و روی کار آمدن دولت جدید و وزیرخارجه جدید این کشور این رفتار تنش آلود و تحریک آمیز نیز بیشتر و عیان تر شده است .
نگاه و سیاست های حزب سبز این کشور که از طریق خانم بربوک بر وزارت خارجه و دولت فدرال آلمان حاکم شده باعث شده تا برخلاف مصالح و منافع دیرینه دو کشور موضوعات روزمره و نه چندان عمیق در تصمیم گیری های احساسی و کوتاه بینانه دولت جدید آلمان اثرگذاری زیادی داشته باشد و چنین نگاهی با
سوء استفاده از جنگ اوکراین که در افکار عمومی آلمان و اروپایی ها یک موضوع جدی و اولویت این قاره شده بتواند سیاست ضد ایرانی خود را در این کشور و در اروپا پیش ببرد. این که با یک شعبده بازی سیاسی و رسانه ای در یک روز موسسه صلح واشنگتن جایزه شجاعت «اوشی» (نه) را به طور مشترک به مسیح علینژاد! و ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهوری اوکراین اهدا کرد، باید در همین چارچوب دید.
متاسفانه ظواهر امر نشان می دهد برلین دچار رفتار احساسی و غیرعقلایی علیه ایران شده و وزیرخارجه آلمان با اقدامات ضد دیپلماسی و انسداد روابط دیپلماتیک قدیمی دو کشور، با یک قمار خطرناک، خواسته ها و منافع شخصی و حزبی را به دستور کار دولت فدرال تبدیل کرده و به طور مشخص بدون در نظر گرفتن منافع بلندمدت آلمان، علیه ایران در حال حرکت است. مقامات باسابقه و دیپلمات های حرفه ای و سرد و گرم چشیده در برلین می دانند که این مسائل فروکش خواهد کرد اما رفتار غیرمنطبق با حقوق بین الملل این کشور فراموش نخواهد شد. اگر چه شاید برخی عناصر ضد ایرانی یک شبه بتوانند روابط سال های دور و سنتی ایران و آلمان را تخریب کنند اما به طور قطع ساختن چنین ویرانه ای که ایجاد می شود، به راحتی اتفاق نخواهد افتاد.
متاسفانه شواهد نشان می دهد برای اولین بار یک گروه شناخته شده ایرانی ضد جمهوری اسلامی ایران که در میان ایرانیان خارج از کشور نیز محبوبیت زیادی ندارند تبدیل به منبع تصمیم سازی علیه ایران در داخل آلمان و متاسفانه برخی کشورهای دیگر اروپایی مانند فرانسه و حتی تا حدودی بروکسل شده اند. تاسف بارتر این که در این فرایند، متخصصان و ایران شناسان برجسته یا ایرانیان فرهیخته و معتدل به حاشیه رانده شده اند.
ایران هیچ گاه علاقه ای به افزایش تنش با اروپا و مشخصا آلمان نداشته و به عنوان یک همکار و شریک اقتصادی قدیمی به این کشور نگاه و سعی می کند میان خصومت های تداوم دار آمریکا علیه ایران و رفتار اروپا تفکیک قائل شود. بر همین اساس در قبال رفتار جدید اروپا به ویژه آلمان که می کوشد روابط دو طرف را وارد فاز تقابلی کند، با نوعی درایت و خویشتن داری برخورد کرده است. البته طبیعی است که در صورت ادامه رفتارهای تحریک آمیز و غیردوستانه برلین، تهران درنهایت چاره ای ندارد که قاطع و در عین حال متناسب پاسخ دهد.
اروپا و به ویژه آلمان می باید اشتباه محاسباتی نکنند و با تحلیل غلط، منافع خود را به منافع دولت آمریکا گره نزنند و در قبال کشورمان احساسی عمل نکنند و بر اساس مشورت همان گروه ضد ایرانی، سیاست های خود را طراحی نکنند. اروپایی ها می دانند نباید ایران را که عامل ثبات در خاورمیانه و محلی برای رسیدن به راه حل های مشکلات منطقه است به راحتی و بر اساس خواسته های یک شخص یا گروه های فشار ورشکسته یا لابی های ضد ایرانی از دست بدهند.
ایران، آلمان و اروپا پرونده های مشترک متعددی دارند؛ از برجام و پناهندگان گرفته تا مبارزه با تروریسم و مواد مخدر، از افغانستان تا عراق و خلیج فارس که همکاری در آن ها قطعا به نفع طرفین است و هرگونه افزایش تنش با بهانه های واهی به سود هیچ کس به ویژه اروپا نیست.
خراسان