گورباچف که زاده سال ۱۹۳۱ بود، از ۱۹۸۵ تا ۱۹۹۱ رهبری اتحاد جماهیر شوروی را بر عهده داشت. او پیش از رسیدن به سمت دبیرکلی حزب کمونیست و رهبری اتحاد شوروی، رییس دستگاه اطلاعاتی و جاسوسی این کشور «کا. گ . ب» بود.
به قدرت رسیدن گورباچف در سالهای میانی دهه هشتاد قرن گذشته میلادی در ابتدا امیدهای بسیاری را در میان مردم برای بهبود وضعیت اقتصادی و گشایش سیاسی ایجاد کرد. گورباچف و تیمش نیز با دو برنامه اصلاحات به نامهای «پروستریکا» و گلاسنوس» از عزم خود برای اصلاحات خبر داد. در نهایت اما مجموعه شرایط به گونهای پیش رفت که اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید.
در بیش از سه دههای که از پایان اتحاد جماهیر شوروی میگذرد در مورد دلایل این فروپاشی کتابها و مقالات پژوهشی بسیاری نوشته شده و هر یک از صاحبنظران و سیاستمداران از منظر ویژه خود به این تحلیل چرایی و چگونگی این «بزرگترین شگفتی قرن سیاسی قرن بیستم» پرداختهاند و این مباحث تاکنون نیز ادامه دارد.
دلیل فروپاشی شوروی هر چه که بود - از مشکلات ساختاری داخلی یا آنگونه که علاقمندان شوروی میگویند:خیانت و حماقت گورباچف و تیمش- یک نکته اکنون روشن است و آن اینکه فروپاشی شوروی به ویژه در سالهای نخستین برای مردم این کشور ارمغانی جز فقر و فلاکت و تحقیر ملی در پی نداشت. از جمله ولادیمیر پوتین رییس جمهوری روسیه درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ گفته: «این تجزیه روسیه تاریخی تحت نام اتحاد جماهیر شوروی بود. ما به کشوری کاملاً متفاوت تبدیل شدیم و آنچه در طول هزار سال ساخته شده بود تا حد زیادی از دست رفت. این یک تراژدی بزرگ انسانی بود»
گورباچف چندین دیدار با مقامات ارشد ایرانی داشت که مهمترین آن دیدار با اکبر هاشمی رفسنجای، رییس جمهوری وقت ایران بود.
ناصر نوبری آخرین سفیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی زمستان گذشته در شبکه تلویزیونی افق، به نقل خاطرهای جالب از سفر اکبر هاشمی رفسنجانی به شوروی سابق پرداخت. هاشمی در آن زمان رییس جمهوری بود.
او گفت: در سفر آیت الله هاشمی به شوروی در زمان گورباچف، قرار بود ایشان در ضیافت شام در حضور گورباچف سخنرانی کنند. متن سخنرانی آقای هاشمی رفسنجانی (رئیسجمهور وقت) از تهران تهیه شده بود و من هم در سفارت داده بودم آن را به روسی ترجمه و تکثیر کرده بودند تا سر میز شام جلوی مهمانان روس بگذارند و وقتی آقای هاشمی به فارسی سخنرانی میکنند، آنها در جریان باشند. آقای هاشمی از جا بلند شد که سخنرانی کنند و دست در جیبشان کردند و دیدند متن سخنرانی نیست.
از من پرسیدند: «تو داری؟» جواب دادم: «من همان یک نسخهای را که به من دادند و دادم ترجمه دارم که در سفارت جا مانده است».
حتی لحظهای هم تصورش را نکرده بودم که ممکن است متن سخنرانی فارسی همان یک نسخه باشد. خلاصه ایرانی بازی شد! بله و من داشتم واقعاً سکته میکردم، چون بسیار اتفاق عجیب و غریب و ناگواری بود، ولی ماشاءالله به زیرکی و درایت آقای هاشمی. ایشان گفت: «من در تهران سه - چهار بار متن را خواندهام و ویرایش کردهام و میتوانم از حفظ بگویم» و با نهایت خونسردی، بدون یادداشت همه متن را خواندند.
متن هم دو - سه صفحه بود و کم نبود. بعد که با دوستان چک کردم که متن روسی در اختیارشان بود، گفتند ۹۰ درصد مطالب همان بود. اگر حقیقتاً زیرکی و واکنش دقیق و سریع ایشان نبود، من قطعاً سکته کرده بودم!
همچنین در روزنوشت های اکبر هاشمی رفسنجانی در دوران فروپاشی شوروی، رئیس جمهور وقت شرح دیدار هایش با مسوولان نظام را نوشته که در یکی از این دیدار ها، علی اکبر ولایتی، وزیر خارجه در روز ۱۳ آذر ۱۳۷۰ با ارائه گزارش سفر به شوروی و جمهوری های مسلماننشین گفته است: «گورباچف ضعیف و بی قدرت شده. یلتسین خام و مغرور است. جمهوری ها سخت طالب و محتاج توسعه روابط با ایران اند.»
ناصر نوبری سفیر ایران در شوروی در سال های ۱۳۶۵-۶۹ که عامل اصلی فروپاشی شوروی را عزرائیل و به نوعی فروپاشی از بالا می داند، ناگفته های دیداری میان هاشمی و گورباچف را نیز چنین بازگو کرده است: «در جلسه خصوصی بین گورباچف و هاشمی که من هم حضور داشتم، گورباچف گفت امروز صبح جلسه پولیت بورو (دفتر سیاسی حزب کمونیست) بود، آنجا تصویب کردم آنچه شما بخواهید از تسلیحات نظامی در اختیار شما بگذاریم. ورقه سفیدی را نشان داد که پائین آن امضای تمام ۱۳ عضو پولیت بورو بود؛ گفت از همه امضا گرفتم، شما فقط در جای خالی بالا بنویسید چه چیزی می خواهید؟ من و آقای هاشمی به هم نگاه کردیم، هاشمی گفت چی بگوییم، گفتم وقت بگیرید تا فردا جواب بدهیم. شب هیات ایرانی ریخته بود بهم، حتی اعضای هیات نظامی هم نمی دانستند چه اقلام روسی سفارش بدهند. طوری شد که فردا وقتی با گورباچف جلسه خصوصی گذاشتیم، لیست درخواست های ما را که می دید می گفت اینکه قدیمی است، الان نام آخرین مدل این است و... لیست را اصلاح می کرد. بزرگترین قرارداد نظامی تاریخ ایران با رقمی بالغ بر ۱۰ میلیارد دلار در این سفر امضا شد. ما توانستیم آخرین تکنولوژی روسی مثل سوخوی ۲۴، میگ ۲۹ و... برای اولین بار برای کشور زیردریایی بگیریم.» دیدار هیات اعزامی ایران با گورباچف برای ابلاغ پیام امام درباره فروپاشی کمونیسم و سفر ادوارد شواردنادزه، وزیر خارجه شوروی به تهران برای دیدار با امام در جماران و ناگفته های این دیدارها از دیگر خاطراتی است که در این گفت و گو شرح داده شده است. به گفته نوبری: «شواردنادزه نیم ساعت زود تر از دیدار با امام رسید. اضطراب شدیدی داشت. دستش چنان می لرزید که صدای استکان چای و نعلبکی که در دستش بود را می شنیدم. شواردنادزه گفت من مامورم این دیدار را به خوبی انجام بدهم و می ترسم بحرانی اتفاق بیفتد. من به شواردنادزه گفتم هر کاری که امام کرد، شما تبعیت کنید. حتی به او گفتم جلو نرود تا با امام دست بدهد. ببیند امام چکار می کند، او هم همان کار را تکرار کند. شواردنادزه همین کار را کرد.»
نعمت الله ایزدی، آخرین سفیر ایران در شوروی که شاهد فروپاشی بوده نیز در گزارش- گفت وگویی که از او منتشر شده، روایت کرده که در روزهای پس از کودتای نافرجام کمونیست های افراطی علیه میخائیل گورباچف، رهبر شوروی در ۲۸ مرداد ۱۳۷۰ تلکسی به تهران ارسال و پیشبینی کرده بود که بوریس یلتسین با بازگرداندن گورباچف به کاخ کرملین درصدد اجرای برنامه دیگری است و آن کنار زدن خود گورباچف پس از حذف تندروها به کمک اوست و شعر سعدی را در انتهای تلکس نوشته: «که از چنگال گرگم در ربودی/چو دیدم عاقبت گرگم تو بودی.» ایزدی به مصائب دیدار ولایتی با یلتسین پیش از فروپاشی شوروی نیز اشاره کرده و گفته برخلاف اینکه گورباچف ظاهرا در قدرت بود و یلتسین نفر اول نبود، دفتر یلتسین پروتکل سختی برای دیدار علی اکبر ولایتی ویلتسین گذاشت و علاقه ای به انجام این ملاقات نشان نمیداد. به گفته ایزدی: «در نهایت صرفا با ملاقاتی ۲۰ دقیقه ای و با حضور هیاتی سه نفره از ایران با یلتسین موافقت شد. حال انکه دیدار با گورباچف بسیار پرتعداد و طولانی تر بود و به راحتی قرارش گذاشته شد. ملاقات با یلتسین پروتکلی متفاوت با گورباچف داشت و آنها با این کار به ما نشان دادند که عملا با غربی ها حشر و نشر دارند.»
نظر شما