عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سلسله نوشتههای «در باغ ادبیات ایران» به قصد همرسانی زیباییهای این باغ هزار ساله و توشهبرداری و خوشهچینی از آن است و نه نقد پارهای آموزهها و انگارهها که به چون به دنیای سنت تعلق دارد با سنجه های مدرن هم خوان نیست و از جمله است اتهام افکنی به دیگران.
با این همه گاه با مضامینی رو به رو میشوی که شگفتیآفرین است و نمیتوان به بهانۀ غور در زیباییها به آن نکته اشاره نکرد چرا که شوربختانه سیمای شاعری اهل زیبایی را تحتالشعاع یک تهمت زننده قرار میدهد.
این بار سراغ سنایی غزنوی رفته بودم و «حدیقه» او خاصه که حدیقه خود به معنی باغ است.
این ابیات از حیث فرم قابل توجه بود و موسیقی کلمات و بازی زبانی اما تشبیهی در ادامه آورده که زننده است. همانجا که میگوید:
چون جهان، مادر و تو فرزندی
گر نِهای گبر، عقد، چون بندی؟
شاعر میخواهد بگوید جهان مثل مادر توست و همانگونه که با مادر نمی توان نکاح کرد با دنیا هم نتوان و زیبنده نیست مگر آن که گبر باشی!
پیداست که این تعبیر توهینآمیز است و زرتشتیان اطلاق «گبر» به خود را هم نمیپسندند چه رسد به ازدواج با مادر! پ
ضمن این که نیاکان ما پس از آیین مهر و میتراییسم و قبل از اسلام آوردن ایرانیان زرتشتی بودهاند و این اتهام به نیاکان خودمان هم هست. یعنی 600 سال قبل از مرگ خود سنایی غزنوی!
ابیات قبل البته زیباست (بازی با کلمات: شرب و شر / خور و خواری / سیم و سم / زر و زاری ولی حیف از آن تشبیه پایانی:
این جهان در حلی و حله نهان
گنده پیری است زشت و گنده دهان
شرب او شر دهد خورَش خواری
سیم او سم دهد زرش زاری
.....
پس چو آدم، تو بر این دل و جان
آیتِ «حرمت علیکم» خوان
منظور شاعر آیۀ 29 سورۀ نساء است که زنانی که نکاح با آنان حرام شده را برشمرده و هیچ سخنی از گبر یا زرتشتی یا پیرو دین و آیین دیگر نیست تا شاعر تشبیه خود را بیالاید.
برگردان آیۀ قرآن از این قرار است:
«حرام کرده باشد بر شما نکاح مادرانتان و دختران و خواهرانتان و خواهران پدر شما و خواهران مادران شما و دختران برادران شما و دختران خواهران شما و زنانی که شما را شیر داده باشند و و دختران زنان شما که در کنار شمایند و دخترانتان که تربیت یافتهاند در کنارتان از زنانتان که بر آنها دخول کرده باشید و اگر دخول نکرده باشید بر آنها گناهی بر شما نیست و زنان پسرانتان که از پشت شمایند و حرام کرده شد بر شما جمع کردن در نکاح میان دو خواهر.»
این همه جزییات در آیه آمده اما وقتی هرگز طعنه به گبر و دیگری در آن نیست، چه ضرورت که شاعر تمثیل زیبا را آلوده کند به اتهام؟
جای دیگر هم البته باز سنایی غزنوی همین تشبیه را آورده است:
دنیا ار چه ز حرص، دلبر توست
دست، زیِ او مبر که مادرِتوست
گر نِهای گبر پس به خوش سخنیش
مادرِ توست چون کنی به زنیش؟
اما آیا واقعا نیاز است که دنیا را به مادر تشبیه کند تا از بهره بردن از آن بازدارد و گیرم این تشبیه هم زیبا حالا چرا اتهام و بگویی «اگر گبر نیستی»!
مقایسه کنیم با حافظ که دنیا را به «عروس هزار داماد» تشبیه میکند:
مجو درستی عهد از این جهانِ سست بنیاد
که این عجوزه عروس هزار داماد است
با منطق جناب سنایی، حافظ هم باید اضافه میکرد اگر گبر نیستی!
زرتشتیان معتقدند تهمت ازدواج با محارم را اول بار هرودوت یونانی برای تخفیف جایگاه کامبوزیا ( کمبوجیه) وارد ساخته که که گفته با خواهرش مثل یک زن زندگی می کرد و صحبت از مادر نبوده و گویا جناب سنایی خواسته از هرودوت پیشی بگیرد.
بزرگ ترین نقد به سنایی این است که به آیه قرآن استناد و تشبیه می کند و در حالی که در آیه تنها محارم برشمرده شده اند و کاری به دیگران ندارد اتهام میزند و نکته ای میگوید که اگر راست باشد شامل چند نسل قبل از خود او هم می شده!