متاسفانه ما در این روز امین تارخ را از دست دادیم و حالا در غم فراق او به سوگ نشستهایم و نمیدانیم با روزگار بدون تارخ چگونه سر کنیم، بازیگری که این اواخر (حدود ده روز قبل بر اثر مشکلات قلبی در یکی از بیمارستانهای کشور بستری شده و تحت درمان قرار گرفته بود. چند روز پیش هم خبر بهبود حال او در خبرگزاریها منتشر شد و شعفی عجیب از بابت شنیدن این خبر در دل اهالی هنر و دوستداران بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون جوانه زد، اما این خوشحالی زیاد دوام نداشت و روز شنبه مطلع شدیم که قلب نازنین امین تاریخ برای همیشه از حرکت ایستاده و او جهان خاکی را ترک گفته است. امین تارخ در سال 1332 به دنیا آمد و در دهه ۵۰ از دانشکده هنرهای نمایشی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و در طول حدود نیم قرن فعالیت در عرصه بازیگری نقشهای ماندگاری را در سینما، تئاتر و تلویزیون خلق کرد. او همچنین در سالهای گذشته با تاسیس یک موسسه آموزشی در حوزه بازیگری چهرههای مطرحی را به سینمای ایران معرفی کرد. از جمله آثار تارخ در سینمای ایران میتوان به «مرگ یزدگرد» بهرام بیضایی، «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده، «پاییزان» به کارگردانی رسول صدرعاملی، «سرب» ساخته مسعود کیمیایی، «مادر» به کارگردانی علی حاتمی، «مجسمه» ساخته ابراهیم وحیدزاده و «سارا» به کارگردانی داریوش مهرجویی اشاره کرد. او در تلویزیون هم در سریالهای زیادی بازی کرده که یکی از نقشهای ماندگارش در نقش ابن سینا بوده است. «سربداران»، «شیخ مفید»، «آپارتمان»، «سفر سبز»، «معصومیت از دست رفته» و «جراحت» از دیگر سریالهای شاخص این بازیگر است که در خاطر بسیاری از علاقمندانش ثبت شده است.
همانطور که پیشتر بیان شد امین تارخ در کنار بازیگری در سینما و تلویزیون در حوزه آموزش بازیگری هم از سابقهای طولانی برخوردار بود و شاگردان بسیار زیادی را تربیت کرد و به دنیای سینما و تلویزیون تقدیم کرد، بازیگرانی که هر کدامشان برای خود به هنرمندی بزرگ تبدیل شدند و در آثار تصویری بسیار زیادی به ایفای نقش پرداختند. همین چند وقت پیش بود که امین تارخ در کشور ترکیه یک کارگاه بازیگری حرفهای برگزار کرد و علاقمندان هنر بازیگری در این کارگاه شرکت کردند و از دانش و فن و هنر بازیگری استاد امین تارخ بهرهها بردند و خود این بازیگر نیز به عنوان مدرس در این کلاسها به تعلیم آنان پرداخت و جلسات متعددی را با آنها برگزار کرد. تارخ در هنر بازیگری سبکی خاص داشت و در نشان دادن ری اکشنهای مختلف مانند خشم و عصبانیت، خنده و شادمانی، ناراحتی و اندوه، شوکه و متعجب شدن، رفتار عادی داشتن و دیگر واکنشهای مختلف انسانی در مقابل دوربین از مهارتی فوق العاده برخوردار بود و این اکتها را به بهترین شکل ممکن انجام میداد. بازیهای بینظیر او در سریالهای تاریخی به معنای خاص کلمه بسیار درخشان بود و مخاطب را به این تفکر وا میداشت که یک بازیگر تا چه اندازه میتواند در حوزه کاری خودش استاد باشد و به بهترین شکل ممکن وظیفه خود را در مقابل دوربین به معرض دید تماشاگر بگذارد و مخاطب را غرق هنر بازیگری خود کند. به عبارت بهتر تارخ هنگامی که در یک نقش بازی میکرد چنان در آن نقش فرو میرفت که تو گویی او دیگر واقعا امین تارخ نیست و تمام و کمال به خود نقش تبدیل شده است. تارخ علاوه بر اینکه از هنر بازیگری فوق العادهای برخوردار بود صدای خاص و منحصر به فرد و به قول معروف مخملینی هم داشت، صدایی که بیشک خیلی به درد هنر دوبلوری میخورد و میتوانست در این عرصه نیز سرآمد باشد. اگرچه ایشان هرگز به سمت هنر گویندگی نرفتند و ترجیح دادند در همان بازیگری باقی بمانند و در آن حوزه فعالیت کنند. نکته جالب توجه درباره هنر امین تارخ آن بود که این هنرمند با آنکه سابقهای قابل توجه در هنر بازیگری داشت اما هیچگاه به سمت فعالیت در عرصه کارگردانی نرفت و ادعای خاصی هم دراین زمینه نداشت و همواره به روش اساتید خود در رشته بازیگری اکتفا میکرد و صرفا کار بازیگری خود را در پیش میگرفت. کسی چه میداند شاید او میتوانست به یکی از بهترین کارگردانهای سینما و تلویزیون نیز تبدیل بشود، اما امین تارخ ترجیح داد در رشتهای که به صورت صددرصد در آن تبحر و توانایی دارد به فعالیت ادامه دهد و از این شاخه به آن شاخه نپرد و اگر هم میخواهد فعالیتهای دیگری کند، آن فعالیتها باید با فعالیتهای هنری او در زمینه بازیگری موازی باشد، به همین دلیل آموزشگاه بازیگری تاسیس کرد و به آموختن فن و هنر بازیگری به نسلهای جوان پرداخت و الحق که در این حوزه بسیار هم موفق عمل کرد.
خاطرم هست اولین باری که امین تارخ را دیدم اصلا در عرصه رسانه فعالیت نمیکردم، حوالی سالهای 80 – 79 بود که در سازمان آموزش فنی و حرفهای مشغول به کار بودم، یک روز در یکی از راهروهای اداره ناگهان این هنرمند برجسته را دیدم که با متانت و افتادگی خاصی از درب یکی از واحدهای آموزشی آن سازمان خارج شد و به سمت آسانسور حرکت کرد. از کنارش عبور کردم اما نتوانستم با او حتی یک کلام سخن بگویم، چنان محو صلابت او شده بودم که تو گویی بوعلی سینا در مقابلم قدم میزند، هیچگاه چهره شاد و خندان او را از یاد نمیبرم که با روی خوش با همه مینگریست و این موضوع را به آنان القا میکرد که اینکه میگویند هنرمند جزیی از مردم است و با مردم زندگی میکند در وجود برخی از هنرمندان مانند خودش، کاملا مصداق دارد. امین تارخ از آن بازیگرانی بود که در طول سالها فعالیت در حرفه و هنر بازیگری هیچگاه به خودش اجازه نداد که نقش تکراری بازی کند، در کنار این مسئله همیشه حواسش بود که بازی هایش در نقشهای مختلف شبیه به هم نباشند و این ذهنیت را در فکر بیننده القا نکند که تارخی را که در سریال «سربداران» میبیند با تارخی که در سریال «بوعلی سینا» میبیند یکی ست، در مقابل هر نقش، بازی خاص و منحصربه فردی را به نمایش میگذاشت ضمن آنکه در تمام این نقش آفرینیها از متدولوژی بازیگری و هنرپیشگی پیروی میکرد. هیچگاه بازی بینظیر او را در فیلم سینمایی «مجسمه» به کارگردانی ابراهیم وحیدزاده فراموش نمیکنم. تارخ در آن فیلم نقش فردی که به مشکل دست بیقرار دچار است را چنان متبحرانه بازی میکرد که با اینکه بازیگران مشهور دیگری هم در آن فیلم بازی میکردند، اما در میان آنهمه، حواس تمام مخاطبان به نقشی بود که امین تارخ آن را بازی میکرد. این موضوع در سریال «بوعلی سینا» هم به وضوح دیده میشد، گرچه در «بوعلی سینا» مخاطب به این دلیل نقش بوعلی را دنبال میکرد که میخواست از کمیت و کیفیت زندگی این دانشمند و پزشک ممتاز ایرانی مطلع شود، اما در این میان نمیتوان از بازی توانمندانه امین تارخ و همچنین صدای مخملیاش چشم پوشی کرده و به حسابش نیاورد، چه آنکه ممکن بود اگر نقش بوعلی سینا را فرد دیگری بجز امین تارخ ایفا میکرد، مخاطب تا این اندازه به سریال توجه نکرده و پی داستانش را نمیگرفت. این موضوع در این سریال به یادماندنی و فاخر تلویزیونی آنقدر پررنگ بود که حتی میتوان بیان کرد که رخت و لباس بوعلی بودن تنها و تنها به قامت امین تارخ میآمد و دیگر هیچ. بازیهای او در فیلم سینمایی «مادر» و «دلشدگان» که هر دو از ماندگارترین فیلمهای سینمایی هستند و کارگردانی هر دو را نیز علی حاتمی برعهده داشته به خاطر بیاورید، تارخ در این دو فیلم مانند بقیه بازیگران که نقشهای دیگر را بر عهده داشتند، غوغا کرد و نشان داد که یک بازیگر چگونه میتواند دو نقش خاطره انگیز سینمایی را جدا و مستقل از هم بازی کند که بازی هر کدام با دیگری از زمین تا آسمان با هم تفاوت داشته باشند. ایفای نقش بینظیر تارخ در فیلم سینمایی و سریالهای «مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی، «پرنده کوچک خوشبختی» به کارگردانی پوران درخشنده، «سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی، «سارا» به کارگردانی داریوش مهرجویی، «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی، «اغما» به کارگردانی سیروس مقدم و «معصومیت از دست رفته» به کارگردانی داوود میرباقری نشان میدهد که امین تارخ بازیگر متوسطی نبوده و از جایگاه ویژهای در سینما و تلویزیون کشور ما برخوردار بوده که اگر چنین نبود اینهمه کارگردان تراز اول به دنبال همکاری با این هنرمند نبودند و به جای امین تارخ، نقشهای کلیدی فیلمها و سریال هایشان را به بازیگران دیگری پیشنهاد میکردند. نکته غم انگیز اینکه حالا دیگر سینما و تلویزیون ایران چنین بازیگر توانمندی ندارد که نقشهای خاص و منحصربه فردش را با خیال راحت به او واگذار کند و باکی از این مسئله نداشته باشد که اگر نقش خوب از کار در نیامد چه کنیم؟ حالا دیگر او از این جهان پرکشیده به سوی آسمانها به پرواز درآمده و غم انگیزتر اینکه شاید هیچیک از ما هیچگاه متوجه نشویم که با درگذشت امین تارخ چه گوهر درخشان و نایابی را از دست دادیم. خاطرم هست زمانی که امین تارخ در مراسم تشییع پیکر استاد محمدعلی کشاورز شرکت کرد درباره این بازیگر فقید چه گفت: «در باب محمد علی کشاورز مفاهیمی چون خلوص، صفای باطن، بیپیرایگی، فروتنی، نظم و عشق به بازیگری خصیصههای بارزی است که بایستی از آنها یاد کرد. آنچه شمرده شد و بیش از این، باعث پیدایی شخصیتی ماندگار شد. بیهیچ بزرگنمایی بسیار از او آموختم. هرگز در طول سالیان همکاری نشنیدم و ندیدم در نظم و دیسیپلین حرفهای کمی و کاستی داشته باشد. او بیپیرایه و فروتن بود آنچنان که با برخورداری از کسوتی گرانقدر، با جوانان و بازیگران هم نسل من رفاقتی جوانانه داشتند و به ما آموختند هر چقدر رفیقتر، بهتر و نتیجه کار موفق تر. تعظیم و تقدیر به محمدعلی کشاورز که انسانی شایسته و درخور ستایش بود و هست.»
حالا که امین تارخ هم بار سفر بسته و به دیار باقی رجعتی بیبازگشت را آغاز نموده، در مییابیم که آنچه او درباره استاد کشاورز به زبان آورده بود درباره خودش هم صدق میکرد و افسوس و هزار افسوس که ما چقدر دیر میفهمیم که قدر آنچه را که داریم، نمیدانیم. امروز دوشنبه چهارم مهر ماه مردم هنردوست، آخرین وداع تلخشان را با این هنرمند در قطعه هنرمندان میکنند و امین تارخ میرود که به ابدیت بپیوندد.
نظر شما